سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیا احمدی نژاد احمدی نژاد خواهد ماند؟

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 90/2/11:: 11:44 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

توصیه اکید می کنم این مقاله را علیرغم طولانی بودن بخوانید:

آیا احمدی ن‍ژاد، احمدی نژاد خواهد ماند!؟

...(نکات مهمی را بدلیل محدودیت ارسال مطلب پارسی بلاگ حذف کرده ام کل مطلب را از لینک متن اصلی بخوانید)

...لذا لازم می نماید نکاتی را جهت تنویر افکار عمومی وبصیرت دهی بیشتر،متذکرشد:


 

* ابتدا شایع شد که احمدی نژاد به دستور رهبری تمکین نکرده و حاضربه قبول حضور مجدد مصلحی در هیات دولت نیست.

* در ادامه شایع گردید احمدی نژاد در اعتراض به حکم رهبری قهر نموده و از انجام وظایف خود در دولت خودداری میکند وشاهد آن هم عدم حضور وی در هیات دولت و لغو سفراستانی قم،اعلام می شود.

* در آخرین شایعه مطرح شده عنوان گردیده که رئیس جمهوراستعفای خود را تقدیم رهبری نموده و دوتن از بزرگان نظام، جهت پادرمیانی به ملاقات احمدی نژاد رفته اند.
قابل ذکراست که جنگ رسانه ای دشمنان خارجی، و سکوت دولتمردان و شخص رئیس جمهور، بردامنه این شایعات نیز، افزوده است.

برای تحلیل این مساله لازم است اندکی به عقبه این موضوع و این جریان بازگشت. آیا به نظر شما با عملکردی که از آقای احمدی نژاد در گذشته وخصوصاً درطول این 6 سال سراغ داریم، عدم تمکین ایشان از ولایت پذیرفتنی است؟! برای پاسخ به این سوال بررسی موارد زیرضروری است:

1-بررسی ادعای ولایت پذیری کسانی که مدعی ولایت پذیری بوده و بر عدم ولایت پذیری شخص رئیس جمهور خرده میگیرند وبر این خرده گیری اصرارهم دارند.(که این دسته ،گروههای مختلف را شامل میشود از برخی روحانیون گرفته تا برخی سیاسیون).

2-نگاه اجمالی به ولایت پذیری رئیس جمهوردرعمل درطول مدت ریاست جمهوری و دوران شهرداری.

3- بررسی مواضع و نقش مخالفان و رقبای قدرتمند ایشان ،خصوصاَ کسانی که در جریان انتخابات و فتنه پس از ان اصرار داشتند که "نه احمدی نژاد".

قراراست دراین نوشتاراشاره ای به نام اشخاص نشود چراکه ،خود، به نوعی بر التهاب موجود دامن خواهد زد ؛لذا به تاسی از بزرگان و اهل فن از ذکر نام اشخاص خودداری نموده و ضمیر، خود مرجع ضمیر را پیدا خواهد کرد و" العاقل یکفیه الاشاره". در ابتدا نکاتی را حول سه محور فوق ، بصورت سوال از سیاسیون جامعه می پرسیم همانهایی که الآن یا درگذشته داعیه دار ولایت پذیری بودند:


 

**سوال میکنم ازکسانی که برای رسیدن به جایگاههای حکومتی وبرای کسب آرای مردم متمسک به هر وسیله ای می شدند وحتی به تعریف و تمجید ازخانم شیرین عبادی پرداختند، باچه رویی به آقای احمدی نژاد درس ولایت پذیری می دهند واین اقدام آنها چه نسبتی با رهنمودها و خط و مشی رهبری دارد!؟ ...این خانم همان فردی است که بی محابا حامی بهاییان ، حقوق هم جنس بازان و..بوده و در سخره گرفتن احکام اسلامی ید طولا دارند و جایزه ای را نیزدریافت کرده است که پیش از اوشیمون پرز دریافت کننده آن بوده است.آیا در عمیق بودن اعتقادات خامیان چنین فردی نباید تردید کرد؟ آیا تردید در ولایت پذیری این افراد آسان تراست یا آقای آحمدی نژاد؟

** کسانی که در جریان انتخاب آقای مشائی به معاون اولی رئیس جمهور، روز شمار و ساعت شمار ولایت پذیری برای رئیس جمهوربراه انداخته بودند، با چه رویی توانستند دستور رهبری را در ایجاد سازوکار نظارت برعملکرد نمایندگان مجلس با لطایف الحیل بر زمین بگذارند؟!.

