سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اولین اتوبان طبقاتی

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 90/5/2:: 7:9 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

اولین اتوبان طبقاتی کشور

از اتوبان طبقاتی کشور چیزی شنیده اید؟ نه؟

خب پس خدمت تون عرض کنم که این اتوبان به اتوبان پردیس مشهور است. این اتوبان به شکلی است که فقط طبقات خاصی از مردم می توانند از آن عبور کنند. طبقه مرفه، طبقه پولدار! بععله برای یک بار رفت و برگشت از این اتوبان باید 3000 تومان پرداخت کرد و بنابر این افراد عادی همه همانند قدیم از جاده قدیم به سمت پردیس و بومهن و رودهن می روند و جاده مانند قدیم شلوغ است و اتوبان جدید پردیس بعلت طبقاتی بودن خلوت!

 

 


فوتبال ملی!

ارسال شده توسط در 89/8/11:: 10:40 صبح


داشتم یادداشتی رو از یکی از دوستان راجع به فوتبال می خوندم وخواستم اونجا افاضه فیوضات کنم اما اینجا افتخارمی دم:

 "جالبه که خیلی از مشکلات مدیریتی واجتماعی مملکتمون روهم درهمین فوتبال می شه دید مثلا:
عدم همکاری وکار گروهی ،تقلید کور کورانه یا متظاهرانه از دیگران،بیش خواهی ،تکروی ،جاه طلبی ومنفعت طلبی شخصی به جای ذره ای دلسوزی واحساس مسئولیت به ویژه در مدیران ،ویژه خواری ها،واسطه گری ها،مدیران مادام العمر ،بازده بسیار پایین سیستم های دولتی،کار احساسی وبرنامه ریزی های یک شبه ،عدم وجود برنامه ریزی بلند مدت یا حتی میان مدت ،وجود استعداد های جوان ونابی که براثر بی تجربگی شخصی وعدم راهنمایی واستعدادیابی وآموزش مناسب وبه موقع وکمی هم ناشکیبایی یا خام طمعی فردی به هرز می روند یا به سرنوشت نامربوط (مثلامسایل اقتصادی یا اعتیاد یا فساد اخلاقی و...)کشانده می شوند.

بیاین یه جور دیگه ادامه بدیم :تصور کنید اگر مرحوم شهریار به جای رفتن به دنیای ادبیات صرفا به فکر پیشرفت وترقی اداری در همون بانکی که کارمندش بودمی افتاد یا اینکه در دررشته پزشکی ادامه تحصیل می داد یا دکترمحمداصفهانی می رفت وتخصصش رو مثلا درجراحی می گرفت یا علی دایی هم برای فراراز سربازی دنبال کارشناسی ارشد می رفت یا فردوسی پور کارمند بانک می شد یا سهراب سپهری به جای شعرگفتن  گلخانه پرورش گل وگیاه می زدو... چی می شد؟
این همون چیزیه که بهش می گیم کشف وپرورش استعداد وشکوفا کردن آن.که به نظر من فوق العاده فوق العاده فوق العاده مهم وحیاتیه توی همین وبلاگ هاکه بگردی چقدر استعداد درزمینه های مختلف ادبی وفنی ومهندسی وهنری و... پیدامی شه

 علی کریمی ،مجتبی جباری،خداداد عزیزی وکریم باقری وعلی دایی  نمونه های شاخص استعداد درسال های اخیرمورد توجه اندکه به ترتیب ،محرومیت طولانی در بهترین سال هابرای رشد وشکوفاشدن ،مصدومیت طولانی ،عدم کشف وپرورش به موقع استعداد ،رفتن به دانشگاه (مسیری غیر از استعداد اصلی وگذشت حداقل 4 سال از بهترین سال های عمر) درمورد این افراد نابغه به خوبی آشکاراست وماحصل این مسئله عدم استفاده بهینه از نیروی انسانی به نفع کشور و برای فرد جز آه وحسرت برای فرصت های ازدست رفته واندوه وافسردگی از ناکامی ها چی می تونه باشه؟بعد هم اصطلاحا سر پیری ومعرکه گیری وانتقاد ونفرین وشاخ وشانه کشی و...به جای لذت از دوران بازنشستگی  وافتخار به گذشته طلایی"

