سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام بر هادی دلها امام نقی الهادی

ارسال شده توسط در 91/2/21:: 10:43 صبح

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

میگن برخی افراد در فضای اینترنت نسبت به امامان بزرگوار ،نمک نشناسی هایی کرده اند.این کار رو من تشبیه می کنم به اقدام اون کسایی که از دست حضرت علی (ع) شبانه نان وخرما می گرفتن وتوی روز به ایشون اهانت میکردن ودشنام می دادن چون نمی شناختنشون.پس بیاییم از خودمون شروع کنیم و با کسب معرفت بیشتر درباره معصومین(ع) راه تکرار بر این خطر رو ببندیم .

امام نقی الهادی(ع)

بیاین برای امروز وهمین لحظه خودمون رو مجبور کنیم به خوندن ویادآوری یه صفحه مطلب یا یه حدیث از امام نقی الهادی(ع).

از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است:(بسم الله)(منبع تصویر ها:http://nasrabadi.blogsky.com/1391/01/26/post-605/)
امام نقی(ع) 1        امام نقی (ع) 2     کتاب آن لاین درباره زندگی امام نقی (ع)   

 

امام نقی الهادی


رد مظالم در ماه ربیع

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 90/11/16:: 8:45 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

رد مظالم در ماه ربیع

(این مطلب از وبلاگ «بهترین و جالب ترین مطالب» باز نشر می شود. آدرس در انتهای مطلب)

برنامه ی سمت خدا در ایام ماه ربیع الاول کار جالبی انجام داده

می دونید که بدهکاری های ما دوجورند:

یکی اینکه طلبکار رو می شناسیم که در این صورت باید بدهی را حتما به او یا در صورتیکه از دنیا رفته به وارثین او بدهیم

دوم افرادی که نمی شناسیم یا به هر دلیلی به هیچ شکلی دسترسی به آنها نداریم مثلا در کودکی حقی از یک همکلاسی ضایع کردیم با مداد او نوشتیم و ... یا پولی را پیدا کردیم و خرج کردیم  و ...

در این مورد دوم می گویند در جایی که صاحب حق مشخص نیست آن مال به مثابه مال مجهول المالک است برای همین باید برای دادن صدقه از طرف صاحب حق، از مجتهد اجازه بگیریم. همچنین مقداری که به عنوان رد مظالم داده می شود باید به اندازه‌ای باید باشد که فرد یقین کند ذمه‌اش بری شده است.

خب تلفن کردن به دفتر مراجع برای خیلی از ما خیییلی سخته!

برامه ی سمت خدا این کار رو انجام داد:

از برخی مراجع عظام، حضرات آیات صافی، وحید، سیستانی، خامنه‌ای، مکارم و نوری استفتاء شد و ایشان بیان داشتند مومنین می‌توانند در ماه ربیع الاول تا مبلغ 100 هزار تومان را خودشان بدون مراجعه به دفتر مرجع به عنوان رد مظالم پرداخت کنند البته به شرطی که فقط به فقرا و نیازمندان پرداخت شود و خرج مثلا ساخت و تعمیر مساجد و حسینیه و ... نشود و ملاک فقیر در اینجا کسی است که خرج سالش را ندارد و ظواهر اسلامی را رعایت می‌کند و از غیر سادات باشد.

ضمنا کارشناس برنامه حجت الاسلام حسینی تصریح کرد: در پرداخت صدقات روزانه نیز می‌توان آن را به نیت رد مظالم پرداخت کرد تا اگر جایی غیبت کردیم یا ناخواسته حقی را ضایع کردیم به این وسیله برطرف شود همچنان که انجام عبادات و زیارات نیز می‌تواند به این مهم کمک کند. البته این در جایی است که طلبکار و حق ضایع شده را نمی‌شناسیم.

چند تا نکته ی مهم که کارشناس برنامه گفتند:

*روایت است که پیامبر(ص) بر جنازه ای که حقی برگردنش بود و از او ارثی برای ادای حقش به جا نمانده بود نماز نمی‌خواند. از امام صادق(ع) درباره صحت این روایت سؤال شد فرمود بله و این بدان معنی نیست که بر آن جنازه نمازخوانده نمی‌شد، بلکه خواندن نماز به دیگری واگذار می‌گردید. هدف رسول خدا(ص) از این عمل نشان دادن اهمیت حق الناس بود.