** خواصی که دم از ولایت می زنند چرا و به چه دلیلی دستور غیر رسمی و محرمانه ولایت امر را از دفتر معظم له بیرون کشیده، وبرای دومین باردر طول دوسال، دراختیار رسانه هاوعموم مردم میگذارند و جالب تر از آن اینکه هیچ کس به این بدعت ناروا واکنشی نشان نمی دهند، ودرعین حال اینان خود را ولایی واحمدی نژاد را ولایت ناپذیر می خوانند.اینها ازخود پرسیده ایم اینهاچه کسانی هستند؟!

** کسانی که توزیع عادلانه یارانه ها و سهام عدالت را نوعی گداپروری دانسته و آن را به سخره می گرفتند چگونه جرات کردند با عوامل نفوذی خود درمجلس طرحی را به تصویب برسانند که اموال عمومی مردم را به نفع افرادی خاص و قدرتمند محدود وموقوف  کننند؟! وکاری کنند که با مخالفت شورای نگهبان ،عرق شرم برپیشانی برخی نماینگان بنشیند!؟

** خواصی که در فتنه 88 سکوت اختیار کردند و علیرغم توصیه رهبری بر اتخاذ مواضع شفاف، وپرهیز از مواضع دوپهلو،هیچگاه حاضر به بیان مواضع شفاف نشدند،چگونه و باچه رویی از ولایت ناپذیری دکتر احمدی نژاد سخن می رانند؟!

** کسانی که علنا به عضوی از اعضای هیات محترم دولت در جمعی محدود،بدون دلیل و مدرک ودر غیرمحکمه اتهام شرب خمر میزنند ، چگونه دم از اسلام و ولایت می زنند ؟!

** چگونه است که احدی از رجل سیاسی ،در جریان فتنه 88 ،ضمن همسویی با خواسته های نابحق ِفتنه گران، حق نداشته خود را با منت به ملت بخشید و پس از چندی نیزنامه سرگشاده به رهبری نگاشته و برای ایشان خط مشی تعیین میکند وهمین فرد ازولایت ناپذیری احمدی نژاد سخن می گوید؟!

اما مشکل اینجا خاتمه پیدا نمیکند، موارد بسیاری است که به دلیل اطاله کلام ،صرف نظر میکنم برخی مشکلات و مسائل همچون استخوانی برگلوست:


 

سخنی با برخی علما و گلایه ازآنها:
ضمن احترام تامی که به علما و بزرگان دینی داریم و معتقدیم که علما د‍‍ژ مستحکم اسلام و ارزشهای دینی اند و ما هرچه داریم به برکت مجاهدتهای سنگین و قلم و بیان و بنان آنهاست ،اما ازباب عمومیت امربه معروف و نهی از منکرکه خود آن بزرگواران دررساله توضیح المسائل خود بیان فرموده اند،با رعایت همه مراتب آن وحفظ شان و حرمت آن استوانه های عظیم ، نکاتی را همراه با اشک فروخورده درچشمان،متذکر میشویم؛ جایی که در اسلام ازباب نصیحت می توان به حاکم جامعه نصیحت کرد به طریق اولی برعلما نیز می توان.

برخی علمای محترم که به هردلیلی فتنه سال 88 را تشخیص ندادند ویا تشخیص داده ولی به جهاتی (علیرغم توصیه رهبری)سکوت اختیارکردند، چگونه است که هرروز نسبت به حوادث حول رئیس جمهور احساس مسوولیت کرده ونسبت به اتفاقات مختلف هشدار میدهند.آیا فتنه 88 اهمیت چندانی نداشت !؟ (همان فتنه ای که رهبری معظم فرمودند عمق این فتنه را سالهای بعد خواهیم فهمید که چه بوده است!).یا اتفاقات جزئی پیرامون رئیس جمهوربسیارخطرناک و بااهمیت ترند؟!


 

چگونه است که فرد متشخصی از نظام علنا در پاسخ سوال کننده ای در خصوص حجاب می گوید:" کافی است که پوششی داشته باشد و عریان نباشند" ،شما سکوت نمودید؛ اما اگررئیس جمهوریا فردی از نزدیکان رئیس جمهور،کوچکترین صحبتی از مسائل دینی کند احساس خطر میکنید و ورود به آن مباحث را تخصصی عنوان کرده و درانحصار افراد معدودی میدانید؟!