شمام می تونین حتما به این لیست بلندو بالا اضافه کنین


ژنراتورهای علم

ارسال شده توسط در 89/7/19:: 2:26 عصر

  با همکارا جلسه داشتیم وطبق معمول جلسات کاری هرکسی سعی داشت از بخشنامه هاو مواد وتبصره ها چیزی رو هم به نفع خودش مصادره کنه وضمنا از منافع قبلی ش هم به خوبی دفاع کنه .
تااینکه بحث به مدرک تحصیلی همکارا رسید ویکی از همکارای قدیمی که البته تونسته به تازگی از یکی از ولایات مجاور مدرک کارشناسی ای تهیه کنه ،صداشو صاف می کنه ومی گه البته سابقه کار هم درکارایی افراد خیلی موثر است ونمی توان نادیده گرفت و...
با خودم می گم این یکی رو استثنائا خوب اومدی چون سابقه رو نمی شه باپول (حداقل به این راحتی ها!! )تهیه نمود.
تبصره- درسته اما همین سابقه حتی حسن سابقه رو هم میشه به راحتی باپول فروخت.


به بهانه والنتاین

ارسال شده توسط در 88/11/27:: 10:26 صبح

به بهانه یادداشت آقای ویرولوژیست درمورد والنتاین وبه جای ثبت درقسمت نظرات:

درزمین دیگران خانه مکن   کارخودکن کاربیگانه مکن

اول:ترویج این فرهنگ می تواند رونق خوبی مثلا برای بازار کالا های یک بار مصرف وارزان قیمت چینی باشد.و بیشتر از آن دلالان وخرده فروشان این اجناس.(پس می بینیم که پشتوانه اقتصادی هم دارد)
دوم:کسانی هم از راههای فرهنگی مانند فیلم ها ومجلات زرد وروزنامه ها وتلویزیون (مثلا همین سریال واقعا نکته دار شمس العماره که نمی دانم چطور به آن مجوز هم داده شدو واقعا! واقعا !جای حرف داشت)با تمام قوا یکی از مقاصد فرهنگی شان همین ترویج روابط آزادی است که شرعا وعقلاجای حرف وحدیث وکارشناسی بسیاری دارد.
به هر حال تاوقتی که جامعه فرهنگی مسلمان وقشر مذهبی ما افسار یا به عبارت بهتر ابزار های زیر بنایی فرهنگی جامعه را رها کرده ودراختیار طیفی گذاشته باشند که خودتان بهتر میدانید وفقط به سانسورو توقیف ومحکوم کردن و پیف پیف کردن منفعلانه بپردازند ابدا !هیچ!نتیجه بهتری نیز درانتظار نخواهد بود.
هنرمند مذهبی ای مثل اقای میر کریمی یا مجید مجیدی که گوشت وپوست واستخوانش دریک ساختار مذهبی رشد یافته است طبیعی است که دراثرش نفس کشیدن ها ولبخندها هم مذهبی یا معنا گرا یا هرچیز دیگر مشابه آن خواهد بودواز "به همین سادگی"و"بیدمجنون"و... همین جوری یاد خداودلتنگی ها و حزن های معنوی وآن حس زیبای اخلاقی می بارد
...
...
.
وبالعکس ؟؟!!!...   .

پ.ن1:خواستم  مجید مجیدی را مفتخربه لقب مولانای سینمای ایران کنم که دیدم بهتراین است کمی صبر کنیم چون مولانا هم با بیست سال وسی سال یا حتی صدسال مولانا نشد،به هرحال اگر اومولانانباشد اما می توان از امثال اوپرسید که مولانا چطور مولانا وابن سینا چطور ابن سیناشد؟.
اصلا چه خوب شد حرف مولانا به میان آمد چون وقتی می گوییم هنر مذهبی یا حتی هنر حیف است از او نام نبریم که  ابیاتش سر شار از مفاهیم دینی وروانشناسی وجامعه شناسی مذهبی وملی وبومی است .بدون یک گروه یا نسل از هنرمندان کاربلد وفرهیخته ونخبه(نه از این نوعی که این روزا بهشون لقب نخبه دادن)که روح مذهب درآنها دمیده شده باشد.قطعا نمی توان انتظار "بچه های آسمان"،"زیرنورماه"،ازکرخه تاراین"،"باران"و... را داشت.وبدون یک زیرساخت فرهنگی مناسب نمی توان دربلند مدت انتظار جامعه بالغ ومتمدن راداشت که باهر بادی به این سو وآن سو نلرزد."هرچیزی که درقالب هنر نگنجدماندنی نیست"..
پ.ن2:فرقی نمی کند وقتی می گوییم کار فرهنگی مناسب چرا مثلا از سریال فرهنگی "کتابفروشی هدهد"یا "داستان های نوروزی"اثر خانم "برومند"نام نبریم که بعد از سالها هنوز هم می تواند بهترین وپرمخاطب ترین سریال عید 89 باشد.
پ.ن3:ماازاین انشا نتیجه می گیریم که شیوع سریع"والنتاین"می تواند به عنوان یک علامت بالینی از یک بیماری یا نقص مزمن درسیستم فرهنگی جامعه باشد ومی توان علاوه بر تسکین درد به درمان بیماری هم اندیشیدبه شرط اینکه مثل وزیر ارشاداسبق ،خودمان هنوزبه دنبال تجدید فراش وصیغه و... نباشیم!!. 