*در اسلام همانقدر که به قرض دادن سفارش شده است، قرض گرفتن مورد نکوهش و مکروه شمرده شده است. البته مقروض بودن اشکال ندارد بشرطی که توان پرداخت آن را قبل و بعد از موت داشته باشد.

*پرداخت دین به قدری مهم است که حتی بر نماز اول وقت ارجحیت دارد. چون پرداخت آن بدهی زمان محدودی دارد ولی وقت نماز وسعت دارد، پس اگر طلبکاری که وقت طلبش رسیده باشد طلبش را بخواهد حتی نماز اول وقت باطل است.

*امام صادق(ع) می فرماید: اگر کسی قرضی بگیرد ولی از ابتدا نیت برگرداندن آن را نداشته باشد یا اینکه بتواند بدهد ولی دینش را نپردازد مثل سارق است، لکن اگر الان توان پرداخت ندارد ولی قصد ادای دینش را دارد خدا به او کمک خواهد کرد.

*حق الناس باعث بی برکتی و بی توفیقی در زندگی می شود از این رو توجه به آن بسیار حائز اهمیت است. ادای حق الناس موجب جلب رحمت الهی می‌شود امام صادق(ع) می فرماید: اگر می‌خواهید دعای شما مستجاب شود: لقمه(کسب) شما حلال باشد و از مظالم و حق الناس مردم خارج شوید.

لطفا به اطلاع مومنین برسانید

ان شاء الله در این ماه پربرکت به یمن میلاد رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله گردن هامان را از این جور دین ها رها کنیم.

فکر می کنید واسطه ی نورانیت برای چند نفر خواهید شد تا از این گونه ظلمت ها رهایی یابند

برای هم دعا کنیم

 


نام روزهای هفته

ارسال شده توسط در 90/11/9:: 1:35 عصر

در "مفاتیح الجنان" می خوانیم:
  ...  "در تعیین اسامى نبىّ و ائمه‏علیهم السلام به روزهاى هفته و زیارت ایشان در هر روز:‏
 
   سید بن طاوُس در جَمالُ الْأُسْبوع گفته ابن بابویه‏رحمه الله مُسْنَداً از صقر بن ابى دُلَف روایت کرده که چون متوکّل حضرت امام علىّ‏النّقىّ‏علیه السلام را بِسُرَّ مَنْ رَاى‏ طلبید روزى بخدمت آنحضرت رفتم خبرى از احوال آنجناب بگیرم و آنحضرت را نزد زراقى حاجب متوکّل محبوس کرده بودند چون نزد او رفتم گفت چه کار دارى گفتم بدیدن شما آمده‏ام ساعتى باهم نشستیم و از هرگونه صحبتى باهم کردیم تا آنکه مردم را متفرّق کرد و مجلس خلوت شد باز پرسید که براى چه آمده‏اى من همان جواب اوّل را دادم گفت گویا آمده‏اى که خبرى از مولاى خود بگیرى من ترسیدم گفتم مولاى من خلیفه است گفت ساکت شو که مولاى تو بر حقّ است و من نیز اعتقاد تو را دارم گفتم الحمد للَّه پس گفت آیا مى‏خواهى نزد او بروى گفتم بلى گفت قدرى بنشین تا صاحب البرید از نزد او بیرون آید من نشستم تا وقتى که صاحب البرید بیرون شد آن وقت پسرکى را مأمور کرد که مرا به نزد آنحضرت ببرد چون بخدمت آنجناب رسیدم دیدم بر روى حصیرى نشسته است و در برابرش قبرى کنده‏اند پس سلام کردم حضرت جواب داد فرمود بنشین پس فرمود که براى چه آمده‏اى گفتم آمده‏ام که از احوال شما خبرى گیرم پس چون نظرم بر قبر افتاد گریستم حضرت فرمود که گریه مکن که در این وقت از ایشان آسیبى به من نمى‏رسد گفتم الحمد للَّه...

