ناشنیده هایی از لبنان
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 85/6/30:: 7:48 صبح
در این روزها دوربین LBC یک صحنه شگرف ضبط کردند. در یک مورد از بمبارانها خبرنگار LBC به سرعت به محل میرسد، خانهای خراب، از خانوادهای 7 نفره، 6 نفر به شهادت رسیدهاند مردم در حال بیرون آوردن اجساد از زیر آوار هستند یک تکه بزرگ بتون برداشته میشود، ناگهان یک پیرمرد در بین خاکها نمایان میشود همان لحظه پیرمرد انگشتانش را به نشانه پیروزی ـ V شکل ـ بالا میگیرد و اولین جمله او این است که «همه چیز ما فدای سیدحسن». پیرمرد، شبکه LBC به زانو درآورد.
روز دوم جنگ
حزبالله اعلام میکند که امروز سیدحسن نصرالله در مسجد امام حسن(ع) در حومه بیروت کنفرانس خبری برگزار میکند. اعلام کنفرانس خبری سیدحسن نصرالله با زمان و مکان مشخص در واقع یک حرکت جسورانه در روز دوم جنگ بود که حدود 100 خبرنگار در آن شرکت کردند.
در رابطه با این کنفرانس بعداَ مشخص شد که در کابینه رژیم صهیونیستی بحث مفصلی درگرفته است و وزیر جنگ اسرائیل تأکید داشته که ما باید محل کنفرانس را بمباران کنیم و این فرصت طلایی برای از بین بردن نصرالله است اما اولمرت نخستوزیر رژیم صهیونیستی با او مخالفت میکند و میگوید که ما جنگ را خواهیم برد و نیازی به کشتن تعداد زیادی خبرنگار و ایجاد جو منفی جهانی علیه خود نداریم.
روز پنجم
فضای یأس بر شیعیان لبنان حاکم بود. حومه بیروت در این روز به شدت بمباران شد و ناحیه مربعالامنی که تعدادی از مجتمعهای حزبالله در آن واقع شده با خاک یکسان میشود. اسرائیل ادعا میکند که ستاد فرماندهی حزبالله را بمباران کرده و سیدحسن نصرالله کشته شده است. مردم باور نمیکنند اما نگرانند. از ایران نیز برخی صداهای یأسآلود شنیده میشود.
روز ششم: نقطه عطف
مردم لبنان به کلام سیدحسن نصرالله اعتماد دارند، این مردم ممکن است گاهی اطلاعیههای حزبالله را کاملاَ باور نکنند اما در مورد نصرالله تردید به خود راه نمیدهند و این محدود به لبنان نمیشود حتی روزنامههای اسرائیلی از او با عنوان «دشمن راستگو» یاد میکنند.
در لحظات پایانی روز ششم، ناگهان شبکه المنار اعلام کرد که سخنان سیدحسن نصرالله تا لحظاتی دیگر از این شبکه پخش خواهد شد، الجزیره نیز از طریق المنار این سخنان را پخش کرد. مردم در لبنان و سایر کشورهای عربی به محض شنیدن این خبر خود را هر جا که بودند به تلویزیون میرساندند. بعداَ الجزیره یک مستند فقط در مورد این موج مردم به سمت تلویزیونها برای شنیدن سخنان نصرالله تهیه و پخش کرد.
نصرالله در این سخنان ضمن برشمردن مواضع حزبالله به تکذیب ادعاهای اسرائیل در مورد ورود به برخی نقاط خاک لبنان پرداخت و در پایان با خبر انهدام ناو اسرائیلی درسواحل لبنان همه مردم را به خیابانها کشاند.
حیفا در برابر ضاحیه (حومه بیروت)
حزبالله اعلام کرد، بندر حیفا را در برابر حملات اسرائیل به حومه بیروت مورد هدف قرار داده است. حومه بیروت از بیروت مستقل است و شهرداری و تشکیلات جداگانهای دارد.
یک مشکل حزبالله در پرتاب موشکها، عربهای ساکن سرزمینهای اشغالی بودند، از این رو، حزبالله سعی داشت که شهرکهای ساکن «یهودیان مهاجر» را مورد هدف قرار دهد. هنگام تصمیم برای هدف قرار دادن حیفا در برابر حمله به ضاحیه، نصرالله از مردم حیفا خواست تا این شهر را تخلیه کنند، اما اعراب ساکن این شهر، حیفا را ترک نکردند و در پناهگاهها به سر میبردند، آنها میگفتند که اگر به صورت دسته جمعی شهر را ترک کنند، پس از پایان جنگ، رژیم اجازه بازگشت را به آنان نخواهد و حوادث سال ۱۹۴۷ دوباره تکرار خواهد شد.
هنگامی که اسرائیلیها در حال بررسی حمله به قلب بیروت بودند، سیدحسن در پیامی تلویزیونی تهدید کرد که اگر بیروت را بزنید تلآویو را میزنیم و بدین ترتیب آنها از بمباران بیروت صرفنظر کردند.
حزبالله پس از اینکه اسرائیل پلهای بعد از بیروت را مورد حمله قرار داد، عفوله را در 40 کیلومتری تلآویو موشکباران کرد.
ناامیدی LBC
در تمام طول جنگ تلویزیون LBC لبنان که متعلق به مسیحیان است به دنبال یک شیعه میگشت که از شرایط بوجود آمده نق بزند تا علیه حزبالله استفاده کنند. خبرنگاران LBC پس از بمباران به محل میرفتند و با مردم آسیب دیده مصاحبه میکردند اما همه میگفتند: جان ما فدای سیدحسن!
در این روزها دوربین LBC یک صحنه شگرف ضبط کردند. در یک مورد از بمبارانها خبرنگار LBC به سرعت به محل میرسد، خانهای خراب، از خانوادهای 7 نفره، 6 نفر به شهادت رسیدهاند مردم در حال بیرون آوردن اجساد از زیر آوار هستند یک تکه بزرگ بتون برداشته میشود، ناگهان یک پیرمرد در بین خاکها نمایان میشود همان لحظه پیرمرد انگشتانش را به نشانه پیروزی ـ V شکل ـ بالا میگیرد و اولین جمله او این است که «همه چیز ما فدای سیدحسن». پیرمرد، شبکه LBC به زانو درآورد.
دمشق را میزنیم
روز دهم گفتند که «دمشق را میزنیم». سوریها به خاطر اینکه خیلی شجاع(!) هستند تا چند روز هیچ حرفی نزدند، حتی اسرائیل در داخل خاک لبنان در نزدیکی مرز سوریه نیرو پیاده کرد.
احمدینژاد رئیس جمهور ایران گفت، اگر سوریه را بزنید «پاسخی ویرانگر» خواهیم داد. پس از این سخنان بود که نخستوزیر سوریه اعلام موضع کرد: «اگر دمشق را بزنید ما نیز پاسخ میدهیم». سخنان احمدینژاد بازتاب وسیعی در رسانهها داشت. چندین میزگرد سیاسی تنها برای تحلیل عبارت «پاسخ ویرانگر» تشکیل شد. پس از آن، دیگر حرفی از دمشق به میان نیامد.
حکایت جالب «مارون الراس»
وزیر خارجه اسرائیل در یکی از جلسات کابینه به رییس ستاد ارتش میگوید، شما چهار بار گفتید که مارون الراس را گرفتیم، چهار بار گفتید که بمباران کردیم، اگر گرفتید چرا بمباران کردید؟ شما هنگامی که میگرفتید اعلام میکردید، آنها(حزب الله) پس میگرفتند، گزارش را به کابینه نمیآوردید. شما مدام به ما دورغ میگویید.