ديرگاهي است كزين جام هلالي مستم
در ره عشق تو از پاي طلب ننشستم
از همان روز كه در صبح ازل مي بستم
تا به امروز درين خرقه رندانه وفا نشكستم
واقعا ممنون حس شعر رو در من زنده كرديد
سلام آقا محمد
راجع به سوالتون بايد عرض كنم كه من اگه چيزي درباره عاشورا گفتم ذوقي بوده، ما را با اسرار چه كار!؟
نمي دونم چيه من باعث شده فكر كني مي شه يه همچي سواليو پرسيد. به هر حال شرمنده اين تهيدستيم.
طبع شعر خوبي دارين هر چند در اين زمينه هم بي هنرم.
من كلا هميشه پايينترين نمرم هنر بوده!
لذا نتونستم هنوز بميرم پيش از آنكه بميرانندم!
سلام....... انجمن ادبي فردوسي با همكاري تعدادي مدير انجمن هاي ادبي و تعدادي وبلاگ نويس قصد راه اندازي انجمني مجازي را دارد .لذا از شما عزيز اهل قلم دعوت ميشود به عنوان اولين اعضاي انجمن نام نويسي نماييد.ferdosi.parsiblog.com