سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به قلب من خوش آمدی! یک بار دیگر

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/11/12:: 9:42 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

یک بار دیگر به قلب من خوش آمدی امام عزیزم!

*************************************************

موضوع: انتشار شایعه در مورد مرجعیت تقلید
محل: تهران
منبع خبر: مامور ویژه
اداره یکم عملیات
شماره 141/ بخش 314
تاریخ حادثه: 22/3/1342
به طوری که از محافل مطبوعاتی و مجامع مذهبی کسب خبر گردیده است ظرف 48 ساعت اخیر در افواه عمومی شایع گردیده است که اعلی‌حضرت همایونی تلگراف به آیت‌الله حکیم مقیم عراق مخابره نموده و آن مشارالیه را به عنوان مرجع تقلید طرف خطاب قرار داده‌اند، ولی آیت‌‌الله حکیم در تلگراف جوابیه خویش متذکر گردیده است که وی از آیت‌الله خمینی تقلید می‌نماید و به این طریق مرجعیت خمینی را تصدیق و تأیید نموده است و انتشار این خبر در میان مردم موجب استحکام موقعیت خمینی گردیده و طرفداری عامه نسبت به او بیشتر جلب گردیده است.
در پرونده آیت‌الله خمینی بایگانی شود.


نظر آن سید علی درباره این سید علی

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/10/12:: 11:10 صبح

نظر آن سید علی درباره این سید علی

 

وحید یامین پور در سایتش می نویسد:

در حال ساخت یک سری مستند سیاسی هستیم. تا به حال 16 قسمت تولید شده؛ دیروز رفتیم خانه ی شهید  سیدعلی اندرزگو برای مصاحبه با همسرش. اندرزگو از آن شخصیتهای پیچیده ای بوده که خیلی ها جذبش شده اند. مصاحبه ی عجیبی شد. وسط مصاحبه چند بار گریه کردیم. همسر شهید خودش یک شهید زنده است. فکر کنید که تا چند ماه بعد از شهادت همسرش در زندان اوین تحت شکنجه ی ساواک بوده، آنهم در 25 سالگی!

مصاحبه که تمام شد به تیم تصویربرداری اشاره کردم که دوربین ها را خاموش نکنند، من وارد گفتگوی غیر رسمی شدم تا نگفته ها را بشنوم و چیزهایی شنیدم که برایم خیلی عجیب بود.

یکی از خاطرات همسر شهید که خیلی عجیب بود ازاین قرار است؛ همسر شهید:
چند ماه قبل از شهادتش در خانه نشسته بودیم. سید علی یک ذغال گداخته را از روی قلیان برداشت و کف دستش گرفت. من شگفت زده پرسیدم سید دستت نمی سوزد؟ سید لبخندی زد و گفت: «این که هیچ، بدن من به آتش جهنم هم حرام است. بعد سید علی گفت بزودی پهلوی می رود و انقلاب پیروز خواهد شد. دو سال بعد از پیروزی شخصی رئیس جمهور خواهد شد که نامش «سید علی» است. از آنروز به بعد منتظر ظهور حضرت ولی عصر عج باشید.» بعد گفت دینداری در آن دوران مثل نگه داشتن این ذغال گداخته در دست است. همسر شهید گفت من پرسیدم: سیدعلی! منظورتان این است که خودتان رئیس جمهور می شوید؟ سید پاسخ داد خیر، من آن روز نیستم.

بعد ذغال را آرام برگرداند و روی قلیان گذاشت… همسر شهید گفت: دست از سیدعلی نکشید.

منبع:http://yaminpour.ir/fa/%d9%be%d9%8a%d8%b4-%da%af%d9%88%d9%8a%d9%8a-%d8%b9%d8%ac%d9%8a%d8%a8-%d8%b4%d9%87%d9%8a%d8%af-%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%b1%d8%b2%da%af%d9%88.html/


صدا و سیما و سخنان آقا

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 90/5/20:: 2:38 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

صدا و سیما و سخنان آقا

پس از سخنان آقا درباره لزوم نگرش درست و کامل دریاره واقعیات کشور، تلویزیون در بخش های خبری  دارد سلسله گزارش هایی را در تایید آن تهیه و پخش می کند. این در جای خود غنیمت است اما نکاتی در این باره شایان توجه است:

- آقا در ابتدای بحث مربوط به واقع نگری درباره اوضاع کشور می فرمایند: «بخش دوم، یک برآورد کلى از وضع کشور است. خب، این گزارش بسیار خوب و مبسوطى که رئیس جمهور محترم دادند، گویا بود. نقاط برجسته و روشنى در این گزارش وجود داشت و چقدر خوب است که این مطالب و این اطلاعات به گوش مردم برسد و همه بدانند چه زحماتى کشیده شده، چه خدماتى انجام گرفته.»

این وظیفه اطلاع رسانی از خدمات دولت که آقا می فرمایند به عهده کیست؟ کدام رسانه می تواند بهترین و تاثیر گذار ترین نقش را ایفا کند؟ اینکه در خبرها چند ثانیه از افتتاح فلان طرح گزارشی ارائه شود آیا کفایت می کند؟ آیا صدا و سیما نمی تواند برنامه های مدون و متنوعی داشته باشد تا در آنها به تفصیل درباره اوضاع کارهای عمرانی انجام شده در هر استان و منطقه و روند پیشرفت آنها صحبت شود؟ برنامه هایی که جنبه تبلیغاتی نداشته باشد و کاملا علمی و واقع گرا باشد. آیا چنین برنامه ها و اطلاع رسانی هایی در بهبود بیماری منفی نگری جامعه نقش بسزایی نخواهد داشت و تبلیغات دشمنان علیه نظام را تا حد زیادی خنثی نخواهد کرد؟ نکته مهم آن است که این برنامه ها و گزارش ها نباید در برهه هایی خاص در طول سال (مثلا فقط در دهه فجر که آوار اطلاعات هم شکل روی ذهن مردم خراب می شود) باشد، بلکه باید در همه سال و بدور از تبلیغات صورت گیرد.

