• وبلاگ : جلوه
  • يادداشت : لحظه اي با يك پير (داستان) قسمت دوم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    حواسم نيست...

    چون متاسفانه دير شده بايد برم،

    تو محل كارم مي خونم و فيض مي برم. ببخشد.