چگونه است که همان فرد علناً اظهار میدارد "اگر امام عصر الان باشند از او بعنوان یکی ازمدیران یا فرماندهان خود استفاده خواهد کرد"،شما سکوت میکنید؛ اما اگر رئیس جمهور از مدیریت امام زمان (که منطبق برآموزه های دینی است)حرفی بزند برآشفته شده و آنرا انحراف مینامید؟!

چگونه است که فلان کس علیرغم تهمت و توهین های فراوان به رئیس جمهور قانونی کشورهیچگاه مورد اعتراض شما واقع نمی شود، اما همان فرد،خود، مورد توهین قرار میگیرد سریعا موضع گرفته و بخشی ازوقت درس خارج فقه خود را به حرمت این موضوع واین اقدام اختصاص میدهید.؟! آیا رئیس جمهور به اندازه آن فرد، محترم ، مومن وبا آبرو نیست یا اینکه توهین و...به رئیس جمهور حرمت ندارد؟؟! اگربه موضعگیری حضرت آقا بعنوان ِشاهد صحت اقدام خود اشاره شود، باید گفت آقا درهردو مسئله موضع اصولی گرفتند نه در یکی ازآنها!

بصیرتی که مقام معظم رهبری می فرمودند فقط شامل عوام مردم نیست همه را دربرمیگیرد!

سخنی با برخی از دوستان و علاقمندان دوآتیشه سابق احمدی نژاد:
اصولا هرحمایتی و هرانزجاری اگرازروی آگاهی و بصیرت کامل نباشد بزودی رنگ خواهد باخت کسانی که از روی احساس صرف از کسی یا جریانی حمایت میکنند با کوچکترین ناملایمات و فراز ونشیب ها، از آنچه بودند منصرف خواهند شد بی آنکه براقدام قبلی و فعلی خود بینه وحجتی داشته باشند.

** آقایانی که زبان و حنجره خود را صرف مدح و ثنای اهل بیت(ع) میکنند چگونه و با چه مجوزی زبان خود را آلوده به اهانت و توهین به یک مومن میکنند آن هم با ادبیاتی چاله میدانی.(صرف نظر ازاینکه آن فرد قانوناً شخص دوم مملکت اسلامی نیزباشد).این رفتار شما با کدام آموزه اهل بیت(ع) همخوانی دارد؟!

** افرادی که زمانی مدیر عالی دولت احمدی نژاد بودند وبه دلایلی رئیس جمهور برکنارشان کرده است زبان به عقده گشایی کرده و داد از "حرف های ناگفته" می زنند!.مگر قرار است شما همیشه وزیریا رئیس بمانید؟! آیا احمدی نژاد فقط زمانی خوب است که شما وزیر یا رئیس بمانید ؟! خوب بود این دسته ازافراد مردانگی و مروت را از وزرای سابق بهداشت و نیرو الگو می گرفتند.

** افراد متشخص (وبعضاَ اقتصاددان)که طمع در این داشتند که احمدی نژاد پستی ، مقامی و جایگاهی تقدیم آنها کند ،چون اینچنین ندیدند اقدامات اصولی دولت در زمینه اقتصاد را به باد انتقادات تند احساسی گرفتند وبعضاَ جامعه را از تورم های آنچنانی در آینده که به زعم آنها ناشی از اقدامات دولت است،هشداردادنند!. دوستان اصولگرا این تذهبون؟

** برخی ازرجال سیاسی سابقاَ دوست، با اندک کدورت و کینه به دل گرفتن از احمدی نژاد دنبال ایجاد دولت وحدت ملی می گشتند گویا ایران را با لبنان و افغانسان و عراق اشتباه گرفته بودند؟! اینها الان کجای سیاستند؟ دنبال چه برنامه ای هستند؟ مگر کشور بی صاحب و بی ولایت است که دنبال دولت وحدت ملی می گردند آن هم فقط بخاطر عناد با احمدی نژاد!؟ حال اینان ازولایت ناپذیری رئیس جمهوردم می زنند!!
و....