  ... پس گفتم اى سیّد من! حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه وآله روایت شده که معنى آنرا نمى‏فهمم ،فرمود چیست آن حدیث؟ عرض کردم: لا تُعادُوا الأیَّامَ فَتُعادیکُمْ یعنى دشمنى نکنید با روزها که آنها با شما دشمنى خواهند کرد

 فرمود مُراد از ایّام و روزها ما هستیم مادامى‏که بپااست آسمانها وزمین،
 شنبه‏اسم رسول‏خداصلى الله علیه وآله است
و یکشنبه امیرالمؤمنین‏علیه السلام
و دوشنبه حسن و حسین‏علیهما السلام
 و سه شنبه علىّ بن الحسین و محمّد بن على و جعفر بن محمّدعلیهم السلام
و چهارشنبه موسى بن جعفر و علىّ بن موسى و محمّد بن علىّ‏علیهم السلام و منم
 و پنجشنبه فرزندم حسن‏
و جمعه فرزند فرزندم است و بسوى او جمع مى‏شوند اهل حقّ

 این است معنى ایّام پس دشمنى مکنید با ایشان در دنیا که دشمنى کنند با شما در آخرت پس فرمود وداع کن و بیرون روکه ایمن‏نیستم برتو ومى‏ترسم اذیّتى به تو رسد ...."

دراین متن نام روزها هم به فارسی ترجمه شده ولی اگر با همون لغت عربی ش  متن رو بخونیم یعنی به جای هرروز اصل لغت رو بذاریم به این ترتیب:
شنبه :السبت
یکشنبه:الاحد
دوشنبه:الاثنین
سه شنبه:الثلثاء
چهارشنبه: الْأَرْبَعآء
پنج شنبه: الْخَمیسِ
 می بینیم که موضوع لطیف تر میشه یعنی مثلا الاثنین به نام دو امام   حسن وحسین (ع)  والثلثاء به نام  سه امام  سجادو محمدباقرو جعفرصادق(ع) است  درمتن زیارت هرروز هم به همین شکل مثلا:دردعای روز دوشنبه داریم:
" ...هذا یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ وَهُوَ یَوْمُکُما وَبِاسْمِکُما، وَاَنَا فیهِ ضَیْفُکُما فَاَضیفانى‏،
امروز روز دوشنبه(بخوانیم:الاثنین) است و این روز شمادونفر است و به نام شمادوتن  است و من در این روز مهمان شمایم پس مرا بنوازید
 وَاَحْسِنا ضِیافَتى‏، فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضیفَ بِهِ اَنْتُما، وَاَنَا فیهِ مِنْ جِوارِ کُما فَاَجیرانى‏،
و نیکو مهمان‏نوازى کنید که چه خوب مهمان نوازانید شما براى مهمان ، و من در این روز در پناه شمادوتن هستم  پس مرا پناه دهید که‏
 فَاِنَّکُما مَأْمُورانِ بِالضِّیافَةِ وَالْإِجارَةِ، فَصَلَّى اللَّهُ عَلَیْکُما وَآلِکُمَا الطَّیِّبینَ... .
همانا شما به مهمان نوازى و پناه دادن مأمورید درود خدا بر شما و بر خاندان پاکتان باد "


جالب خواهد بود که درمورد معنی کلمه های "السبت" و"الخمیس"  بیشتر مطالعه کنم  همینطور درمورد خود کلمه "یوم"و"ایام" ویا "شهر" در قرآن وروایات  مثلا جاییکه می فرماید:
..." إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی کِتَابِ اللَّهِ یوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّةً کَمَا یقَاتِلُونَکُمْ کَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ(التوبة/36)

تعداد ماه‌ها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است؛ که چهار ماه از آن، ماه حرام است؛ (و جنگ در آن ممنوع می‌باشد.) این، آیین ثابت و پابرجا(ی الهی) است! بنابر این، در این ماه‌ها به خود ستم نکنید (و از هرگونه خونریزی بپرهیزید)! و (به هنگام نبرد) با مشرکان، دسته جمعی پیکار کنید، همان گونه که آنها دسته جمعی با شما پیکار می‌کنند؛ و بدانید خداوند با پرهیزگاران است!


