آسمان! (شعر)
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 87/12/11:: 7:17 عصربسم الله الرحمن الرحیم
آسمان!
آسمان! با من مدارا می کنی؟ یک گره از پای من وا می کنی؟
آسمان! من خسته از بودن شدم رفتنم را پس کی امضا می کنی؟
آسمان! من که کلوخی بی کسم گفته اند مارا تو دریا می کنی
آسمان! گشته قنوت من همین پس چرا امروز و فردا می کنی؟
آسمان! ما زخمی خوب و بدیم یا...تو هم خوب و بد آیا می کنی؟
آسمان! بی لطف تو ماها بدیم تو همه لطفی چه با ما می کنی؟
آسمان! اینگونه تهدیدم مکن! که: مرا مغضوب و رسوا می کنی!
آسمان! رسوای درگاه توام با من این گونه چرا تا می کنی؟
آسمان! آن رعد تو، این اشک من چه قضاوت، قاضی! اینجا می کنی؟
آسمان!
آسمان! مارا زمین زائیده است لذت از آن در کنارش می بریم
آسمان!ما ترک مادر می کنیم پیلة اطراف خود را می دریم
آسمان! قدری به ما مهلت بده ما از آنچه می نمائیم بهتریم
آسمان! تو همدم عیسای روح ما جسد ها، مردگان دیگریم
آسمان! درما بدم تا حیّ شویم ما به این شکل آبرو را می بریم
کلمات کلیدی :
نظر