سخنی با اصولگرایان :

هنوز سالهای 83 و82 را فراموش نکرده ایم که اخلاص و تلاش فردی ظاهراَ گمنام به نام احمدی نژاد ،در اوج قدرت اصلاح طلبان فضای سیاسی جامعه را آرام آرام تغییر داد و با طراحی و مدیریت ایشان اولین شورای اسلامی شهرتهران با ترکیبی جدید پا به میدان گذاشت و با انتخاب ایشان به عنوان شهردار، ذهن مردم تهران را به این امرمعطوف کرد که میشود با اخلاص و تقوی و تلاش مجاهدانه چهره جدیدی از مدیریت ِاسلامی – انقلابی را عرضه کرد.که تحسین رهبر انقلاب را نیز با بیان واژه "رایحه خوش خدمت"درپی داشت؛ به مرور بااستفاده ازنام نیک احمدی نژاد که درقالب آبادگران نمود داشت اصولگرایان مجلس پابه حیات سیاسی جدید "مجلس هفتم" گذاشتند که به نظر بسیاری از سیاسیون عملکرد موفق ایشان(احمدی نژاد) نقش تعیین کننده ای دراین رویکرد مردم به اصولگرایان داشت.این روند در مجلس هشتم و دولت نهم و دهم نیز ادامه داشت و هم اینک نیزخوشبختانه اصول گرایان نبض حرکت کشور را دردست دارند؛ حال از این اصولگرایان نیز چند سوال داریم:

** رجال محترم و شاخص اصولگرایان شمارا چه شده است که به دولت و شخص احمدی نژاد امان نفس کشیدن نمی دهید.؟آیا احمدی نژاد دولت بسته و اقتصاد دولتی را رواج داده است؟ یا اشرافیگری و توسعه بدون عدالت را ورانت خواری را پایه گذاری میکند که منحر به بحرانهای اجتماعی شود!؟ آیا دولت ایشان لیبرالیزم و دموکراسی غربی و اباحیگری را ترویج و تثبیت کرده است؟! آیا گفتمان دولت گفتمان غیراسلامی و غیر انقلابی بوده یا شده است؟آیا قصد براندازی ، انقلاب مخملین و... را در سرمی پروراند؟(هرچند برخی از شما اصلا وجود چنین انقلابی را اساساً منکرید).


 

سخت گیریهای برخی ازشما اصولگرایان در این مدت چنان بود که حتی درجزئی ترین امور دولت هم دخالت کردید. آخر،عقب یا جلو کشیدن ساعت رسمی کشور چه ارتباطی به قوه مقننه داشت که شما مصراَ نظر خود را به کرسی نشاندید و مدتها صفحات روزنامه ها را به این موضوع اختصاص دادید؟! شما لایحه دولت راچنان تغییردادید که ماهیت آن عوض شد! و ناچاراَ رهبری تذکردادند.!


 

چرا اینگونه عمل میکنید؟؟ مگر احمدی نژاد دنبال چیست که اینگونه درمقابل ایشان صف آرایی کرده اید؟ شما کدام رئیس جمهوری را در این بیست سال دیده اید که این مقدار آزادی بیان علیه خودش را تحمل کرده باشد؟؟! آیا غیر از این است که زیر بار تحمیلها و توصیه های ناحق برخی افراد و سیاسیون نرفته است،؟! البته به نظر نگارنده پاسخ روشن است اما چون این گروه، ازطیف هایی مختلف تشکیل شده اند نمی توان علت واحدی را عنوان کرد اما بیشک میتوان گفت:

** برخی از سر حسادت و کینه ای که نسبت به ایشان داشته و دارند اینگونه اقدام میکنند.

** برخی از سر غلبه شبهه و توهم صرف مخالفت میکنند و تصور می کنند احمدی نژاد درحال ویرانی کشور است!!


 

** برخی هم مواضع و تصمیمات حزبی و گروهی شان ایجاب میکند.

** برخی نیز سودای ریاست برای آینده در سردارند و این اقدامات از الزامات آن است.


 