-نکته دیگر درباره وزنی است که آقا در برخورد با دو مقوله منفی نگری و مثبت نگری به هر یک دادند اگر صحبت های آقا را یک بار دیگر مرور کنیم، ملاحظه می شود که بیشتر مقصود آقا پرهیز دادن جامعه و بخصوص نخبگان سیاسی و مسئولین از منفی بافی بوده است و نگاه افراطی مثبت انگارانه را در تکمله آن آورده اند. (با نگاهی به جامعه می بینیم که ما به نسبت بیشتر منفی بافیم تا مثبت انگار) حالا صدا و سیما آنجور که این چند برنامه پخش شده نشان می دهد جوری القا می کند که انگار این دو مقوله (نگاه مثبت و منفی)  به یک نسبت اند و باید مورد پرهیز قرار گیرند.

-آقا در پایان بحث در این مقوله، درخواست می کنند که نخبگان، دانشگاهیان، حوزویان و مسئولین بنشینند و فهرستی از نقاط مثبت و منفی یعنی همان ظرفیت ها و اولویت ها تهیه کنند. ما در برنامه های سیما این قضیه را هم نمی بینیم. تلویزیون می تواند این مطالبه را به در خانه گروه های نامبرده ببرد و حتی بستر لازم را در این گونه بحث ها برای گروه های نامبرده فراهم سازد.

-آقا در بخش دیگری از صحبت هایشان که به فرهنگ عمومی مربوط می شود و از نقاط ضعف ما  می دانند، از فیلم های پر از خشونت پخش شده نام می برند و لزوم توجه به اصلاح این امر را خواستار می شوند. این گلایه آقا مستقیما به سیما مربوط می شود، درحالی که گویا نمودی در این سلسله گزارش های تلویزیون نخواهد داشت.

-آقا در بخش دیگری از صحبت هایشان می فرمایند «البته بنده همین جا عرض بکنم؛ من معتقدم که کشور ما با امکاناتى که داریم، میتواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیرى که میخواهد براى متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد»

در این باره هم باید منتظر شد و دید که رسانه ملی به عنوان دانشگاهی فراگیر چگونه فتح بابی در بحث و پژوهش درباره این موضوع خواهد کرد و این موضوع را از سانسور درخواهد آورد.

********

وقتی نگاه می کنی باز هم می بینی درباره این صحبت های آقا هم هرکسی از ظن خود یار آن شده است!

********

در زبان انگلیسی آشوب در تهران می شود Protest و در لندن می شود Riot ، جالبه نه؟!!! 


من معتقد به کثرت جمعیتم

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 90/5/18:: 6:28 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

من معتقد به کثرت جمعیتم

متاسفانه در پرداخت خبر مربوط به دیدار امام خامنه ای با مسئولین در ششم رمضان؛ نکته های جالبی جاماند و در اخبار متنی و صوتی-تصویری نیامد از جمله:

«...

البته بنده همین جا عرض بکنم؛ من معتقدم که کشور ما با امکاناتى که داریم، میتواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیرى که میخواهد براى متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد!

...

من مقاله‌اى را میخواندم که از یک روزنامه‌ى آمریکائى نقل کردند که همین دو سه روزه منتشر شده. میگوید ایران در مسئله‌ى هسته‌اى یک استثناء است. چین به مسئله‌ى هسته‌اى رسید، از کى گرفت؛ پاکستان رسید، از کى گرفت؛ هند رسید، از کى گرفت؛ ایران از کى گرفت؟ آن مقاله مینویسد: از هیچ کس. این در شرائطى بود که هم تحریم بود و امکانات پیشرفت هسته‌اى به او نمیدادند، و هم با او مبارزه میکردند؛ مثل همین ویروس رایانه‌اى که داخل تشکیلات ما فرستادند. دانشمندان ما، جوانهاى ما در مقابل اینها ایستادند، پیش رفتند و نقشه‌ى دشمن را خنثى کردند. او حتّى به ترور دانشمندان هسته‌اى ما اشاره میکند. اینها چیزهائى است که دشمنان ما دارند میگویند. این مقاله در روزنامه‌ى واشنگتن پست درج شده است. خب، این پیشرفت در علم و فناورى است.

 پیشرفت در ایجاد زیرساختهاى کشور - همین آمارهائى که شنیدید - در جاده، بزرگراه، سد، سیلو، کارخانجات، تولید فرآورده‌هاى مهم صنعتى، فولاد، سیمان و امثال اینها. ایجاد زیرساختهاى فراوان در کشور، توانمندى‌هاى فنى و مهندسى در صنایع گوناگون، پیشرفت است.

....

 وقتى من و شما زندگى‌مان را زندگى رفاه‌طلبانه و اشرافى قرار بدهیم، مردم از ما یاد میگیرند. یک عده‌اى منتظر بهانه‌اند؛ به ما نگاه میکنند، میگویند آقا ببینید اینها چه جورى زندگى میکنند، ما هم میخواهیم همین جور زندگى کنیم. اینها کسانى هستند که دستشان میرسد. یک عده‌اى معتقدند که باید در زندگى مقتصد بود، نباید اسراف کرد، نباید افراط کرد؛ اینها وقتى نگاه میکنند مى‌بینند من و شما اسراف میکنیم، میگویند خب، ما از اینها که بالاتر نیستیم؛ اینها که رؤساى ما هستند. این کارها خطر دارد. روش انقلاب و انقلابیون به تبع آموزش اسلام، اعراض از زندگى رفاه‌طلبانه براى خود بود.

....

میل به رفتارهاى قبیله‌اى در میدان سیاست، در میدان اقتصاد، از دیگر نقاط ضعف ماست. رفتار قبیله‌اى معنایش این است که تخطئه یا تأییدى که نسبت به کار کسى میکنم، ناشى نباشد از ماهیت عمل او؛ ناشى باشد از نحوه‌ى ارتباط او با من. اگر از قبیله‌ى ما کسى کار خطائى انجام داد، راحت قابل اغماض باشد؛ اما از قبیله‌ى مقابل اگر همان کار را انجام داد، این قابل پیگیرى و تعقیب میشود. کار خوب اگر از کسى که مربوط به قبیله‌ى ماست، انجام گرفت، قابل تحسین و تشویق باشد؛ اگر از قبیله‌ى دیگر بود، نه. رفتار قبیله‌اى این است. این رفتار، اسلامى نیست، انقلابى نیست. ما متأسفانه اینگونه رفتار را در میان خودمان داریم. نمیگویم همه‌گیر است، فراگیر است؛ اما وجود دارد.

...