والنتاین روز عشق!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/11/25:: 12:49 عصر

 بسم الله الرحمن الرحیم

ولنتاین/والنتاین روز عشق!

متأسفانه با ترویج فرهنگ غربی در دهه‌ی گذشته و دوران به اصطلاح «گفتگوی تمدن‌ها با تسامح و تساهل در قبال فرهنگ منحط غرب و مقابله‌ی همه‌ جانبه با فرهنگ اسلام در موضوعات و عرصه‌های متفاوت»، تلاش گسترده‌ای برای ترویج فرهنگ «والنتاین» در میان ملل مسلمان و به ویژه ایرانیان صورت پذیرفت. بدون آن که به ریشه، اهداف و تعارض آن با فرهنگ‌ ما اشاره‌ای شود!

والنتاین (Valentine)، داستانی ساختگی مربوط به سده‌ی سوم میلادی در روم باستان است که در سال 2002 توسط رسانه‌های غربی مطرح شد و به سرعت در میان همه‌ی ملت‌ها با فرهنگ‌های متفاوت ترویج شد و جالب آن که حتی در اذهان عمومی جهان غرب نیز این سؤال مطرح نشد که چرا تا کنون به (والنتاین Valentine) اشاره‌ای نشده بود؟ این داستان تخیلی و پوسیده‌ی تاریخی از کجا پیدا شد؟ و چه شد که فرهنگ استثماری به ناگاه آن را شناخت و به یاد بزرگداشت آن و اختصاص روزی به نام روز عشق افتاد؟!

خلاصه‌ی اصل داستان تخیلی بدین قرار است که گفته‌اند: در زمان فرمانروایی «کلودیوس دوم» در روم و در سده‌ی سوم میلادی، به نظامی‌گری توجه بسیاری می‌شد و فرمانروا به خاطر استثمار کامل سربازان، از ازدواج آنها ممانعت می‌نمود. اما کشیشی به نام (والنتاین Valentine) به صورت مخفیانه یا آشکار مبادرت به عقد سربازان با دختران مورد نظرشان می‌نمود.

فرمانروا پس از اطلاع از موضوع، وی را به زندان می‌فرستند، اما او در همان زندان عاشق دختر زندانبان می‌گردد! حال کشیش زندانی، دختر زندانبان را کجا دیده بود؟ چندبار دیده بود که عاشق هم شده بود؟ و به رغم سنت کشیشان به خودداری از ازدواج، چرا هوای ازدواج به سرش زده بود؟ و ... جزء سؤالات مطرح نشده و بی‌پاسخ است.

خلاصه این کشیش عاشق پیشه، به صورت مکرر برای معشوقه‌ی خود کارتی ارسال می‌نموده (حال از کجا این کارت‌ها را می‌آورده و چگونه ارسال می‌کرده نیز مطرح نیست) و روی آن کارت‌ها می‌نوشته: «From your Valentine – از طرف والنتاین تو»! و در نهایت نیز فرمانروا این کشیش عاشق پیشه را می‌کشد.

این داستان بی سر و ته عشقی، به ناگاه توسط آمریکایی‌ها از لا به لای ناکجا آباد کتب تاریخی یویانی پیدا می‌شود و روزی به نام روز عشق نامگذاری شده و فرهنگ منحط آن در دنیا منتشر می‌گردد(؟!)

