سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر: یک مرد

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 90/3/9:: 4:32 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

شعر: یک مرد

در روزگار عافیت
                 خطر می کند «یک مرد»

سینه در برابرتیر
               سپر می کند  «یک مرد»

حادثه ی بزرگ آمد
                  جارچیان همه ساکت

همه ی مردم شهر را
                   خبر می کند «یک مرد»

گِله ها کرده اند از او
                    که چرا گِله کرده ست

بجز از بی کسی گِله
                   مگر می کند «یک مرد»؟

روز را بدویدن و کار
                   می زند به شب پیوند

شب خود را به اشک و آه
                       سحر می کند «یک مرد»

آنزمان که، «سیاست باز»
                       ذهن مردمان می شست

تا روستایی ترین دلها
                    سفر می کند «یک مرد»


شعر:مالک این کارزار

ارسال شده توسط در 90/2/21:: 12:0 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

شعر:مالک این  کارزار

قبل از شعر این لینک را ببینید:

...امروزه هم همانند همیشه تاریخ سخن بر سر حرف حق و حرف باطل نیست، چه اینکه هیچکس نمیگوید حرف من باطل است و هیچکس جرات مطرح کردن باطل را ندارد، آنچه اهمیت دارد این است که گفتار و کردار انسان پازل حق را تکمیل میکند یا پازل باطل را...

--------------------------------------------------------------------

باور مکن که  مالک این کارزار،بنشیند

 حتی اگر به چشم خسته او خار بنشیند

خاشاک وخس رود  به ثریا اگر ولی

مشنو به دامن پاکان غبار بنشیند
---------------------------------------------------

میان غصه دریایی ات که می خندی
صبور و
خسته و
محکم : دماوندی
بگو به جمع سینه زنان نمک نشناس
نبوده اند؛ بعشق ولایت چو کوه می کندی

----------------------------------------------------


شعر:حاج محمود!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 90/2/13:: 7:15 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

شیعه با تو امتحان شد حاج محمود!

آنچه می ترسیدم آن شد حاج محمود!

باز اسامه، باز شیخیت و...

ماجرای آن جوان شد حاج محمود!

از عدالت از علی گفتیم مفت

چون که عدل آمد گران شد حاج محمود!

کجروی و مفتخوری و عقده ها

پشت ظاهر ها نهان شد حاج محمود!

پا گذاشتی روی دمهایی کلفت

از هزاران جا فغان شد حاج محمود!

دست گذاشتی روی بانک و مالیات

سیل تهمتها روان شد حاج محمود!

چون به خدمت فاتح دلها شدی

ناگهان «آتش فشان» شد حاج محمود!

یک مطلب جالب در وبلاگ حکومت اسلامی:http://hokomate-eslami.blogfa.com/post-143.aspx

 


آن مرد آمد آن مرد در توفان آمد

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 90/2/12:: 4:33 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

دیروز هوای تهران توفانی بود و چه لطافتی داشت!

آن مرد آمد آن مرد در توفان آمد

شیعه ی مولا تو هستی حاج محمود!

زیر بار غم شکستی حاج محمود!

قوم اشباح الرجال ضایع شدند

چون کمر مردانه بستی حاج محمود!

**************

رئیس‌ جمهور خاطرنشان کرد: دولت حاضر، تنها دولتی است که همه اعضای آن بر موضوع ولایت فقیه متفق ‌القول هستند و میثاق بسته‌اند تا از آن تبعیت کنند.

احمدی‌نژاد گفت: کسانی که نمی‌توانند به قدرت اداره دولت، سیاست‌های اقتصادی و مدیریت آن ایراد بگیرند بازی جدیدی طراحی کرده‌اند ولی در اشتباه هستند وی تصریح کرد: دولت تا آخر، پای پرچم ولایت فقیه ایستاده است و وظایف خود را به‌طور کامل انجام خواهد داد.
....درادامه حجت الاسلام آقاتهرانی افزود: احمدی نژاد در حالی که گریه می کرد گفت بنده نمی بخشم افراد حزب اللهی ای را که به من تهمت زاویه داشتن با رهبری عزیز انقلاب را می زنند
احمدی نژاد در ادامه گفت: بنده خدمت رهبرانقلاب رسیدم وبه ایشان گفتم من بافشارهایی که بردولت است به این نتیجه رسیدم که رسیدن به آرمانهایی که در این دولت تصمیم به اجرای آن را داشتیم غیرممکن است . لینک مطلب
احمدی‌نژاد تأکید کرد: من تا لحظه آخر عمر در مسیر ولایت، علیه استکبار و رژیم صهیونیستی خواهم بود و امیدوارم خدای متعال محو و نابودی این رژیم را به ما نشان دهد.

 


با رنگ سبز آمده اند کودتا کنند

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/3/26:: 1:40 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

با رنگ سبز آمده اند، کودتا کنند

یا لااقل شورش و غوغا به پا کنند

غافل از آنکه حبابند و خواهند ترکید

گر مومنین بخداوند التجا کنند


الهی شکر

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/3/23:: 7:45 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الهی شکر

 

باز مردم به تواضع، به صداقت رای دادند

به شب وروز کار کردن، به نجابت رای دادند

باز مردم خط سرخ شهدا را برگزید

باز مردم به امامت به ولایت رای دادند

مقاله جالب:

سندرم توهم پیروزی قبل از رایگیری


قصة آن دست خالی

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/3/19:: 7:22 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

قصة آن دست خالی، آن یل تنها چه بود؟

انتظار چشم و گوش و حنجره از ماچه بود؟

گفتگو باز از علی بود؟ عدل و غوغا و خروج؟

قصة طوفان و امواج و کف دریا چه بود؟

گفته اند که: این مبادا، آن نباشد، این بد است

این همه تا لا الاهست، قسمت الا چه بود؟

من چنین بودم چنان بودم، نماد انقلاب

آفرین که آنچنان بودی، ولی «حالا» چه بود؟

من کسی دیدم، برای شوکت مردی غریب

جام چشمش نیمه شب پیش خدا دریاچه بود


پررو شدن دوباره استکبار

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/3/12:: 12:8 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم


«من به هلوکاست ندارم اصلا هیچ کار»*

«اول خودمان» «تنش زدایی بسیــار»**

در این سخنان چه می توان واضح دید؟

پـــررو شـــدن دوبــاره استکـبــــار


*: سخنان محسن رضایی در گفتگوی ویژه خبری شبکه دو

**: سخنان موسوی و مضمون سخنان کروبی


رنگ حزب

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/3/11:: 3:6 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یکجا خدا نشانه و تندیس یک حزب است

یکجا خدا وسیله ی تلبیس یک حزب است

یک رنگ سبز نتیجه ی پایان عمری پاک

یک رنگ سبز نشانه ی تاسیس یک حزب است

 

چگونه احمدی‌نژاد را زمین بزنیم؟!!!!


کفر نمی ترسد ز رنگ

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/3/11:: 7:39 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بین ما و کفر شرایط، جنگی است

هر تجاهل مایه ی دلتنگی است

کفر نمی ترسد ز رنگ چه سبز چه زرد

آنچه می ترساندش بی رنگی است

 


   1   2   3      >



بازدید امروز: 75 ، بازدید دیروز: 19 ، کل بازدیدها: 951997
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