شعری برای نورسیده (به مناسبت آمدن ثنا)
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 87/12/17:: 7:45 صبحبسم الله الرحمن الرحیم
شعری برای نورسیده (به مناسبت آمدن ثناءالسادات خانم)
یک آدم دیگر پرید از نیست بیرون
آمد به هستی تا ببیند چیست بیرون
وقتی که نامش را درون لیست افزود
یعنی کسی اکنون شده از لیست بیرون
دختر! بگو از نیستی قدری، چگونه ست
اینجا برایت هستی اجباریست بیرون
آیا درون نیستی اشکی روان بود؟
صد جوی خون بر گونه ها جاریست بیرون
آیا درون نیستی اندوه و غم بود؟
موسیقی هرروز ما زاریست بیرون
گویا دیار نیستی هم باب طبع نیست
که اینهمه آدم از آن راهیست بیرون
نوزاد من! پس ما کجا خوشبخت هستیم؟
آیا بر این سرگشتگی راهیست بیرون؟
شاعر! برای نورسیده این چه شعری است؟
معرِ پر از افسردگی کافیست، بیرون!
کلمات کلیدی :
نظر