سحرگاهان(چرندوپرند!)
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/11/9:: 6:59 عصربسم الله الرحمن الرحیم
سحرگاهان(چرندوپرند!)
سحرگاهان؛ می زند به سرم، بی خبر بروم، بر لب چاهی
سرم رادر، آن فرو کرده، نعره ای بکشم، بعد از آن آهی
نگو که تو؛ مشکلی داری، یا که خل هستی!
تمامیِّ ، عاقلان جهان، می زده سرشان، نصف شب گاهی
نگو که من، یک شبم نشده، این چنین باشم!
که می گویم: تو چقدّه سوسول، تو چقد ماهی
کلمات کلیدی :
نظر