در زمینه‌ى فرهنگ، اخلاق عمومى و عدم رواج فضائل اخلاقى، مشکلاتى داریم. باید روزبه‌روز فضائل اخلاقى در بین ما رشد کند. صبر ما، شکر ما، ذکر ما، احسان ما، مروت ما نسبت به دیگران، اجتناب ما از ایذاء دیگران، میل ما به خدمت به دیگران، روزبه‌روز باید در بین جامعه رشد پیدا کند. اینها به خودى خود پیش نمى‌آید؛ اینها کار لازم دارد، تلاش لازم دارد. در این زمینه‌ها کوتاهى داریم. رواج فرهنگ اسراف و تجمل‌گرائى در جامعه، رشد یا عدم توقف میل به خشونت در برخى از بدنه‌ى جوان کشور، مضر است. ما فیلمهائى پخش میکنیم که خود آن کسانى که سازنده‌ى این فیلمها هستند، به خودشان هشدار میدهند و میخواهند خطر این فیلمها را که تولید خشونت در جامعه است، متوقف کنند؛ ولى ما حالا داریم اینها را منتشر میکنیم! اینها مضر است. بچه‌هاى ما از اول با خنجر و با قمه و با اسلحه‌ى گرم - البته پلاستیکى‌اش - آشنا بشوند، انس پیدا کنند، یاد بگیرند؛ خب، اینها خطرات دارد، اشکالات دارد، تبعات دارد، در جامعه آثارش را هم مى‌بینیم؛ این جزو ضعفهاى ماست.

 چند سال پیش من در یکى از مجلات آمریکائى دیدم که مصلحینى در آنجا پیشنهاد کرده بودند که این فیلمهاى رائجِ غالبِ هالیوودى را که در آنها یا شهوت بود یا خشونت، یواش یواش کم کنند و فیلمهاى خانوادگى، فیلمهاى معصومانه و نجیبانه را رائج کنند. آنها به فکرند، حالا ما تازه از آنها یاد گرفته‌ایم!

...»

_______________

پی نوشت:

******: یک نکته جالب: جمله اول در مورد فرهنگ و مشکلات فرهنگی که داریم را بخوانید. حالا اگر آقا توضیحات بعدی را نمی دادند، ولایتمداران چکار می کردند؟

بله! جواب تان درست بود: راهپیمایی علیه بدحجابی راه می انداختند و آنهم با الهام از رهنمودهای آقا!!!

****: من ترتیب بیانات را رعایت نکرده ام و صرفا جملاتی که در خبر ها نیامده بود را آورده ام برای همین لابلای متن ها نقطه چین گذاشته ام


 


زندگی آفتاب 2

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/12/23:: 5:32 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

زمانی که با مقام معظم رهبری در تبعید بودیم برای ایشان هدیه می‌آوردند و آقا نمی‌پذیرفتند. یکبار به ایشان گفتم با این نپذیرفتن‌ها باعث می‌شوید که ما هم به خاطر شما بسوزیم.در قبل از تبعید این گونه بودند، الان هم همین گونه‌اند. ایشان از سهم امام، خمس و ... استفاده نمی‌کنند. تمام ما‌یملک این مرد یک خانه گلی در مشهد بود و بعد آن را فروخت و با کمی قرض خانه‌ای در خیابان ایران خرید. پاسدارانی که خانه ندارند، برای مدتی در آن زندگی می‌کنند.
 * تمام چیزهایی که به مقام معظم رهبری هدیه داده‌اند، ایشان به موزه حضرت رضا (ع) تقدیم کرده‌اند. هیچ چیزی برای خودشان نگه نمی‌دارند.چندی قبل به همراه یکی از فرزندان آقا به مراسمی در کیش دعوت شدیم. در برگشت چند دست سرویس کامل ظروف به ما هدیه دادند. بعد از چند روز وقتی به دیدن آقا رفتم ایشان در مورد هدیه گفتند: "نه به درد ما می‌خورد نه به درد مهمان‌های ما " و بعد قرار شد آن را بفروشند و پولش را به فقیران بدهند.
*یکبار در مراسمی چند خانواده، به محضر رهبری آمده بودند و با ایشان دیدار داشتند و ما هم حضور داشتیم. حاج ناصر، چایی برای مهمانان آورد. به من که رسید، گفتم قند برایم ضرر دارد، اگر امکان دارد خرما بیاور. او در نعلبکی خرما گذاشت و برایم آورد. وقتی خرما را به پسر آقا تعارف کردم، پسر حضرت آقا گفتند: من خرما نمی‌خورم؛ خرما برای مهمان آقا است. معلوم نیست جایز باشد من هم از آنها بخورم.
* یکبار خانم آقا به کربلا رفته بود، دختران من وقتی به حضور ایشان رسیدند، خانم آقا گفته بود: من از سن سیزده سالگی خرج سفر کربلا را کنار گذاشتم تا اینکه حالا توانستم یکبار کربلا بروم.
* آقای رفیق‌دوست در کنار مصلی یک عمارتی به عنوان مقر رهبری ساخت، آقا از آنجا بازدید کردند ولی نرفتند.
یکی از آنها به من گفت: به آقا بگو هوای آنجا بهتره و چند دلیل دیگر. وقتی من به حضرت آقا گفتم، آقا فرمود: من یازده سال است اینجا هستم و در این مدت اصلاً احساس هوای بد نکردم، من با بقیه مردم هیچ تفاوتی ندارم من هم مثل بقیه.
 حجت‌الاسلام و‌المسلمین راشد یزدی استاد حوزه و دانشگاه در همایش "در سایه سار آفتاب " که با موضوع تبیین شخصیت مقام معظم رهبری در هشتمین دوره اردوی آموزشی تشکیلاتی جهاد اکبر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل درشنبه ?? بهمن ????   مشهد مقدس برگزار شد، به بیان خاطرات فوق از مقام معظم رهبری پرداخت

منبع: زندگی زیبای رهبری


زندگی آفتاب

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/12/23:: 5:26 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

حجت‌الاسلام والمسلمین احمد مروی در همایش علمی کاربردی تبلیغ ویژه اعزام مبلغین دهه فجر و دهه آخر صفر که در مرکز همایش‌های دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد با بیان برخی از خاطرات ناگفته‌ای از زندگی رهبر معظم انقلاب گفت: چند سال پیش پوتین رئیس جمهور وقت روسیه برای نخستین بار در طول 30 سال انقلاب به ایران سفر کرد و کسانی که وی را می‌شناسند می‌دانند که بسیار چارچوب‌مند و منضبط بر اصول دیپلماسی است اما با این حال چند بار پرسیده بود که دیدار با رهبر جمهوری اسلامی آیا انجام می‌شود یا نه.