خرداد پر از حادثه

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/3/12:: 2:35 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم

امسال تولد امام با فوتش یک روز فاصله دارد. یعنی همان گونه که در قرآن هم هست ،گویا ما در دنیا یک روز اقامت داشته ایم. اما یک روز امام روز خدا بود: یوم الله. روزی که سپیده ظهور سرزد و به طلوع ظهور نیز خواهد انجامید انشاءالله. روز زندگی امام شب زندگی شیطان بود که ایام «مهلت»ش به سر آمد. گویا وقتی که از خداوند برای اغوای نوع بشر گرفت دارد تمام می شود، روز زندگی امام این را می گوید. این روزها دیگر شیطانها هرچه بیشتر دست و پا می زنند بیشتر و بیشتر روسیاه می شوند و ایادی شان در هرجایی رسوا و خوار می شوند. گویا هرچه به طلوع خورشید نزدیک می شویم سایه ها و تاریکی ها هرچند در پس «اشیاء» پنهان شده باشند مجبور به گریز یا نابودی اند. گرچه اکنون پس از سپیده در گرگ و میش پیش از طلوع ایم اما چه غم که گرگ چند میش رابدرد؛ مهم آن است که پس از طلوع در وقتی نزدیک، گرگها برای همیشه گم خواهند شد.
حوادث خردادِ  پر از حادثه همه بر همین محور می گردد. تلخ یا شیرین همه به سوی طلوع می رود. همچنان که آن جانِ عزیز فرمود:
روزها می گذرد حادثه ها می آید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

اولین روز به آر

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/1/1:: 8:14 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

بهار یعنی به آر = آورنده بهی. امیدوارم بهار برایتان بهی فزاینده بیاورد و در تمام سال جاری مستدام باشد.

سه روز اول سال را شیفت ام. برای همین شش و نیم صبح از منزل زدم بیرون تا به سرویس برسم. گمان نمی کردم هوا اینقدر خنک باشه و با یک تا پیراهن حسابی سردم شد وقتی دور میدان هلال احمر نارمک منتظر سرویس بودم. قبلش هم که آمدم آشغالهارو بگذارم بیرون سطل زباله شهرداری دور میدون پر شده بود و تا یکی دومتر اطراف اون هم زباله پراکنده شده بود!  یا سطل هارو شهرداری تخلیه نکرده بود یا اینکه مردم شب سال تحویل حسابی آشغال درست کرده بودند!

سرویس مون هم جا نداشت و سرپا ایستادم در حالی که سقف مینی بوس کوتاه بود و سرم را مجبور بودم در تمام مسیر خم نگه دارم. اونقدر هم آهسته حرکت می کرد سرویس مون که می شد مورچه ها رو کف آسفالت شمرد.

خلاصه این اول سالی اینجوری شروع شد.


پیامبر و ولاء زعامت

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/12/10:: 8:6 صبح

پیامبر و ولاء زعامت 

ولایت زعامت یعنی حق رهبری اجتماعی و سیاسی اجتماع نیازمند به رهبر
است آن کس که باید زمام امور اجتماع را به دست گیرد و شؤون اجتماعی‏
مردم را اداره کند و مسلط بر مقدرات مردم است " ولی امر مسلمین "
است پیغمبر اکرم در زمان حیات خودشان ولی امر مسلمین بودند و این مقام را خداوند به ایشان عطا فرموده‏ بود و پس از ایشان طبق دلایل زیادی که غیر قابل انکار است به اهل البیت‏ رسیده است . آیه کریمه " « اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر
منکم »" ( 1 ) ( اطاعت کنید خدا و پیغمبر را و کسانی را که اداره کار
شما به دست آنهاست ) و همچنین آیات اول سوره مائده و حدیث شریف غدیر
و عموم آیه " « انما ولیکم الله »" و عموم آیه " « النبی اولی‏
بالمؤمنین من انفسهم »" ناظر به چنین ولایتی است .
در این جهت که پیغمبر اکرم چنین شأنی را داشته و این یک شأن الهی‏
بوده است - یعنی حقی بوده که خداوند به پیغمبر اکرم عنایت فرموده بود
نه اینکه از جانب مردم به آن حضرت تفویض شده باشد - میان شیعه و سنی‏
بحثی نیست برادران اهل سنت ما با ما تا اینجا موافق اند سخن در این‏
است که پس از پیغمبر اکرم تکلیف " ولایت زعامت " چیست ؟ افراد
مردم برای اینکه اجتماع متزلزل نشود و هرج و مرج به وجود نیاید ، باید از
کسی و مقامی به عنوان حاکم و ولی امر اطاعت کنند تکلیف چنین مقامی‏
چیست ؟ آیا اسلام در این باره تکلیفی معین کرده است و یا بکلی سکوت‏
اختیار کرده است ، و اگر تکلیف معین کرده چگونه است ؟ آیا به مردم‏
اختیار داده که بعد از پیغمبر هر که را می‏خواهند خود انتخاب کنند و بر
دیگران اطاعت او واجب است و یا اینکه پیغمبر اکرم قبل از رحلت ، شخص‏
معینی را برای جانشینی خود در این مقام بزرگ و با اهمیت تعیین کرد ؟
در اینجا به مناسبت ، درباره همه شؤون اجتماعی پیغمبر

