• وبلاگ : جلوه
  • يادداشت : داستانك: توت فرنگي و باغ بان
  • نظرات : 1 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رضا 
    يه راهنمايي ديگه م بكن. توت فرنگي هاش تو جيب جا مي شدن؟
    خيلي بامزه بود ولي خب باغبانه يه كم همچين كم داشته خب مجبور نبوده كه بفروشدشون
    پاسخ

    از اون جايي كه اون باغ بان بوده نه باغبان طبق قانون دهر بايد اين كار رو مي كرده!
    + رضا 

    سلام

    بعدش چي ؟پولدارم شد؟

    پاسخ

    خب البته خيلي گرون فروخته بود!