هالیوود رو ول کن اصحاب رسانه ملی رو بگیر!!!(1)
ارسال شده توسط در 89/8/22:: 2:36 عصراون زمونا که کارتون زی زی گولو محبوب دل کودکانه ام بود بعد از تمام شدن برنامه کلی توی فکر فرو می رفتم و توی عالم خیال سعی می کردم زی زی گولو رو برای یه هفته هم که شده مهمون خونمون توی یکی از محلات تحتانی مشهد کنم اما همیشه جای خالی یه چیز رو حس می کردم .ما هیچ وقت مبلی نداشتیم که گوش های تابه تای مهمون استثنایی ام رو که پشت اون قایم شده بود ببینم یا باغچه پراز درختی نداشتیم که با اون بریم و لای درختا بچرخیم و...
خلاصه من هیچ وقت نتونستم خودم رو بذارم جای امیر آقا جمالی خوشبخت تا اینکه دیگه این محبوبیت جای خودشو داد به کلاه قرمزی و علی کوچولو و هادی و هدیو چندین برنامه دیگه که بهم امکان میداد ساعتها برم تو ی محله های آشنا یی که بخشی از روزمون رو با گل کوچیک توی کوچه های تنگش می گذروندم.
***
مدت ها بود که پای جعبه جادو می نشستم تا بیشتر به ضعف های یکی از بخش های شاید مهم جبهه فرهنگی انقلاب برسم . البته به حق صداو سیما به خوبی به این جواب من پاسخ می داد که چطور ممکن است دشمنت تورا مشغول به کاری بر علیه خودت کند در حالی که از آن لذت می بری.[1]تا اینکه بالاخره نامه چندی از فعالان فرهنگی دانشجویی کشور به رهبر مرا بر آن داشت که نوک مدادم را چند باری بتراشم برای گفتن آنچه که این مدت بدستم آمده بود از این تفنن های خانمان سوز ملی!
نقل این سوختن امروز هم همون نقل برنامه کودک های دیروزه منتها با کمی تغییر و اون اینکه دیگه می دونم چرا زی زی گولو افسانه ای جای خودش رو به علی کو چولو ساده نه ترسو و نه خیلی شجاع داد.
***
این مطلب فقط نظر شخصی منه و باید با این ذهنیت خونده بشه که وقتی بحث خودمونیه خوبی ها رو همه می دونیم مهم اینه که هرچه سریعتر و کامل تر باید عیب هارو بشناسیم تا در صدد رفع اونها بر بیایم.
***
سال گذشته همین موقع ها بود که نکات رهبری به ضرغامی در حکم انتصاب دوباره اش به ریاست صداو سیما خیلی ها رو امید وار کرد بلکه این بار فرجی در باب اصلاح رسانه ظاهرا ملی صورت بگیره اما ...
***
اگه یه نگاه دوباره به شخصیت پردازی های فیلم ها و سریال های چند سال گذشته بندازیم با کمی ریز بینی متوجه حضور شخصیت هایی خواهیم شد که موسس روابطی جدید در سیمای بعد از انقلاب بو ده اند .
یاد مادر بزرگ ها و پدر بزرگ هایی بخیر که در سریال های کمی قدیمی تر فقط کافی بود خود شون باشن تا طراوت و صمیمیت رو به فضای فیلم بدن ،نقش های خانم ثریا قاسمی رو بیاد بیارین،یکی از مادر بزرگ های دوست داشتنی صدا و سیما و سینما ی ایران.اما امروز بجای پوزخند زدن به مسخره بازی های رضویان باید به حال خنده غافلان به اطوار احمد پور مخبر و حمید لولایی وغیره اشک بریزیم .ای کاش هنوز هم "مجید" ی توی تلویزیون بود که به همه یاد بده چطور باید با مادر بزرگ ها مهربون بود ای کاش هنوز علی کوچولوی مودب و دوست داشتنی توی تلویزیون بود...
یکی از مسایلی که خیلی این روز ها بحثش داغ شده اثر القایی روی افراده یعنی با عملت به دیگران چیز یاد بدی واین موضوع زمانی کاربردی میشه که تو بتونی اونقدر با طرفت دوست بشی که دیگه رفتار های جدیدت در نظر فرد مقابل بزرگ نشه بلکه اون ازت تقلید کنه بصورت ناخود اگاه!
به نظرتون وقتی من صبح تا شب ببینم دوست عزیزم داره با پدر و مادرش دعوا میکنه و سرشون داد میزنه بعد از مدتی به نظرم این کار عادی و معمولی جلوه نمی کنه؟نکته دقیقا همینجاس حالا خودتون بگین توی چند تا از سریال ها ی طنزی که هر شب از تلویزیون پخش می شدن دعوا فرزند و والدین رو نمیشد دید!!؟کدوم فیلم طنز این چند ساله رو سراغ دارین که شخصیت های مختلف اون یکسره دنبال تقلب و شارلاتان بازی و کلاهبرداری و.. نبوده باشن؟؟؟توی چند تاشون شخصیت اول یک کلاهبردار حرفه ای و یک موجود پول پرست نبوده؟؟توی کدوم قسمت سریال فاصله ها (البته به غیر از قسمت جزیره ای آخر )سعید بر سر پدرش داد نکشید؟حمید لولایی توی کدوم نقش بازی داشته و کلاه بردار محبوب فیلم نبوده ؟؟؟دانیال خوش نشین ها واقعا گلی از گلهای بهشته؟؟!!؟!؟!؟ و هزار و یک مثال دیگه که خودتون بهتر یادتونه.
دقت کنین من نمی گم همه سریال ها مون بشه خانواده آرمانی سریال های شبکه قران اما حد اقل اگه بلد نستیم الگو سازی مثبت و تاثیر گذار انجام بدیم فاتحه ی الگو هایی که توی جامعه هستن رو نخونیم.ایا واقعا عزت الله متوجه نیست که سریال 700 قسمتی جومونگ می تونه از هر سنگی یه بت بسازه دیگه چه برسه به این که کمی اقتدار و خشونت و هوش و... رو هم قاطی اش کنیم که آش شعله قلم کاری به نام جومونگ با ذریه پاکش بشن الگو تمام عیار بعضی از بچه دبیرستانی های ما!!!آیا واقعا پدر و مادر ها دوست دارن که بروس لی الگو پسر نوجوون شون باشه؟؟
یه جایی از رهبری پرسیدن به نظر شما الگو جوون ها کی باید باشه ؟(گوینده ظاهرا منتظر بود که رهبری مثلا بگن لیونل مسی یا چه میدونم مثلا ارنولد)رهبری گفتند :ائمه . شاید به نظر خیلی ساده بیاد.آره دیگه پس کی باشه ؟اما ما اونقدر قرصشو خوردیم که که اصلا به نظرمون نمی اد که خیلی از نوجوون ها الان نهایت ارمان و ارزوهاشون یاد گرفتن فن ویژه ی بروس لیه و شاید نه خط دشمن شکن شدن.
[1] روش هایی که برای وادار کردن یک فرد یا گروه به کاری صورت می گیرند سه دسته اند:
1.سخت:مثل جنگ مستقیم
2.نیمه سخت:مثل تحریم
3.نرم: مثلا استفاده غرب برای القای سبک زندگی غربی خود از طریق صدا وسیمای ایران!!!