وی ادامه داد: در این دیدار رهبری به نکاتی از تاریخ شوروی و قبل از آن اشاره می‌کنند که برای رئیس جمهور وقت روسیه جدید بوده است، پس از دیدار مسئولین دستگاه دیپلماسی می‌گفتند رفتار وی تغییر کرده بود و شخصا و نه از طریق وزیر خارجه خود به وزیر خارجه وقت کشورمان گفته بود که شما حتما سفری به روسیه داشته باشید تا با هم گفتگو کنیم.

معاون ارتباطات حوزوی دفتر مقام معظم رهبری اضافه کرد: در برگشت به کشور روسیه خبرنگاری از وی درباره نظرش راجع به رهبری ایران می‌پرسد و وی در پاسخ می‌گوید «من مسیح را ندیده‌ام اما تعاریف او را در انجیل شنیده و خوانده‌ام، من مسیح را در رهبری ایران دیدم».

وی با نقل خاطره‌ای دیگر از رهبر معظم انقلاب گفت: ما قبل از انقلاب به منزل ایشان رفت و آمد داشتیم، منزل آقا پاتوق بسیاری از طلاب و دانشجویان بود و ما هم زیاد آنجا می‌رفتیم، من می‌توانم شهادت بدهم منزل ایشان هیچ تفاوتی با قبل از انقلاب نکرده است.

مروی گفت: خود آقا تعریف می‌کردند که خانواده ما یک وقت رفته بودند منزل برخی از مسئولین دیده بودند دور تا دور اتاق پشتی قالیچه‌ای گذاشته‌اند و بعد می‌فرمودند واقعا چه لزومی دارد که خانه پشتی قالیچه‌ای داشته باشد، آیا نمی‌شود با پشتی معمولی زندگی کرد.

وی در نقل خاطره‌ای دیگر از رهبر معظم انقلاب خاطرنشان کرد: 13 یا 14 سال قبل یکی از مسئولین که می‌خواست آپارتمانی به قیمت 20 میلیون تومان در تهران بخرد و نامه‌ای به من داد که به دست رهبری برسانم، نامه را که به آقا دادم نگاهی کردند و گفتند واقعا نمی‌شود این خانه را ارزان‌تر بخرد، اصلا چه لزومی دارد منزل 20 میلیون تمانی بگیرد، بعد به من گفتند «می‌ترسم در حکومت و جامعه ما طبقه جدیدی از مرفهین ایجاد شود که به بیت‌المال هم دست اندازی کنند».

معاون ارتباطات حوزوی دفتر مقام معظم رهبری در ادامه گفت: خود آقا می‌گفتند ما در کل خانه تنها یک فرش دستباف داریم که جهیزیه همسرم بوده که نگه داشته‌ایم و بقیه خانه موکت است.

وی اضافه کرد: قبل‌تر دفتر کار رهبری بالا بود و منزلشان طبقه پایین، ایشان تعریف می‌کردند «گاهی من ظهر‌ها پایین می‌رفتم تا یک یا دو ساعتی پیش خانواده باشم و کار را هم انجام دهم به خاطر کمردردی که دارم گفتم یه مبل دو نفره خریدند و آن را بردند منزل شب که رفتم خانه دیدم خانواده مبل را دم در گذاشته‌اند گفتم برای چی این را گذاشتید دم در، خانمم گفت که آقا زندگی ما تا حالا طلبگی بوده این هم به زندگی ما نمی‌خورد، توضیح دادم که این مبل برای کار است که وقتی خانه هستم بتوانم هم کنار شما باشم هم بتوانم به کارها برسم که با کلی اصرار خانواده پذیرفتند ولی گفتند فقط همین یکی را تحمل می کنیم نه بیشتر».

وی اضافه کرد: خانواده ما تعریف می‌کردند در مهمانی‌هایی که گاهی خانواده آقا هم حضور دارند خانواده رهبری ساده‌ترین لباس‌ها را به تن دارند و ساده‌ترین لباس را همسر آقا می‌پوشند، خود حضرت آقا هم همواره ساده‌ترین لباس‌ها را به تن می‌کنند و سعی می‌کنند لباس‌ها با کمترین قیمت تهیه شود.

مروی یادآور شد: آیت‌الله خامنه‌ای به برخی مسئولین تاکید می‌کردند که هدایایی که از خارجی‌ها می‌گیرید و گران قیمت است مال بیت‌المال است نه مال خودتان؛ برای مثال به یکی از معاونین وزرا یک بنز گران قیمت هدیه داده شده بود که آقا گفته بود اینها در برابر هدایایی است که از بیت المال می‌برید پس مال بیت‌المال است، هدایایی هم که به خودشان داده می‌شود را یا به آستان قدس می‌دهند یا پخش می‌کنند.

وی در ادامه با ذکر خاطره‌ای از مقام معظم رهبری گفت: یک بار یکی از سران عرب چهار یا پنج عبای گران قیمت به آقا داده بود و آقا عباها را به من داده و گفتند این را ببر قم بفروش از پولش 14 و یا 15 عبا بخر بده به طلاب.

معاون ارتباطات حوزوی دفتر مقام معظم رهبری اضافه کرد: چند سال قبل شب عید فطر دفتر بودیم برای استهلال و کار‌های آن، نماز را به امامت ایشان خواندیم بعد از نماز گفتند افطار را برویم منزل ما و ما تعارف کردیم که نه اگرچه تمایل داشتیم که برویم ایشان اصرار کردند که نه بیایید منزل ما، ما هم رفتیم، سر سفره چای بود و نان و پنیر و ظرفی حلوا، ما با این غذا‌ها خودمان را سیر نکردیم که برای غذای اصلی جا داشته باشیم، به اشاره از خادم آقا که پیرمردی است پرسیدیم خبری است گفت نه همین غذاست.

وی گفت: وقتی آقا رفتند این خادم گفت خانواده آقا رفته‌اند مشهد و برای خانه یک ظرف بزرگ حلوا درست کرده‌اند افطار همین را هر شب می‌خوریم، درباره سحری پرسیدیم گفت «هر شب من یک آبگوشتی برای سحر بار می‌گذارم و سحر با آقا می‌خوریم.»