سخن من با شما اصولگرایان یک نکته است اگرهنوز برحقیقت اصولگرایی خود معتقد و پایبندید اگربرفصل الخطاب بودن رهبری (برای همه نه فقط برای دولت!) هنوز باوردارید؟؛اندکی به گذشته برگردید! ببنید درراس دولت، برخی وزارتخانه ها و مدیریت های ارشد کشور... چه کسانی حکمرانی می کردند؟! برخی از آنها در این سالها چه کردند با این مملکت؟! الآن آنها در کجای جغرافیای سیاسی کشورحضوردارند؟!مگر همان ها نبودند که بنا داشتند رهبری را به خیال خود از اریکه حکومت پایین بکشند؟!.مگرآنها نبودند که گفتند اگر بخواهیم رهبری را شکست دهیم باید احمدی نژاد را از سر راه برداریم!! خدا با ما وشما وبا هیچ نام وعنوانی ،هیچ شوخی و عقد اخوتی ندارد؛اصولگرا باشد یا اصلاح طلب،کند باشد یا تند، راست باشد یا چپ ومعمم باشد یا مکلا...فرقی ندارد. اگربنا باشد شما مردی از سنخ خود را اینچنین ناجوانمردانه آماج حملات خود کنید آنهم کسی که در به قدرت رسیدن شما(جریان اصولگرایی) نقش تعیین کننده ای هم داشته است؛ آن وقت براساس سنت دیرین الهی (تلک الایام نداولها بین الناس ..)خداوند فرصت خدمت گزاری را از شما و دولت هردوخواهد گرفت. آیا شما واقعا فکر میکنید مخالفان نظام در داخلو خارج، ساکت نشسته و توبه نصوح کرده اند؟! آیا فکر می کنید اصحاب فتنه کنارکشیده اند؟ آیا شما فکر میکنید کسانی که معتقدند شاید روزی ولی فقیهی در این کشور نباشد و اتش فشان سوزان را در سینه های مردم ازقبل می دیدند!، در حال استراحت اند!؟اگراینگونه فکرکنید جای بسی تاسف خواهد بود.شما به جای اتحاد حول محورولایت و مسلمات و محکمات اصولگرایی به جان دوستان خود افتاده اید. چرا؟! آیا رسیدن به کرسی های مجلس و صندلی ریاست جمهوری آنقدر می ارزد که شما خطوط قرمز اصولگرایی را با پای خود درنوردید؟ آیا احمدی نژاد هم برای رسیدن به این جایگاه مثل شما عمل کرد؟ اگر اینگونه باشد پس فرق ماو شما با مدعیان و بعضاً برانداز، چیست؟!اگراینگونه باشد آنها از ما و شما بهترند چراکه حداقل مدعی این مسائل نیستند!! تا دیر نشده به آموزه های امام و رهبری برگردید و با دست خود طومار اصولگرایی را نپیچید!!

....


 

سخنی هم درخصوص آقای مشائی :
جناب آقای احمدی نژاد جدا از مخالفتهای بی منطق و خصمانه مخالفان شما، عده ای نیز با شما اختلافات و مخالفتهایی دارند نه از حیث خصومت و کینه توزی؛ بلکه به زعم من از روی کم بصیرتی و عدم هوشمندی. والبته برخی هم ازروی صداقت ودرستی، ؛درخصوص بحث آقای مشائی بطورقطع برخی افراد ازسرلجاج و عنادی که با شما دارند، با ایشان مخالفت می کنند؛ اما برخی حقیقتاً از روی ناآگاهی و غلبه شبهه با شما اختلاف دارند، جهت روشن شدن بحث ذکر نکاتی لازم است :

* - اقای مشائی مثل هرفرد دیگری در ایران حق آزادی بیان دارد؛ مثل هرفردیگری در حوزه های مختلف فکری حق اظهارنظر دارد، مگر درقانون اساسی آمده است که هرکس فقط در حوزه ای که تخصص دارد حق بیان وحرف زدن دارد؟! اصلا مگر این امر شدنی است؟ در کلیات امور(درهرحوزه ای) هرکسی حق فکرو حق اظهار نظر دارد.فقط در جزئیات ِامورتخصصی است که فرد باید متخصص باشد . اگر اینطور باشد باید رئیس محترم قوه قضائیه هیچ اظهار نظر سیاسی یا بین المللی نکنند چرا که تخصص ایشان امرقضاست؛! یا رئیس محترم قوه مقننه فقط باید درخصوص وضع قانون و فلسفه غرب سخن بگوید! یا معلمین واساتید دروس دینی هیچ اظهار نظری نکنند چون مجتهد یا صاحب نظر نیستند! درحالی که نیک میدانیم این امر خلاف همه مسلمات عرفی وحتی سیاسی اجتماعی است. اظهار نظر در خصوص مسائل کلی دینی یا فرهنگی(چه درحوزه نظر وچه درحیطه عمل) هم همینطور است. اصولاً فرق ایشان با دیگر مسوولین محترم کشوردر چیست که آنها در هرمناسبت ودر هرمراسمی صاحب نظر و صاحب رای وصاحب سخن باشند؛ اما ایشان نه!؟ مثلاً رئیس محترم رسانه ملی هرسال به مناسبت روز معلم سخنرانی میکنند، آیا به صرف اینکه رشته علمی ایشان مهندسی و تجربه کاری ایشان رسانه است می شود گفت ایشان حق اظهار نظردر خصوص اندیشه های شهید مطهری(بعنوان فیلسوف و اسلام شناس وفقیه) ندارد.؟!