پاورقی :
. 1
نساء / . 59

اکرم در میان امت ، مطابق آنچه از قرآن مجید استنباط می‏شود ، بحثی‏
می‏کنیم .
از قرآن مجید و هم از سنت و سیره نبوی استنباط می‏شود که پیغمبر اکرم‏
در میان مسلمین در آن واحد دارای سه شأن بود : اول اینکه امام و پیشوا و
مرجع دینی بود و ولایت امامت داشت ، سخنش و عملش سند و حجت بود :
«
ما اتیکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا »( 1 ) .
آنچه را پیغمبر برای شما آورده است بگیرید و از آنچه شما را باز دارد
بایستید .
دوم اینکه ولایت قضائی داشت ، یعنی حکمش در اختلافات حقوقی و
مخاصمات داخلی نافذ بود :
«
فلا و ربک لا یؤمنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم‏
حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما »( 2 ) .
نه چنین است به پرودگارت سوگند ، ایمانشان واقعی نخواهد بود تا در
آنچه در بینشان اختلاف شود ، داورت کنند و سپس در دلهای خویش از آنچه‏
حکم کرده ای ملالی نیابند و بی‏چون و چرا تسلیم شوند .

پاورقی :
. 1
حشر / . 7
. 2
نساء / . 65

 

" و البته با اینکه در این مورد مثل مورد قبل استعمال کلمه ولایت " صحیح است ولی ندیده ایم این کلمه عملا درباب ولایت قضائی‏ استعمال شده باشد .
سوم اینکه ولایت سیاسی و اجتماعی داشت ، یعنی گذشته از اینکه مبین و
مبلغ احکام بود و گذشته از اینکه قاضی مسلمین بود ، سائس و مدیر اجتماع‏
مسلمین بود ، ولی امر مسلمین و اختیاردار اجتماع مسلمین بود همچنانکه قبلا
گفته شد ، آیه کریمه " « النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم »" ( 1 ) و
همچنین آیه " « اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم »" ناظر
به این قسمت است البته پیغمبر اکرم شأن چهارمی هم دارد که بعدا ذکر
خواهد شد .
پیغمبر اکرم رسما بر مردم حکومت می‏کرد و سیاست اجتماع مسلمین را
رهبری می‏نمود ، به حکم آیه کریمه " « خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و
تزکیهم بها »" ( 2 ) از مردم مالیات می‏گرفت ، شؤون مالی و اقتصادی‏
اجتماع اسلامی را اداره می‏کرد .
این شأن از شؤون سه گانه رسول اکرم ، ریشه بحث خلافت است .