مروی با اشاره به دیگر خصوصیات زندگی ساده مقام معظم رهبری تصریح کرد: مسئول حوزه هنری سازمان تبلیغات یک بار تعریف می‌کرد حدود 20 تا 30 جلد کتاب از مجموعه‌هایی که جدید منتشر شده را برای آقا فرستاده است و ایشان بعد از چند ماه کتاب‌ها را در حالی که برای همه آنها حاشیه نوشته بودند، پس فرستادند.

وی گفت: درس خارج از ایشان خیلی کار می‌برد به انصاف از درس‌های بسیار خوب حوزه هم است، یک بار به آقا عرض کردم آقا دوستان رادیو مایلند درس شما را پخش کنند و درس برخی از مراجع قم را هم پخش می‌کنند، پرسیدند آیا درس همه پخش می‌شود و این امکان برای همه است، گفتم نه مگر رادیو چه‌قدر ظرفیت دارد، بعد گفتند پس من هم نمی‌خواهم پخش شود.

منبع: جهان نیوز


خانواده آفتاب

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/12/23:: 5:25 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

رهبر بزرگوار و عالیقدر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله سید على خامنه اى"دام الله ظله علی رئوس المسلمین" فرزند مرحوم آیت الله حاج سید جواد حسینى خامنه‌اى(ره) در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس، چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند.

معظم له اکنون دارای 6 فرزند هستند. نام خانوادگی همسر  ایشان«خجسته» است. نام دخترانشان بشری و هدی، و نام فرندان پسرشان سید مصطفی، سیدمجتبی، سیدمسعود و سیدمیثم است. دو تن از فرزندان پسر ایشان 8 سال  در جبهه‌های جنگ ایران و عراق حضور داشتند.

فرزندان رهبری
در این تصویر قدیمی فرزندان رهبر به ترتیب از بزرگ به کوچک سید مصطفی، سید مجتبی، سید محسن(مسعود) و سید میثم می‌باشند

یکی از دختران ایشان همسر فرزند آیت الله محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبری است که ضمن آراستگی به لباس شریف روحانیت و علم دین در دانشگاههای کشور نیز به تدریس متون حقوقی به زبان فرانسه اشتغال دارند  و دختر دیگر ایشان همسر فرزند آیت الله باقری کنی از علمای تهران است. سید مصطفی فرزند بزرگ ایشان با دختر آیت‌الله خوشوقت ازدواج کرده ‌است. سید مجتبی داماد دکتر غلامعلی حداد عادل است. سید مسعود نیز با فرزند آیت‌الله خرازی و خواهر صادق خرازی ازدواج کرده ‌است. سید میثم کوچکترین فرزند ایشان نیز به ازدواج دختر آقای لولاچیان از بازاریان متدین در آمده است. مقام معظم رهبری همچون امام راحل فرزندان خود را از فعالیت های سیاسی و اقتصادی مبرا داشته و به ایشان توصیه کرده اند که در کارهای اقتصادی وارد نشوند. حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین احمد مروی "دامت برکاته" در این رابطه چنین بیان داشتند:

"ایشان چهار فرزند پسر دارند که هر چهار نفر، طلبه‌ و معمم هستند و حقیقتاً هم درس می‌خوانند. خوب هم درس می‌خوانند. من با اینها مأنوسم، این توفیق را دارم. اُنسی دارم، نشست داریم، گعده داریم، صحبت می‌کنیم. یک بار ندیده‌ام که اینها راجع به پولی، امکاناتی و چیزهای از این قبیل صحبت بکنند. گویی افرادی معمولی هستند و پدرشان هم یک فرد معمولی است.

فرزندانشان بیشتر همین مسائل درس و بحث برایشان مطرح است و نگرانی‌هایی که نسبت به مردم و نسبت به زندگی طلاب و نسبت به قضایای دیگر دارند، همان دغدغه‌هایی است که خود آقا دارند

این خیلی ارزش دارد که امکانات باشد و موقعیت فراهم باشد و هیچ اقبالی به آن نشان داده نشود. این خیلی ارزشمند است. برای خود حضرت آقا، همه رقم امکانات هست ولی هیچ اقبالی ما نمی‌بینیم. نه خودشان، نه خانواده‌شان!

قطعاً خود حضرت آقا دوست ندارند که بستگانشان و مخصوصاً آقازاده‌ها‌یشان در کارهای اقتصادی باشند، قطعاً این را آقا نمی‌پسندند. خود اینها هم، هیچ رغبتی و هیچ اقبالی ندارند. حالا به هر صورت این جور تربیت شده‌اند که هیچ اقبالی به این چیزها ندارند. فرزندانشان بیشتر همین مسائل درس و بحث برایشان مطرح است و نگرانی‌هایی که نسبت به مردم و نسبت به زندگی طلاب و نسبت به قضایای دیگر دارند، همان دغدغه‌هایی است که خود آقا دارند. این که آنها برای خودشان دنبال آینده‌ای باشند‌ زندگی، مال، منال، پول، پس‌انداز‌ اصلاً وجود ندارد. اگر بود، من مطلع می‌شدم. چون خیلی با اینها مأنوسم. من چنین چیزی واقعاً در اینها ندیده‌ام.

فرزندان رهبری
از سمت راست : حجج اسلام سید میثم و سید مصطفی، آیت الله مجتهدی و حجج اسلام سید مجتبی و سید مسعود

سید مصطفی‌ آقازاده بزرگ آقا‌ همان سال اول ازدواجشان که طلبه‌ قم بودند،‌ الان هم قم هستند‌ خانه‌ای اجاره کرده بودند و مستأجر بودند - الان هم مستأجرند - ما را یک روز برای ناهار دعوت کردند. ما رفتیم منزل ایشان. یک سال از ازدواج ایشان نگذشته بود، ماههای اول ازدواج ایشان بود. ما هم یک گلدان معمولی خریدیم و رفتیم که دست خالی نرویم. من واقعاً‌ تعجب کردم که آیا این خانه، خانه‌ یک تازه‌داماد است؟ حالا نه خانه‌ فرزند رهبر انقلاب و مقام اول کشور، حتّی خانه‌ یک تازه‌داماد هم این نیست. یعنی یک خانه‌ تازه‌داماد، بالاخره یک زرق و برقی دارد؛ تا مدتها این زرق و برق خانه‌ تازه‌داماد و خانه‌ تازه عروس، هست. من توی خانه‌ اینها، واقعاً همان زرق و برق معمولی یک تازه‌داماد و یک تازه عروس را ندیدم. بسیار زندگی معمولی، دوتا فرش ماشینی، آن هم نه سه‌ در چهار‌ چون من دقت داشتم به این چیزها. دور و بر خودم را نگاه می‌کردم. حواسم بود و تا آنجا که می‌توانستم، رصد می‌کردم اوضاع و احوال خانه را‌. دو تا فرش شش متری انداخته بودند، دور خانه هم موکت بود و دو‌ سه تا پشتی ابری معمولی، نه مبلمانی، نه زرق و برقی. زندگی ساده و خوبی در آقازاده‌های ایشان سراغ داریم.