گذشته از اینها اگربنا باشد به هر سخنرانی و اظهارنظر مسئولین ارشد و میانی کشور ایرادی گرفت، باید ساعتها ازوقت کشورصرف این اشکال تراشی ها کرد وآنقدر در کشور عزیزمان سمینار، کنفرانس و همایش و جلسات ومصاحبه و... هست و آنقدرسخنان غیردقیق و قابل خدشه گفته می شود که لا تعد ولا تحصی!

حال سوال دیگر اینست که اگر محتوای سخنرانی ها و اظهار نظرهای آقای مشائی آنچنان مهم و خطرناک است که اینگونه برخی را به واهمه انداخته و اسلام را در خطر می بینند!، راهش این نیست که در پیش گرفته اند و وقت سایر مسوولین کشور و مردم را مشغول این مسئله کرده اند؛ بلکه اگراینگونه است ایشان را به جمع صاحبان فن و اهل علم احضار کنند و پس ازشنیدن نقطه نظرات ایشان اگرانحرافی اساسی وغیرقابل اصلاح دیدند ابتدا به خود فرد گوشزد نموده و سپس جامعه را آگاه کنند. واگر تمکین نکردند با قانون وارد عمل شوند. اینکه برخی از علمای محترم و معزز درشان خود نمی دانند که ایشان را دعوت کنند با فرض فوق متناقض بوده و هیچ توجیهی ندارد؛ حداقل دعوت از وی رادر شان ِحفظ دین بدانند، که دنبال حفظ آن هستند! اگر واقعاَ مسئله ایشان (به لحاظ تفکراتش)مشکل حادی برای نظام است پس چرا تاکنون یک نقد مستند و مستدل در خصوص اندیشه های ایشان به چشم نخورده و دیده نشده است؟!


 

اما اگر موضوع خیلی مهم نیست وجزو مسائل فرعی است و برخورد و مواجهه رهبری درسال گذشته نیز همین را می رساند،پس این همه دادوقال چیست که راه انداخته اند؟ به نحوی که فرزند 6 ساله من و مادر 65 ساله بی سواد من هردو،اسم مشائی را شنیده اند ومدام میپرسند مشائی کیست؟ حال آنکه شاید بسیاری از مهمات زندگی را به یاد نداشته باشند!! (درست مثل جنجال برسرکتاب شهید جاوید درقبل از انقلاب است که بسیاری از علما و مومنین را به خود و درگیری با یکدیگرمشغول کرده بود و این تنها امام وبرخی از همفکران امام بود که ورود به چنان موضوعی را عبث و انحرافی و باب طبع حکومت پهلوی می دانستند، کما اینکه بعدها در اسناد ساواک صحت تیزبینی امام روشن شد. هرچند موضوع کتاب امری بسیارمقدس و مهم یعنی فلسفه قیام عاشورا بود اما جریان یک جریان ناسالم و انحرافی شده بود.)

واگر هیچکدام از اینها نیست بلکه این فرد مشکل ِامنیتی و سیاسی بزرگی دارد که سیستم اطلاعاتی و امنیتی در جریان آنست، می توانند رئیس جمهور را با اسناد و مدارک و دلایل منطقی،قانع کنند که ایشان را کنار بگذارد! واگرفرضاَ نتوانستند قانع کنند موضوع را به رهبرعزیز واگذارکنند،مگر رئیس جمهور عقد اخوت با ایشان بسته است؟!تجربه نشان داده است که ایشان با هیچیک از مدیران خود تعارف و عقد اخوتی ندارد واگر مخالفان ایشان چنین اطلاعات موثقی رادارند که هیچ کس حتی وزارت اطلاعات ازآن خبری ندارند، پس بی درنگ به وزارت اطلاعات منتقل کنند! وبی دلیل جامعه را ملتهب و با آبروی ایشان بازی نکنند و به قول رهبرعزیزمان، منصف باشند.