علت اصلی نیاز فرهنگ و سیاست امپریالیسم غربی به چنین سوژه‌ای، خالی شدن از هر نوع محتوا و کشش انسانی، معنوی و عرفانی و خلاء ایمانی بود که ناخودآگاه و از روی فطرت منجر به ازدیاد گرایشات مذهبی در آمریکا و اروپا به ویژه در میان جوانان می‌گردید که در این میان ازدیاد گرایش به اسلام به عنوان زنگ خطری بود که در سنای آمریکا و اتحادیه اروپا بدان تأکید شد. لذا سعی کردند با بنا کردن چنین روزی به نام «روز عشق» و مسیحی جلوه دادن آن، هم خلاء را پر کنند و هم تبلیغاتی برای مسیحیت به انجام رسانند.

اگر چه این معانی، به ویژه در میان ملت شیعه‌ و ایرانی، که از یک سو قدمت پیدایش تمدنشان (مانند انگلیس، آمریکا و ...) به کشف مناطق بکر جغرافیایی توسط دزدان دریایی نمی‌رسد و از تاریخ غنی ملی چند هزار ساله برخوردار هستند و از سوی دیگر از سرچشمه‌ی فرهنگ غنی اسلام و تشیع که سرتاسر معنویت، عشق و محبت است برخوردار می‌باشند، رنگ و بوی پایداری نخواهد داشت.

اما، توجه به یک نکته بسیار ضروری است: همیشه تغییر گفتارها، تغییر رفتارها را به دنبال دارد و تغییر رفتارها نیز منجر به تغییر ساختارها می‌گردد و این همان هدفی است که غرب از ترویج فرهنگ خود در میان جوامع اسلامی تعقیب می‌کند.

بدیهی است مردمی که به جای عشق ورزیدن به خدای محبوبشان در هر لحظه و اقامه‌ی نماز و راز و نیاز عاشقانه با معشوق در هر روز حداقل 5 وعده، فقط یک روز در سال را روز عشق بدانند و معشوق را نیز دختر یا پسری که امسال با او دوست شده‌اند و شاید تا سال دیگر چند بار تغییرش دهند، بشناسند، دچار همان خلائی می‌شوند که مردمان غرب دچارش شده‌اند!

بدیهی است در فرهنگ غنی ما، چنین خلائی وجود ندارد و عمده‌ی مردم، به جای امیرالمؤمنین و ادبیات عاشقانه‌اش در دعای کمیل که با قلبی سرشار از عشق می‌گفت: «کجایی ای محبوب قلوب صادقین و این غایت آرزوی عارفین» و به جای عشاقی چون فاطمه‌ی زهراء علیهاالسلام، امام حسن و سیدالشهداء‌ و دیگر انسان‌های کامل، آن کشیش خلاف پیشه را اسوه‌ی عشق و عاشقی قرار نمی‌دهند. و سالروز تخیلی و استثماری (والنتاین Valentine) را ، در کنار سالروزهای عشق و عشق‌بازی حقیقی، چون شب‌های قدر، عرفه و ... قرار نمی‌دهند و عشق‌های مجازی با اداهای مصنوعی را جایگزین عشق‌های واقعی با محبت‌های صادقانه نمی‌گردانند و اجازه نمی‌دهند عشق و عاشقی نیز همانند غرب به سکس زودگذر و غم‌بار برای طرفین و در نهایت ناامیدی و سنگ مسلکی و حیوان صفتی مبدل ‌گردد و نمایش دروغین، کلک و حقه، جای ابراز عشق‌های صادقانه و تعهد‌آور را بگیرد.

خداوند متعال، آن عاشق و معشوق حقیقی، در خصوص نوع عشق و محبت بندگان خود می‌فرماید:

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه‏ (البقره – 165)

بعضى از مردم به جای خدا، همتایانى [برای او] اختیار مى‏کنند و آنان را مانند دوست داشتن خدا، دوست می‌دارند. ولى آنان که ایمان آورده‏اند شدت محبتشان به خداوند است [ما بقی محبت‌های آنان در راستای محبت الهی قرار دارد و اگر ببینند کشش یا جذبه‌ای سبب دوری آنها از محبوب می‌گردد، به آن دل نمی‌بندند].