آقازاده‌ها در دفتر مسئولیتی ندارند. فقط در نشر آثار همکاری دارند والان هیچ کدام از آقازاده‌ها مسئولیتی ندارند. جایی هم مشغول نیستند. ممحّض در درس و کار طلبگی هستند. درس می‌خوانند و انصافاً هم درسشان خیلی خوب است. خیلی خوب پیشرفت کرده‌اند. خود آقا مصطفی که الان سطوح عالیه را در قم تدریس می‌کنند. ایشان مکاسب و کفایه در قم تدریس می‌کنند."

حجه الاسلام سید مصطفی خامنه ای
حجه الاسلام سید مصطفی خامنه ای
سید میثم خامنه ای
حجه الاسلام سید میثم خامنه ای در کنار پدر همسرش آقای لولاچیان
حجه الاسلام سید مسعود خامنه ای
حجه الاسلام سید مسعود خامنه ای در کنار پدر همسرش حضرت  آیت الله خرازی
فرزندان رهبری
کوه آبیدر ـ سید مسعود و سید میثم در کنار پدر در سفر امسال مقام معظم رهبری به استان کردستان
منبع:تبیان

درباره خورشید بیشتر بدانیم

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/12/23:: 7:55 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

علاقه‌مند بودیم درباره زندگی مقام معظم رهبری بیشتر بدانیم. پیگیری‌ها ما را به حجت‌الاسلام والمسلمین علی شیرازی، نویسنده کتاب «پرتوی از خورشید» رساند؛ کتابی درباره زندگی شخصی مقام معظم رهبری که هم‌‌اکنون به چاپ نوزدهم رسیده است. علی شیرازی، برادر سردار شیرازی مسوول دفتر نظامی مقام معظم رهبری است که هم‌اکنون مسوولیت نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه را به عهده دارد. مصاحبه ما را با وی درباره زندگی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌خوانید.

ابتدا درباره این‌که چگونه به فکر نوشتن چنین کتابی افتادید، صحبت کنید و توضیح دهید هدف از نوشتن آن چه بوده است؟

در ارتباط با مقام معظم رهبری و زندگی ایشان خلأیی در جامعه احساس می‌شد و وقتی این موضوع را خودم دنبال کردم به این نتیجه رسیدم که مطالب اندکی در این مورد چاپ شده که البته بسیار ناقص بودند.

گردآوری این کتاب را از سال 78 - 77 آغاز کردیم. ابتدا با شخصیت‌هایی که با مقام معظم رهبری آشنایی داشتند، صحبت کردیم.

آن زمان من در سپاه نبودم،‌ بنابراین فرصت داشتم به بعضی از شهرها مثل مشهد مسافرت کنم. من آن زمان ساکن قم بودم و وقتی به مکه رفتم در آنجا راحت‌تر با آقایان ملاقات و مصاحبه کردم و از مطبوعات و کتاب‌های دیگر که در این زمینه چاپ شده بود، استفاده کردم و بهره بردم و این مجموعه را گردآوری کردم و به رشته تحریر درآوردم. وقتی شروع به نگارش این کتاب کردم، تصمیم گرفتم از حالت نوشتاری طولانی پرهیز کنم و بیشتر به صورت داستان و خاطره کوتاه بنویسم و هر قطعه که به صورت کوتاه آماده می‌شد آن را چاپ می‌کردم.

آن موقع در بازار کتاب، بعضی از افراد همین مجموعه را با چهار تا کم و زیاد کردن به صورت کتاب کوچک چاپ می‌کردند. الان سه چهار کتاب در صفحات 50 تا 60 صفحه‌ای به‌صورت کوچک در بازار موجود است.

تقریبا هفت هشت سال پیش کتاب را به چاپ رساندم و از آن زمان تاکنون که چاپ نوزدهم است، این کار ادامه دارد.

آیا شما با مقام معظم رهبری ارتباط نزدیک داشتید یا نه؟ اگر داشتید این ارتباط چگونه شکل گرفته بود؟

سابقه آشنایی ابوی و اخوی ما که هر دو شهید شدند با مقام معظم رهبری برمی‌گردد به قبل از انقلاب اسلامی که اخوی بنده شیخ‌ آقا‌عباس شیرازی، قائم‌مقام سازمان تبلیغات و فرمانده تبلیغات جبهه و جنگ بود که سال 64 به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

مقام معظم رهبری دورانی قبل از انقلاب در روستایی در رفسنجان می‌‌آمدند و سخنرانی می‌کردند و محل استقرار ایشان منزل ابوی بنده بود. هر?روحانی که به منزل ما می‌آمد در آنجا مستقر می‌شد از قبیل شهید کامیاب، شهید هاشمی‌نژاد، ‌آیت‌الله جنتی، آقای ناطق نوری، آقای دکتر حسن روحانی و بعضی از بزرگان دیگر.

آیا از آن زمان چیزی به یاد دارید؟

نه. از آن زمان چیزی به یاد ندارم. فقط این که ابوی و اخوی ما در دوران تبعید به سیستان و بلوچستان رفتند. پس از انقلاب هم بالطبع همه وارد نظام شدند و اخوی با صلاحدید شهید بهشتی وارد قوه‌قضاییه شد. یکی از اخوان بنده به مقام‌معظم رهبری در اول انقلاب معرفی شد و رهبر انقلاب آن زمان نماینده شورای عالی دفاع بودند و به واسطه آشنایی با شیخ آقا‌عباس، اخوی را وارد مجموعه کردند.