کلام آخر:
همه آنچه گفته شد مارا به این چند نکته رهنمون میکند :

1- جریان مثلث زروزوروتزویر که در طول سالها درکشور ریشه دوانده هنوز ناامید از بازگشت دوباره به صحنه قدرت نیستند وبه زعم نگارنده، بسیاری از این تحرکات ریشه در آن جریان دارد.این جریان از بعد مالی هنوزبه تصمیم نظام درخصوص دانشگاه آزاد گردن خم ننموده و به دنبال گذشت زمان تا دوسال آتی است.! جریان فتنه و سردمداران آن هنوز تلخی مرگ فتنه سبزشان درکامشان آزارشان می دهد و تا انتقام بدری و حنینی ازاصولگرایان خصوصاً رئیس جمهورنگیرند آرام و قرار نخواهند داشت.!

2-برخی از افراد جریان رقیب احمدی نژاد هم از آنجاییکه چشم به انتخابات ریاست جمهوری دهم دوخته اند و انتخابات مجلس نهم را پله اول آن میدانند ناخودآگاه درتله زمین بازی جریان فوق افتاده ودرتضعیف و تخریب دولت قدم برمی دارند که بهترین و مهمترین بهانه ومستمسک ،موضوع آقای مشائی است.!


 

3- یکی ازاهداف جنگ روانی علیه احمدی نژاد، تخریب انگاره ذهنی ای است که از شخصیت احمدی نژاد در اذهان مردم نقش بسته است.آنها میدانند در بعد فساد مالی ، کم کاری، فساد اخلاقی و...نمی توانند پاشنه آشیلی برای ایشان بتراشند ؛چراکه جامعه به هیچ وجه پذیرای آن نخواهد بود و علاوه برآن اخلاص و صمیمیت ایشان مانع از پذیرش چنین ادعاهایی علیه وی خواهد شد. تنها نکته ای که باقی می ماند بحث ولایت پذیری است . آقای احمدی نژاد در آغاز ریاست جمهوری با بوسه بر دستان ولی خود جلوه و نمود ولایت پذیری خود را به خوبی نشان داد؛ همان کاری که هنوز از هیچکدام از مدعیان ولایت و ولایت پذیری و ذوب در ولایت مشاهده نشده است! مگر این ابراز ارادت حتما نیاز دارد به ردای ریاست جمهوری؟! آنها میدانند عمده گرایش وعلاقه مردم به احمدی نژاد پس از اخلاص و صفای ایشان و پس از خدمات خالصانه، ولایت پذیری و اعتقاد عمیق علمی و عملی به ولی فقیه است و اگر احمدی نژاد در وضعیت فعلی دوسال آخر را با موفقیت و محبوبیت به پایان رساند انگشت اشاره به هرکس داشته باشد پیروزی آن فرد بدور از ذهن نخواهد بود! حال آن فرد آقای مشائی باشد یا هرفرد دیگر!. لذا بهترین راه جلوگیری از این اتفاق ایجاد تردید درنقطه قوت ایشان(یعنی ولایت پذیری)است والبته این اقدام نیاز به محمل و توجیهی محکم و نزدیک به واقع و باورپذیر دارد که به زعم نویسنده این محمل متاسفانه ایجاد شده است :

* درجریان سخنان آقای مشائی درخصوص مردم رژیم غاصب اسرائیل،به دلیل فضاسازی غیرواقعی مخالفان،رهبرمعظم انقلاب با ورود به بحث، ضمن غلط دانستن اظهارات آقای مشائی، اصل اتفاق را موضوعی کم اهمیت وفرعی عنوان نمودند والبته خود آقای مشائی نیز پس از امرولایت بطور رسمی،علنی و مکتوب ضمن عذرخواهی، اوج ولایت پذیری را به رغم مدعیان ، نشان داد.در موضوع انتخاب آقای مشائی به معاونت اولی رئیس جمهورنیز،این فضاسازی ها مجدداَ اتفاق افتاد؛ جریان مقابل با شیطنتی که به آن اشاره شد(جریان نامه محرمانه وغیررسمی آقا) جرقه اول را زد و اذهان مومنین را نسبت به ولایت پذیری آقای احمدی نژاد، مردد و متوهم کرد. البته رهبرانقلاب با توصیه به انصاف درگفتار و رفتار ازتندروی برخی افراد و نویسنگان و روزنامه ها دربرخورد با چنین مسائلی هشدار دادند.