«
منبع: شهید مطهری، ولاء ها و ولایت ها


ولادت و دوران کودکی پیامبر ص

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/12/10:: 8:2 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

ولادت و دوران کودکی

ولادت پیغمبر اکرم به اتفاق شیعه و سنی در ماه ربیع الاول است ، گو
اینکه اهل تسنن بیشتر روز دوازدهم را گفته‏اند و شیعه بیشتر روز هفدهم را
، به استثنای شیخ کلینی صاحب کتاب کافی که ایشان هم روز دوازدهم را روز
ولادت می‏دانند . رسول خدا در چه فصلی از سال متولد شده است ؟ در فصل‏
بهار . در السیرش الحلبیة می‏نویسد : ولد فی فصل الربیع در فصل ربیع به‏
دنیا آمد . بعضی از دانشمندان امروز حساب کرده‏اند تا ببینند روز ولادت‏
رسول اکرم با چه روزی از ایام ماههای شمسی منطبق می‏شود ، به این نتیجه‏
رسیده‏اند که دوازدهم ربیع آن سال مطابق می‏شود با بیستم آوریل ، و بیستم‏
آوریل مطابق است با سی و یکم فروردین . و قهرا هفدهم ربیع مطابق می‏شود
با پنجم اردیبهشت . پس قدر مسلم این است که رسول اکرم در فصل بهار به‏
دنیا آمده است حال یا سی و یکم فروردین یا پنجم اردیبهشت . در چه روزی‏
از ایام هفته به دنیا آمده است ؟ شیعه معتقد است که در روز جمعه به‏
دنیا آمده‏اند ، اهل تسنن بیشتر گفته‏اند در روز دوشنبه . در چه ساعتی از
شبانه روز به دنیا آمده‏اند ؟ شاید اتفاق نظر باشد که بعد از طلوع فجر به‏
دنیا آمده‏اند ، در بین الطلوعین .
تاریخچه رسول اکرم ، تاریخچه عجیبی است . پدر بزرگوارشان عبدالله بن‏برازنده‏ای است که حالا داستان آن مسئله نذر ذبحش و این حرفها بماند .
عبدالله جوان ، جوانی بود که در همه مکه می‏درخشید . جوانی بود بسیار زیبا
، بسیار رشید ، بسیار مؤدب ، بسیار معقول که دختران مکه آرزوی همسری او
را داشتند . او با مخدره آمنه دختر وهب که از فامیل نزدیک آنها به شمار
می‏آید ، ازدواج می‏کند . در حدود چهل روز بیشتر از زفافش نمی‏گذرد که به‏
عزم مسافرت به شام و سوریه از مکه خارج می‏شود و ظاهرا سفر ، سفر
بازرگانی بوده است . در برگشتن می‏آید به مدینه که خویشاوندان مادر او در
آنجا بودند ، و در مدینه وفات می‏کند . عبدالله در وقتی وفات می‏کند که‏
پیغمبر اکرم هنوز در رحم مادر است . محمد ( ص ) یتیم به دنیا می‏آید
یعنی پدر از سرش رفته است . به رسم آنوقت عرب ، برای تربیت کودک‏
لازم می‏دانستند که بچه را به مرضعه بدهند تا به بادیه ببرد و در آنجا به‏
او شیر بدهد . حلیمه سعدیه ( حلیمه ، زنی از قبیله بنی سعد ) از بادیه‏
می‏آید به مدینه که آن هم داستان مفصلی دارد . این طفل نصیب او می‏شود که‏
خود حلیمه و شوهرش داستانها نقل می‏کنند که از روزی که این کودک پا به‏
خانه ما گذاشت ، گویی برکت ، از زمین و آسمان بر خانه ما می‏بارید . این‏
کودک تا سن چهار سالگی دور از مادر و دور از جد و خویشاوندان و دور از
شهر مکه ، در بادیه در میان بادیه نشینان ، پیش دایه زندگی می‏کند . در
سن چهار سالگی او را از دایه می‏گیرند . مادر مهربان ، این بچه را در دامن‏
خود می‏گیرد . شما حالا آمنه را در نظر بگیرید ، زنی که شوهری محبوب و به‏
اصطلاح شوهر ایده‏آلی داشته است به نام عبدالله که آن شبی که با او ازدواج‏
می‏کند به همه دختران مکه افتخار می‏کند که این افتخار بزرگ نصیب‏من شده است . هنوز بچه در رحمش است که این شوهر را از دست می‏دهد .
برای زنی که علاقه وافر به شوهر خود دارد ، بدیهی است که بچه برای او یک‏
یادگار بسیار بزرگ از شوهر عزیز و محبوبش است ، خصوصا اگر این بچه پسر
باشد . آمنه تمام آرزوهای خود در عبدالله را ، این کودک خردسال می‏بیند .
او هم که دیگر شوهر نمی‏کند . جناب عبدالمطلب پدر بزرگ رسول خدا ،
علاوه بر آمنه ، متکفل این کودک کوچک هم هست . قوم و خویشهای آمنه در
مدینه بودند . آمنه از عبدالمطلب اجازه می‏گیرد که سفری برای دیدار
خویشاوندانش به مدینه برود و این کودک را هم با خودش ببرد . همراه‏
کنیزی که داشت به نام ام ایمن با قافله حرکت می‏کند . می‏رود به مدینه‏
دیدار دوستان را انجام می‏دهد . ( سفری که پیغمبر اکرم در کودکی کرده ،
همین سفر است که در سن پنج سالگی ، از مکه رفته به مدینه . ) محمد ( ص‏
)
با مادر و کنیز مادر بر می‏گردد . در بین راه مکه و مدینه ، در منزلی به‏
نام ابواء که الان هم هست ، مادر او مریض می‏شود ، به تدریج ناتوان‏
می‏گردد و قدرت حرکت را از دست می‏دهد . در همان جا وفات می‏کند .