آن زمان آقای طباطبایی مسوول تشکیلات خودکفایی بود، پس از ایشان اخوی من جانشین وی در آن مرکز با معرفی مقام معظم رهبری شد. من در سپاه مدتی هم جانشین نمایندگی بودم و بالطبع ارتباط بنده با دفتر رهبری بیشتر شد و زمانی هم با دفتر همکاری داشتم که آشنایی با مقام معظم رهبری مضاعف‌تر شد.

ایشان پیش از انقلاب چه شرایطی داشتند و پس از انقلاب چه شرایطی؟ ایشان منصب‌های مختلفی را گذراندند تا به رهبری انقلاب اسلامی رسیدند. لطفا در این مورد توضیح دهید؟

خاطره‌‌ای را برای شما تعریف می‌کنم که در کتاب آن را ذکر کردم. این خاطره برمی‌گردد به اوایل انقلاب. از این بابت می‌گویم تا قضیه روشن‌تر شود کسی که در این کشور 8 سال رئیس‌جمهور بوده و بعد آمده و رهبر شده، هیچ‌گونه تغییری در رفتار و اخلاقشان نداشته‌اند، در صورتی که اگر کسی پله‌پله هم بیاید بالا، زندگی و اخلاقش تغییر می‌کند. ایشان اوایل رهبریشان روزهای دوشنبه ملاقات عمومی می‌گذاشتند.

یکی از دوشنبه‌ها که من خدمت مقام معظم رهبری بودم و در اتاق ملاقات نشسته بودم، دیدم پیرمردی روستایی با شلوار سیاه گشاد کنار من نشست و گفت حاج‌علی کی می‌آید. من فکر کردم منظورش یکی از اعضای دفتر است. گفتم منظورت کیست؟ گفت حاج‌علی را می‌گویم.

گفتم منظورت مقام معظم رهبری است؟ گفت بله. گفتم بنشین تشریف می‌‌آورند. من در همین افکار بودم که برخورد مقام معظم رهبری با این شخص چگونه است که مقام معظم رهبری تشریف آوردند و خیلی گرم و جدی با او صحبت کردند و بعد احوال بچه‌ها و نوه‌هایش را پرسیدند و از وضع زندگیش‌ جویا شد.

آن هنگام فهمیدم مشهدی است و مقام معظم رهبری قبل از انقلاب وقتی در مشهد سخنرانی داشته‌اند با ایشان آشنا بودند. همان ارتباطی که قبل از انقلاب به عنوان یک روحانی با مردم داشتند، زمان رهبری هم می‌بینید.

در جلسه‌های دوشنبه هر کسی وارد می‌شد،‌ ایشان به احترام می‌ایستادند. این خیلی مهم است. حالا هر کی می‌خواهد باشد. خیلی از افرادی که روزهای دوشنبه می‌آیند عادی‌اند و خیلی‌ها حتی آقا را نمی‌شناسند یا برای اولین بار است می‌آیند خدمت آقا، ولی مقام معظم رهبری راست قامت می‌ایستند.

اینها حالت‌های معنوی است که در آقا وجود دارد. من معتقدم آن معنویتی که در درون آقا هست و انسان آن را می‌بیند آن صداقتی که می‌بینید ظاهر و باطنی که در وجود آقاست، باعث می‌شود انسان خود به خود اشک بریزد.

من هیچ تفاوتی در زندگی ایشان نمی‌بینم. هیچ تغییر رفتار چه در دوران ریاست‌جمهوری چه در این دوران. در دوران ریاست‌جمهوری ایشان در سال 67 اواخر جنگ بود که تشریف آوردند به جبهه. آن روز توی لشکر ثارالله من مسوول تبلیغات بودم. کارتی را برای روحانیون درست کردیم و دادیم به دست آنها و گفتیم با این کارت بیایید خدمت آقای خامنه‌ای. حفاظت با بعضی افراد برخورد کرد یا گفتند کارتتان با ما هماهنگ نشده یا مباحث دیگر که اکنون یادم نیست.

وقتی بعضی از آقایان را راه ندادند آنها رفتند و من چون مسوول تبلیغات بودم خیلی خوشم نیامد. هنگامی که جلسه تمام شد و آقا تشریف بردند به یک سوله و آنجا سفره شام پهن شد، ‌سر سفره شام با خودم کلنجار می‌رفتم که این موضوع را بگویم یا نه، چون از کار حفاظت عصبانی بودم. پس از شام وقتی در جلسه خدمت ایشان بودم این موضوع را عرض کردم که حفاظت با بعضی از این آقایان چنین رفتار کرده است.

اگرچه بخواهیم درست قضاوت کنیم می‌بینیم حفاظت در جبهه به‌خاطر رئیس‌جمهور کشور حق داشت کنترل کند، ولی تا آقا این موضوع را ‌فهمیدند فرمودند از قول من از تک تک افراد عذرخواهی کنید.

در مورد خانواده ایشان صحبت کنید. آیا آقازاده‌هایشان در سطح مدیریتی مسوولیت دارند یا این‌که منع شده‌اند؟

یکی از نکاتی که می‌خواستم بگویم، همین است. تاکنون هیچ تخلفی در زندگی فرزندان مقام معظم رهبری دیده نشده است بخصوص در دوران رهبری. در دوران ریاست‌جمهوری من خیلی با ایشان مراوده نداشتم و فرزندانشان را نمی‌شناختم، ولی از دوران رهبری، فرزندان ایشان را می‌شناسم و هیچ تغییر رفتاری در زندگی هیچ کدامشان نمی‌بینم.

در ارتباط با کتاب خودم جلسه‌ای با یکی از فرزندان ایشان داشتم. می‌خواستم وارد دفتر شوم که ایشان همان موقع رسیدند.

همان نظمی که مقام معظم رهبری دارند بچه‌هایشان هم دارند، همچنین دیدم در خیابان پیاده می‌آیند و خیلی معمولی. اگر الان بچه‌های مقام معظم رهبری بروند در خیابان خیلی از مردم آنها را نمی‌شناسند، ولی گاهی فرزندان بعضی مسوولان، مشهورتر از خودشان می‌شوند.

 

مقام معظم رهبری چند فرزند دارند؟

6 فرزند دارند 2 تا دختر و 4 تا پسر که پسرها همه روحانی‌اند.