* در جریان اخیر نیز این اتفاق دوباره رخ داد وجریان مذکور باردیگر با رسانه ای کردن نامه آقا قبل از ابلاغ آن به رئیس جمهور،اذهان مومنین را دوباره به تشکیک و تردید واداشت. به نحوی که من خود شخصاَ با افراد محترم و علاقمندان به احمدی ن‍ژاد برخورد کردم که متاسفانه واقعاَ به این نتیجه رسیده بودند که احمدی نژاد به تدریج از ولایت زاویه گرفته است! ویامدام آرزو می کردند که این اتفاق نیافتد!. متاسفانه با حوادثی که اخیراَ رخ داد، چنین بستری برای این تردیدها ایجاد شد.

* به هرحال آنان که به دنبال دوانتخابات دیگر و خصوصاًَ ریاست جمهوری اند از این موضوع و از این اتفاق دست برنخواهند داشت و قطعا ماهها بعد به شکل دیگری موضوع مجدداً مطرح خواهد شد وهمانطور که عرض شد هدف از همه اینها احمدی نژاد است و بس! ومشائی بهانه ای بیش نیست.! 

نکته مهم : البته این به معنای این نیست که مشائی عیب و ایرادی ندارد؛ چه بسا مشکلاتی بس غیرقابل باورهم داشته باشد؛ اما ما ماموربه ظاهریم و به فرموده حضرت آقا آنقدر افراد سخنان آشکاردارند که نیازی به خدای نکرده غیبت آنها و بدگویی و متهم کردنشان نیست! و تا حجت تمام نشده نمی توان به راحتی با آبروی آفراد بازی کرد ؛ همانطور که گفته شد هرکس در هر حرفه ای وظیفه حرفه ای خود رادارد؛ روزنامه نگار یا یک نماینده مجلس نمی تواند درنقش یک افسر اطلاعاتی یا وزارت اطلاعات عمل کند، اگر شائبه ای هم باشد مشائی هم مثل دیگران. البته دیگران! نه مثل برخی آقازاده ها که هیچ احد الناسی دراین کشور نمی توانند نازک تراز گل به آنها بگویند!

نصیحت ویژه : رئیس جمهور عزیز هنوز مردم با نامه هایی که در سفرهابه شما می نویسند ،امیدها به شما دارند.هنوز مردم شمارا درکنار نام رهبرشان دعا میکنند . چه دعاهایی! دربرخی از این نامه ها دیده می شود که اشک ها را جاری می کند! هنوز مردم برای رفع مشکلات زندگی و معیشتشان به شما امید ها دارند ! هنوز می شنویم زمزمه جوانانی را که می گویند تا دولت احمدی نژاد باقی است به دنبال مسکن مهر باشیم. آقای احمدی نژاد ِمظلوم ! مبادا درشما درخصوص رهبری لغزشی پیدا شود! که ازنظر ما هیچ لغزشی تاکنون نبوده است؛ والبته ما وشما همه باید به خدا پناه ببریم ازاینکه وساوس غیرالهی ناآگاهانه در لایه های پنهان جانمان رخنه کنند!ما به مظلومیت مضاعف شما وافقیم! اما بیایید هرچه زودتر مارا ازنگرانی و این مردم چشم براه شما را، از حیرانی برهانید! نه بخاطر خواسته فلان افراد یا فلان گروه یا فلان قوه کشور،بلکه فقط بخاطر آن مردمانی که درسفرهای استانی شما میبینیم! همانها که با اشک وشوق با ساعتها پیاده روی به استقبال شما می آیند.صبورباشید دکترعزیز! فقط به خاطر مردم!

ما معتقدیم و ایمان داریم که احمدی نژاد هنوز همان احمدی نژاد است!

ما منتظریم!

والسلام علی من اتبع الهدی
س. م. موسوی یکی از نویسندگان وعده صادق
9/02/90
منبع:http://apocalypse.ir/post-434.aspx




بازدید امروز: 34 ، بازدید دیروز: 138 ، کل بازدیدها: 936433
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