منبع: سایت شبهه به نقل از رجا نیوز


حقوق مصرف کننده

ارسال شده توسط در 88/11/4:: 1:45 عصر

تاحالا فکر کردین که اگر بازار واردات رایانه یا گوشی موبایل هم مثل بعضی بازار های سنتی انحصاری می بود وضعمون چی می شد؟
خوب دراون صورت برای خرید کامپیوترهم احتمالا مجبور بودین طبق شرایط این آگهی(فرضی) یا همچین چیزی  توی روزنامه ها سیستم مورد علاقه تون رو انتخاب وخریداری کنین.

خراب خدمتیم ما

پ.ن1:فکر کنم منظورش از توضیح شماره 2 این بوده که به ماربطی نداره که با گران شدن انرژی استفاده از رایانه هم گران تر تمام خواهد شد.
ای بابا هنوز نگرفتین منظورمو.مثلا:مگه ندیدین هرچی بنزین گرون تر می شه خودرو هم توی مملکت ما گرون تر می شه پس قیمت وسایل برق سوز (ببخشید!...برقی)هم باید با گرون تر شدن برق بره بالا دیگه !(مخصوصا هرچی پرمصرف تر باشه)!!

 


.

ارسال شده توسط در 88/7/21:: 12:9 عصر

قضاوت

1-خدارحمت کند دوست عزیزوروحانی بزرگواری  که خیلی هم به ایشان ارادت داشته ام
وقتی صحبتش به غرب می رسید ماجرای مردی آلمانی راتعریف می کرد که بعداز بیست سال جدایی وقتی شنیده پدرش درحال مرگ است رفته پیشش برای اینکه چشم هایش را برای پیوند بفروشد...
وبعدش هم یک ربعی راجع به افول انسانیت وشرافت وتمدن وغیره درغرب تعریف می کرد .

2-یاد قسمتی از کتاب "خاطرات مستر همفر"جاسوس انگلیس درسرزمین های اسلامی درحدود 250 سال پیش افتادم که او نیز به زعم خودش درقسمتی از خاطراتش (ص30) اوضاع شیعه را اینگونه توصیف می کند:
"من،درکسوت یک بازرگان از مردم بربر به نجف رفتم.دراین شهرباع.لمای شیعه آشناشدم ومراوده" باآنان راتوسعه دادم.درمجالس درس ومباحثه حاضر می شدم وچه بسیار که فضای آن محافل مرادرخود می گرفت وازآن مهم تر درغالب آن حوزه ها،صفای دل وپاکی ضمیر حکومت می کرد.ع.المان شیعه را بسیار پاک دامن وپرهیزگاریافتم ،اما متاسفانه روح تجدد خواهی وهماهنگی باتحولات زمان درآن ها مشهود نبودوتحولات عالم هیچ تغییری درافکارشان پدید نیاورده بود.
 ...اقتصادعقب مانده ،عامل بیماری،فقر،بی سوادی وهرج ومرج،همه راگرفته بود....هیچ گونه همکاری وتفاهمی وجودنداشت.ع.لمای دین چنان سرگرم مسایل الهی بودند که زندگی این دنیا رابه کلی ازیادبرده بودند...." 

3-غرض اینکه وقتی می خواهیم راجع به موضوعی "تحقیق"کنیم یعنی حقیقت رابیابیم زاویه ونوع نگاه ما
 چقدر موثر درنتیجه گیری می تواند باشد وچه آسان است یک نفره رفتن به قاضی وبرگشتن راضی!

پ.ن:ببخشیدکه کمی آشفته نوشتم .البته نگران نباشین .پستای احتمالی بعدی ممکنه ازینم بدتر باشن. کلا نوشتنم اینجوریه !


گلدکوییست

ارسال شده توسط در 88/7/19:: 9:14 صبح

گلدکوییست

درسیستم اداری ودنیای کارمندی مان هم هرچقدر شما تعداد زیرمجموعه های بیشتری داشته باشی درواقع از قبل و دسترنج عده بیشتری می توانی باخیال راحت امورات بگذرانی
البته مثل این شرکت های به اصطلاح هرمی نیست که هر ننه قمری به مرور زمان وبراساس سابقه یا تجربه بتواند به مراتب بالا برسد

 بلکه حتما باید بابالادستی ها سر وسر و برو بیایی داشته باشی و نمک شناسی کنی جانم !
راستی نمی دونم چرا این گلدکوییست اینقدر اسم درکرده؟


<      1   2      



بازدید امروز: 12 ، بازدید دیروز: 46 ، کل بازدیدها: 936016
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