منبع: شهید مطهری، سیره نبوی

 


الجار ثم الدار

ارسال شده توسط در 88/8/6:: 12:28 عصر

صلی الله علیک والسلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا

 

   ای کاش بین ما فاصله اینقدرهانبود             نامحرم از جواب تواین گوش مانبود
    گشتیم تشنه شورآب شوره زار                  حاجب میان مادیواری ازطلا نبود

 

آقا ! "الجار ثم الدار"

 

التماس دعا


عیدانه

ارسال شده توسط در 88/8/2:: 1:29 عصر


هرچندزبارمعصیت منفعلیم        ازاین همه الطاف الهی خجلیم
شادیم که ازیمن امام هشتم   مشهد دل عالم است ومااهل دلیم(شاعر: ناشناس)

سلام
تولد حضرت امام رضا (ع)،ولی نعمت مادی ومعنوی همه ما روپیشاپیش تبریک می گم.


چندروز پیش داشتم توی نوار کاست های قدیمی می گشتم که به یک نوار برخوردکردم از جلسه هیات مکتب الزهرا مشهد که مربوط می شه به  عیدنوروز سال 76  که با تولد امام رضا(ع) همزمان شده بود .
روز مبارکی بود (بخصوص برای بعضیا که روز ازدواجشون هم شدکه از همینجا به اونام تبریک می گیم).
این کاست از یک نظر دیگه م برام جالب بود واون مداحی حاج احمد واعظی باهمون سبک قدیمی که به نظرم واقعا جالب وسنگین وباوقار ودلنشین و...بود.
نمی دونم چی شد که مداحای بزرگوار ما یهو به این شعرهای کم محتوا وسبک های عجیب وغریب وکمتر آموزنده روآوردن.
"خوشگلی ومه جبینی"یا" چشات چنین اند وچنان اند"و...رو می گم.که خودتون بهتر می دونین.
صدای مداح مخلص قدیمی مرحوم حاج سید محمودکهربایی هم درانتهای مجلس (فایل دوم)هست که دعاکرده.
این مجلس رودردوقسمت شامل قسمت اول مدح خوانی امام رضا(10دقیقه باحجم2.3MB) وقسمت دوم مجلس که روضه خوانی(16دقیقه باحجم3.5MB) حضرت فاطمه هم هست ضبط دیجیتالی کردم وبرای دانلود گذاشتم.

التماس دعا
ناگفته نمونه که این نوار کاست رو از کانون فرهنگی فاطمه الزهرا مشهد تهیه کرده بودم که آرشیو صوتی وتصویری کامل وبسیار کمیابی از تمام جلسات هیات رو داره وبه خاطر این که به این دوستان هم مدیون نباشم مشخصاتشون رو درمداحی ها ثبت کردم.واگر شمام به مداحی های این هیات به خصوص قدیمی هاش علاقه مندین اون جاروتوصیه می کنم.





بازدید امروز: 95 ، بازدید دیروز: 31 ، کل بازدیدها: 949143
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