قوم یوسف در برزخ
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/5/6:: 1:11 عصر
گروه فرهنگی- علیرضا سمیعی: نکته ای که در زمینه واقعه مبارک ظهور مطرح است نقش وجود مقدس آقا امام عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) در تحولات عصر ظهور است. میدانیم که ظهور بالاترین مرحله کمال انسان و جهان است، اما سؤال اساسی این است که میان این تحول - که نقطه کمال انسان و جهان است - و شخصیت آقا امام عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) چه نسبتی وجود دارد؟ چرا بدون وجود آن حضرت، این تحول در جهان رخ نخواهد داد و جهان باید منتظر بماند تا ایشان بیایند؟
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری: فکر میکنم سؤال بسیار خوبی است. چون بعضی اندیشههای فلسفه تاریخی حضور انسان در تحولات تاریخی و اینکه خداوند متعال به انسان نقش اعطاء کرده را درست معنا نکرده و خیال کردهاند که همین انسان متعارف، محور تکامل تاریخ است. این تلقی، غلط است. در واقع به تبع عبادت ولی خدا و سجود او در مقابل خداوند است که همه عبودیتها و نعمتها محقق میشود.
بنابراین محور تحقق بندگی در عصر ظهور، بندگی ولیاللّهالاعظم است که قرنهاست در غیبت و ابتلاء به سر میبرند. آن حضرت، «عروةالوثقی» هستند. در روایات ما «عروةالوثقی» در آیه «و من یکفر بالطاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی» به شخص شخیص نبیاکرم(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) ایشان تفسیر میشود؛ یعنی محکمی همه عالم در بندگی خدا، به وجود آنهاست و استحکام عبودیت بندگان به آنها برمیگردد. بنابراین، حقیقت عصر ظهور مرتبهای از عبادت حضرت حجت(عج الله تعالی فرجه الشریف) است که اثرش تحقق جامعه توحیدی است.
از منظر دیگر در درگیری ابلیس و ائمه جور با نبیاکرم(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام)، عبادت نبیاکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) بر شیطنت آنها غلبه میکند. اگر آن عبادتهای عظیم نبود، که ظلمات آنها همه ما را فرا میگرفت، لذا در این آیه که میفرماید: «أوکظلمات فی بحر لجّی یغشاه موج من فوقه موج من فوقه سحاب ظلمات بعضها فوق بعض إذا أخرج یده لم یکد یراها و من لم یجعل اللّه له نورا فماله من نور» ، ظلمات را به ائمه جور تفسیر میکنند، تا برسد به بنیامیه که «ظلمات بعضهم فوق بعض». میفرماید ظلمت اولیاء باطل آنقدر زیاد است که «إذا أخرج المؤمن یده فی ظلمة فتنهم لم یکد یراها» ؛ مؤمن در این دوران چنان غرق در ظلمت میشود که نزدیکترین قوای خودش را نمیبیند، خودش را فراموش میکند، اما این ظلمت جز با نور امامی از اولاد فاطمه(سلام الله علیها) برداشته نمیشود.
چنانکه در تفسیر این قسمت از آیه که میفرماید: «و من لم یجعل اللّه له نورا فماله من نور»، میفرمایند: «و من لم یجعل اللّه له اماما من ولد فاطمة». کسی که از این نور برخوردار نشود نه فقط در دنیا غرق در ظلمت است «فماله من نور فی یوم القیامه»؛ یعنی ظلمت در قیامت هم او را غرق میکند.
بنابراین، آن نوراست که میتواند جریان ظلمت را بردارد. آن هدایتی که ضلال را نابود میکند نور و هدایت حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) است. آن حیات که موت و مردگی را میبرد؛ یعنی حیات طیبه، حیات آن حضرت است؛ از این رو حضرت مأذون به تجلی آن ولایت و رحمتهای الهی میشوند، و سپس رحمتها ظهور پیدا میکنند. ما باید نگاهمان را اصلاح کنیم و خودمان را همسنگ با ولی خدا ندانیم. البته همه قلوب این معارف را تحمل نمی کند؛ حتی گاهی شیعیان عادی هم این ظرفیت از تحمل را ندارند؛ اشکالی هم ندارد، نباید همه معارف را به آنها گفت؛ چون تحمل نمیکنند و شکسته میشوند.
در روایت هم آمده است که درجات مؤمنین را مراعات کنید و حرفی که به درجات بالاتر می گویید را به درجات پائینتر نگویید، تحمیل بر او نکنید که او میشکند و مسئولیت به عهده شما میآید! خلاصه اینکه محور همه تحولات عصر ظهور، ولی خداست و تجلی ولایت آنهاست که بقیه را میگیرد و بقیه، شعاع وجود آنها هستند. پس، معنای ظهور چیزی جز ظهور ولایت نیست. وقتی ولایت ولیاللّه در جلوههای مختلف خودش ظهور میکند، حیات، نور، رحمت، علم، حکمت و عدل میآید. همه اینها آثار ولیاللّه است. این موضوع را به صورت دیگری همه قبول دارند و هیچ موحدی آن را انکار نمیکند.
