شعر: منجی حادثه ها
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/12/11:: 7:21 صبحبسم الله الرحمن الرحیم
لحظه هایی همه شبناک و نمور
تن سنگی، خالی از حس عبور
یخ زده در دل یک خانه ی گرم
غرق تاریکی و همسایه ی نور
ای تو همواره و من یک دمِ هیچ
ای تو نزدیکِ منِ خسته ی دور
مایه ی ننگ تو ام اعرابی!
طبق رسمت بکنم زنده به گور
بر سر سفره هفت سین تو ام
ماهی مرده ی در تنگ بلور
به نبودت همه عادت کردیم
نه به یکباره؛ بتدریج بمرور
منجی حادثه هاست حادثه تان
چشم بد زین شکرین حادثه دور
کلمات کلیدی :
نظر