باید با فریبدهندگان پشتگرم به قدرت و ثروت و موقعیت، درآویزند
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/10/21:: 8:1 صبحبسم الله الرحمن الرحیم
هرچند خیلی دیر؛ شاعر عارف مسلک به سخن درآمد و چنین گفت:
...
پارهکنندگان و آتش زنندگان تصاویر حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری، این زمره رنگ و نیرنگند که همچنان قصابوار در کعب سران جنبش سبز میدمند و نهانروشانه با سخنانی چرب و نرم، چهرهای دلسوز مردم و انقلاب و امام و اسلام و دانشجویان و مدعیان اصلاحطلبی و دیگران، از خود و همگنان خود رقم میزنند. اگر فتنهای هست - که هست، آنهم تاریکتر از فرجام اهریمن – زیر سر آموزگاران ریاکاری است. اگر مدعیان مبارزه با فتنه سبز، بهراستی اهل قبلهاند و پیرو ساحت ولایت و غمخوار امت، بهجای درآویختن با فریبخوردگان بیپشت و پناه، با فریبدهندگان پشتگرم به قدرت و ثروت و موقعیت، درآویزند.
ورنه این گیر و دار چندان به درازا خواهد کشید که جانفرسایی فراگیر شود و نان به بهای جان باشد و تن، ارزان و حق، فراموش و چراغ دین خاموش، چنانکه حضرت ختمی مرتبت(ص) فرمود: «... لا یسلم لذی دین دینه، الا من هرب من شاهق الی شاهق...» - دین هیچ دینداری بیگزند نمیماند مگر آنکس که از کوهی به کوهی دیگر میگریزد.
میگویند فتنه است، اما در افتادن با برگهای زرد و پژمرده درخت فتنه که سراسیمه از شاخهها جدا میشوند و چرخزنان راه زوال در پیش میگیرند، خود فتنهای دیگر است و ژرفتر کردن ورطه. تا کی قرار است از فریبی به فریب تازهتری پناه ببریم؟
ریشه درخت فتنه و ساقه کلان و شاخههای قطورش، در پناه هویت صنفی و قدرت سیاسی و امکانات غولآسای اقتصادی از هر آسیبی در امان هستند، و مدعیان مبارزه با فتنه، گروهی برگ چرکین تا چرکین پود را هدف گرفتهاند؛ و نه لااقل میوههای حنضلآسای این شجره خبیثه را که معلوم نیست چگونه از همین فرودگاه مهرآباد بهسادگی سوار هواپیما میشوند و به آمریکا و اروپا میروند تا در برابر رسانههای فسرده و منفعل داخلی، رونقافزای بازار رسانههای مهاجم بیگانه باشند.
میگویند «فتنه» است و دعوی خشکاندن ریشههای فتنه را، دهان به عربده گشودهاند، اما «ریشهها» همچنان بر صدر مینشینند و قدر میبینند و به مسلمین «ریش» میفروشند و گاو مام میهن را به پشتگرمی یهود و نصارا میدوشند. البته بعید نیست که من و امثال من از قافله عقب مانده باشیم. «غیرانتفاعی» نامیدن مدارس و دبیرستانها و دانشگاههای «انتفاعی» را دیدهایم و چشم پوشیدهایم بهره عنوان دادن ربا را نادیده انگاشتهایم و فروختن اموال عمومی و سرمایههای ملی را به دولتمردان، خصوصیسازی پنداشتهایم و... چرا نباید «فتنه» بگوییم و سرگرم کردن خلایق (عوامفریبی) مراد کنیم؟ میبینید که بنده حسابی از قافله عقب ماندهام. شاید قرار است که مخالف و موافق در پوشش «فتنه» تمرین دموکراسی کنند و ماهی چندبار گروهی متاع «کفر و کین» به بازار سیاستزدگی بیاورند و گروهی دیگر «مهر و دین»، و هر از چندگاهی با یکدیگر دست و پنجهای هم نرم کنند و هر دو فریق در مغاک حریف چشم بدوزند و چندان سماجت بورزند که هریک اندک اندک به دیگری بدل شود. اما اگر «الفتنه اشد من القتل» هنوز هم مورد قبول حضرات اهل سیاست و ارباب قدرت است، رجای واثق داریم که لااقل ریشههای فتنه را مورد لطف و مرحمت قرار داده و از آنها بخواهند که از تحریک جوانهای سادهلوح دست بردارند و آنها را سپر بلا قرار ندهند والا در همین دنیا غرامت این گُربزی را، دیر یا زود خواهند پرداخت.
...
نکته دیگری که باید عنوان کنم نقش «خبیثات» در فتنه اخیر است. این بنده سالها پیش تحت عنوان «دوزخ پایتخت» مقالهای در نشریه صبح داشتم که بعدها بخشی از آن را در فیلم «فقر و فحشاء» قرائت کردم. جز در آن مقال، در بسیاری از مقالات نشریه بدفرجام «مهر»، و دیگر روزنامهها و هفتهنامهها، از لزوم تغییر پایتخت به تلویح یا به تصریح سخن به میان آمده است. آن روزها گمان میبردم سهلانگاری و بیکفایتی موجب شده که حضرات به امالقرای جهانی اسلام نامیدن این «کشور شهر» دلخوش باشند. الان میفهمم که جماعت در انتظار چنین هنگامهای، شبحی از توسعه را بهجای تأسیس «مدینه طاهره» به خورد خلق خدا دادهاند.
در یکی از مقالات خود به تصریح گفته بودم که «ازدحام نفوس» در پایتخت، دستگاه سلطنت را سرنگون کرد و شدت یافتن این ازدحام همچنان خطرآفرین است، اما الان کار از این حرفها گذشته است و خصومت فتنهجویان دایره وسیعتری پیدا کرده و «مذهب اصالت زن» (فمینیسم) با سوسیال دموکراسی مهندس رهنورد و لیبرالیسم محمد خاتمی گره خورده و ظاهرا چنین به نظر میرسد که «جنبش سبز نرم» و «سبز نرم جنبش» و «نرم جنبش سبز» با به خیابان کشاندن «لکاته»ها و «مخنث»ها، قصد هدف گرفتن سیدنا القائد را دارد، اما... چههاست در سر این قطرههای محالاندیش.
یوسفعلی میر شکاک