چرا آیت‌الله بهاءالدینی در مقابل رهبر معظم خاضع است؟

وقتی مقام معظم رهبری منزل ایشان رفتند آیت‌الله بهاءالدینی می‌گویند: تو گویی دیشب خورشید آمده بود. کسانی به آقای بهجت گفتند شما جایگاهی دارید. ایشان ایستادند و خطاب کردند بروید پی‌کارتان. شما نمی‌فهمید ایشان (آقای خامنه‌ای) کی هستند. من گاهی اوقات شوخی می‌کنم و می‌گویم ما توجه نمی‌کنیم وقتی می‌گوییم جانشین امام زمان(عج) این جانشین امام زمان خصوصیاتی دارند که ازخیلی‌ها هم بالاترند.

آقای آیت‌الله اراکی با آن مقام بالای معنوی دست روی سینه می‌گذارد و در مقابل امام می‌گوید السلام علیک یا‌بن‌رسول‌الله می‌خواهم بگویم در تبین زندگی باید دقت کنیم. این خصوصیات، خصوصیات ویژه آقا هستند.

می‌گویم آقا ساده زندگی می‌کنند. می‌گویند خیلی‌ها توی کشور ساده زیستند. اما می‌گویم آقا عارف است.

آیا از نظرمدیریتی کسی مثل آقا پیدا می‌شود؟ ما از اول انقلاب که نگاه می‌کنیم چه در دوران امام چه در امروز، همه این ویژگی‌ها در رهبری نظام وجود داشته است. برازندگی امام در این بود که توانست یک جنگ 8?ساله را به‌گونه‌ای اداره کند که حتی یک وجب از خاک کشور از دست نرود. اوست که می‌تواند تصمیم بگیرد و غائله بنی‌صدر را خاتمه دهد. هیچ قدرتی و هیچ فردی به غیر از امام در آن زمان نمی‌توانست غائله بنی‌صدر را خاتمه دهد.

درباره بحث مدیریتی رهبری بیشتر توضیح دهید؟

گاهی افرادی که خودشان را از یک بعد به آقا نزدیک می‌دانند در بعد دیگر مقابل آقا می‌ایستند. در اینجا آقا باید به‌گونه‌ای رفتار کنند که دشمنان سوءاستفاده نکنند. مقام معظم رهبری می‌فرمایند من وقتی می‌خواهم برای سخنرانی بیایم اشک می‌ریزم، متوسل می‌شوم که مبادا چیزی بر زبان جاری کنم که کسی از آن سوءاستفاده کند. من در این سال‌ها موردی ندیدم که آقا تصمیمی بگیرند و دیگران ازآن سوءاستفاده کنند.

شما نگاه کنید دکتر بازرگان در یک سخنرانی می‌گوید ملت ایران خسرت الدنیا فی‌الاخرت هستند. این مطلب را در سال 72 گفته بود. ملت ایران کیست؟ به ملت ایران توهین شده و باید رهبر از آن دفاع کند.

مردم توقع دارند مقام معظم رهبری این اهانت را پاسخ دهند. حال زمانی که بازرگان از دنیا می‌رود موضعگیری مقام رهبر را می‌بینید. ایشان پیام می‌دهند وجلوی بعضی فتنه‌ها را می‌گیرد.

آقای منتظری از دنیا می‌رود. اطلاعیه آقا را ببینید.

ایشان طوری وارد ماجرا می‌شوند که جلوی همه بهانه‌ها گرفته می‌شود و اهل بیت آقای منتظری می‌فهمند که نزدیک‌تر از آقا به آنها کسی نیست. برخورد بعضی از آقایان را در کشور با مقام معظم رهبری ببینید و رفتار پدرانه ایشان را هم ببینید.

فتنه پس از انتخابات هم برای آقا روشن بود. امروز سخنرانی‌های ایشان را کنار هم بگذارید مشخص است ایشان پیش از انتخابات فرمودند مواظب باشید اغتشاش نشود.

پس از پیروزی آقای احمدی‌نژاد، آنها که رای نیاوردند مردم را به خیابان‌ها کشاندند و مقام معظم رهبری آقای موسوی را می‌خوانند و با او صحبت می‌کنند و می‌‌فرمایند جنس تو با بقیه فرق می‌کند. ما بودیم چه کار می‌کردیم؟

همین‌ها علیه مقام معظم رهبری موضع می‌گیرند. کسی می‌آید پشت صحنه و اهانت هم می‌کند، اما مقام معظم رهبری چه پشت صحنه و چه روی صحنه به این زیبایی با او برخورد می‌کنند. شما 23 خرداد را نگاه کنید.

بیایید جلوتر 13 آبان را نگاه کنید. بیایید جلوتر 16 آذر را نگاه کنید. بیایید بعد از عاشورا بیایید 9 دی و بیایید 22 بهمن.

این همه شانتاژبازی علیه انقلاب، این همه جنگ روانی و این همه سرمایه‌گذاری کردند. دنیا را به کار انداختند. در درون و خارج از کشور در اینترنت و تلویزیون و روزنامه و همه سایت‌ها را وارد گود کردند، اما روز به روز کشش به سمت مقام معظم رهبری بیشتر شد.

در کشوری بحرانی ایجاد می‌شود، یک عده می‌برند اما در کشور ما نه تنها بریده نشدند بلکه بریده‌ها هم وصل و همه یک کاسه شدند.

من در این مدت بیشتر سخنرانی‌های ‌مقام معظم رهبری را گوش دادم بخصوص در دوران اصلاحات به این سو مطالعه کردم و گاهی اوقات مقاله نوشتم.

شما چه کسی را سراغ دارید 20 سال سخنرانی کند و آن هم تکراری نباشد.

من دعاهای ایشان را چک کردم. دعاها هم متفاوت بودند. بجز مقام معظم رهبری کسی را ندیدم که وقتی سخنرانی می‌کنند، هنگام پیاده کردن مطلب به ویرایش نیاز نداشته باشند. من ندیدم کسی سخنرانی کند و هر بار واژه نو داشته باشد. شما سخنرانی مقام معظم رهبری را گوش کنید. دائم واژه نو دارند، تدبیر نو، نکته نو، حرف نو.

منبع:

رجانیوز





بازدید امروز: 23 ، بازدید دیروز: 46 ، کل بازدیدها: 936027
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