آیا اگر بگوییم همه آنچه در عصر ظهور محقق میشود نازله رحمت خداست، هیچ موحدی آن را انکار میکند؟! انسانها را که شریک خدا قرار نمیدهیم. ما شریک ولی خدا هم نیستیم. ارادههای ما در طول ولایت آنهاست. اصلاحمان هم در طول ولایت آنهاست. اگر حضرت دست به اصلاح نزند ظلمت ائمه جور و ابلیس، احدی را رها نمیکند. فتن جبهه باطل آنقدر ظلمانی است که مؤمن خودش را فراموش میکند. نوری که انسان را از این عالم تا همه عوالم، از آن ظلمت نجات میدهد نور ولی خداست. ظهور، عصر تجلی ولی خدا در همه عرصههای حیات اجتماعی است.
رجانیوز: آیا میتوان گفت که حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) در جریان ظهور فقط نقش رهبر را برعهده دارند و تنها وجود مادی ایشان است که این حرکت را ایجاد میکند؟
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری: ولایت باطنی ایشان، اصل اساسی ظهور است. این مطلب را من در پاسخ یکی از سؤالها عرض کردم. درگیریای که در عالم هست در واقع، درگیری در باطن بین ابلیس و ائمه جور از یک سو و حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) از سوی دیگر است و آن حضرت از اعلاترین مراتب واسطه فیض حقند. چنانکه در مورد ایشان میگوییم: «أین السبب المتصل بین الارض والسماء» یا «بیمنه رزق الوری»؛ به سجود ایشان است که خدا صلوات میفرستد و طفیل این صلوات، همه روی زمین میمانند. شاید نکته اینکه میگویند قبل از دعا صلوات بفرستید همین است. هیچ رحمتی بر شما نازل نمیشود مگر اینکه صلوات بر آن حضرت نازل بشود.
ایشان که یک فرد نیست. ایشان وارث همه انبیا و اوصیا است. در زیارت آن حضرت میخوانیم: «السلام علی وارث الانبیاء و خاتم الاوصیاء، ... المنتهی إلیه مواریث الانبیاء و لدیه موجود آثار الاصفیاء»، همه رحمت و کمالی که خدا بر خواصش نازل کرد در حال حاضر در دست ایشان است. میفرمایند وقتی حضرت ظهور میکنند به کعبه تکیه میدهند، همه انبیای اولوالعزم(علیهم-السلام) تا نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) و همه ائمه هداه معصومین(علیهم-السلام) را نام میبرند و میگویند هر که میخواهد اینها را ببیند، بیاید من را ببیند.
رجانیوز: پس کمالات وجودی آن حضرت است که همه تغییرات را بهوجود میآورد؟
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری: نازله کمالات وجودی ایشان است. اتفاقی که در عصر ظهور میافتد، این است که ولایت، اذن به ظهور پیدا میکند. نازله ظهور او همین برکات عصر ظهور است. مگر غیر از این است که بندگان خدا میخواهند به مقام عبودیت برسند و رحمت را در مرتبه عبودیت، درک و دریافت کنند؛ نه در مرتبه شیطنت، که به تعبیری فقط ظرفیت درک و دریافت رحمت عامه خدا را دارند، و رحمت رحیمیه خدا را نمیتوانند درک و دریافت کنند.
مگر غیر از این است که عصر ظهور، عصر درک و دریافت رحمت رحیمیه در جلوات مختلفش است. واسطه این رحمتها نسبت به همه عوالم، ولی خداست. اگر ما بگوییم خود خداوند متعال است هیچ کس اشکال نمیکند، اگر بگوییم جبرئیل و ملائکه هستند کسی اشکال نمیکند، اگر گفتیم امیر ملائکه، و امیر ملکوت یعنی ولیاللّه الاعظم است که اینکار را انجام میدهد برای برخی قابل تحمل نیست!
رجانیوز: در واقع همان تعبیر «و أشرقت الأرض بنور ربّها» محقق میشود.
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری: بله. اصلا خصیصه ظهور این است که جهان حیات مجدد پیدا میکند چنانکه در تفسیر این آیه قرآن که میفرماید: «إعلموا أنّ اللّه یحیی الارض بعد موتها» روایات میفرمایند با ظهور حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) اهل ارض به حیات میرسند. حضرت فرمود: «والکافر میتٌ» ؛ در واقع، بساط کفر جمع میشود و همه مؤمن میشوند. وقتی مؤمن شدند و به حیات رسیدند، این انسان زنده میتواند رحمت را درک و دریافت کند، میتواند کلام حق را بشنود، متعظ بشود، راه بیفتد و درک از نعمتها پیدا کند والاّ پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) همه از درجات رحمت خدا و از درجات بهشت میگفتند اما مشرکان چون مردگان از شنیدن عاجز بودند.
چنانکه قرآن کریم میفرماید: «فإنّک لاتسمع الموتی»، و یا «و ما أنت بمسمع من فیالقبور»، کسی که گور خودش را با خودش حمل میکند که نمیتواند معنی بهشت و درجات بهشت را بفهمد. او بیش از مقبره خودش جایی را نمیبیند، اما این حجاب وقتی که با نور ولیاللّه برداشته شد، در قلوب، درجات رحمت و نعمت و کمالات، قابل درک و دریافت است.
همه چیز به ولی خدا برمیگردد؛ چون آنها خلیفه مطلق خدا هستند و ولایت آنها طریق وصول رحمت خداوند متعال حتی بر انبیای اولوالعزم علیهم-السلام است، لذا میثاق ولایت آنها براساس روایات متعددی از انبیای اولوالعزم (علیهم السلام) هم گرفته شده است و اصلا درجات این انبیا به خاطر آن است که در میثاق ولایت، صاحب عزم بودند؛ میثاق دادهاند، پای آن ایستادهاند، در دنیا هم عمل کردهاند و امّت خودشان را زیر پرچم امیرالمؤمنین(علیه السلام) حاضر کردهاند. اصل همه حقایق از آن طرف نازل میشود. گاهی استکبار ما ولو استکبار خفی، اجازه نمیدهد که این منزلتها را درک کنیم و میخواهیم خودمان را کنار دست وجود مقدس امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) بنشانیم. این استکبار نفس است، آنها هم تحمل میکنند و چیزی هم به ما نمیگویند. برادران جناب یوسف گفتند: «و نحن عصبة إنّ أبانا لفی ضلال مبین»، جناب یوسف هم با آنها درگیر نشد و بلای آنها را کشید و البته تدریجاً هدایتشان کرد. حتی روزی که آمدند و از او گندم خواستند به آنها رحم کرد و گندم را در اختیارشان گذاشت و از اینکه روزی او را در چاه انداخته بودند چیزی نگفت. خودش را هم به زودی معرفی نکرد چون هنوز هم نمیتوانستند یوسف را بشناسند و درک کنند. اما وقتی به نقطه اضطرار رسیدند که دیگر میتوانستند یوسف را بشناسند و درک کنند، حضرت خودش را معرفی کرد اینجا بود که آنها گفتند: «تاللّه لقد اثرک اللّه علینا و إن کنّا لخاطئین»؛ ما اشتباه میکردیم، تو کجا! ما کجا! ما به خطا تو را بالاتر از خودمان میدیدیم و تو را در چاه انداختیم، تو که از ما بالاتر بودی از ته چاه به ما نفرین نکردی، باز هم که به ریاست رسیدی جز رحمت چیزی از تو به من نرسید.. اینها کی فهمیدند؟ وقتی که هم مشکل برای ولی خدا درست کردند و هم خودشان محروم شدند، مدتهای طولانی، بیشتر عمرشان را بدون یوسف از دست دادند، در کنار یوسف چقدر میتوانستند به خدا نزدیک شوند. ولی آخر کار مضطر شدند و با این اضطرار خدا آنها را به در خانه یوسف آورد.
ما هم گاهی اینگونه هستیم، گاهی خودمان را همسنگ ولی خدا مینشانیم، گاهی در باطن خودمان، گمان میکنیم از ولی خدا هم برتریم. این چه مقایسهای است؟! فیالمثل ما حتی سلولهای عالم هم نیستیم ولی آن حضرت روح کل هستی است. شما اگر مثلا به سلولی که در یکی از اعضای بدنتان زندگی میکند بگوئید تو و میلیاردها امثال تو یک پیکره از یک جسمی را تشکیل میدهید که کل این جسم را خدا برای روح خلق کرده است، برای آن سلول قابل تحمل و تصور نیست ولی این امر یک واقعیت است. از بالا که نگاه میکنیم میبینیم، میلیاردها سلول که تلاش میکنند، زاد و ولد میکنند، میجنگند، لشکرکشی میکنند، نظم دارند، قاعده دارند و... همهشان در پیکرهای هستند که برای روح ما خلق شدهاند و با رخت بستن این روح، همه آنها متلاشی میشوند. ولی خدا هم همین نقش را دارند «بیمنه رزقالوری و بوجوده ثبتت الارض والسماء»؛ اگر کسی چنین تلقی از ولی خدا داشت، در مییابد که عصر ظهور، عصر ظهور ولایت است، و همه تنعمات تجلّی ولایت اوست. همچنانکه تنعمات بهشت هم همینگونه است و اساساً درجات بهشت هم، درجات معرفت به آنهاست.
منبع:
گفتگوی رجانیوز با حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی میرباقری درباره عصر ظهور