سفارش تبلیغ
صبا ویژن

أین عمار؟ منم! من! من!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 90/4/16:: 7:3 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

أین  عمار؟  منم  ! من  ! من  !

 

یک: در سالهای نه چندان دور گذشته؛ هرگاه مقام  معظم رهبری سخنرانی یی می کردند و مطالبه ای را مطرح می نمودند؛ سیل به به و چه چه  براه می افتاد و همایش ها و کنفرانس ها برای تبیین آن برگزار می شد و همه از هم برای تعریف و تمجید سبقت می گرفتند اما در نهایت آنچه مغفول می ماند عمل به مطالبه آقا بود. اگر بد بینانه و شاید واقع بینانه بنگریم عمدی درکار بود که اصل مطالبه در لابلای «حرف» ها گم شود.

 

دو: عمار «درود خدا بر او» در جنگ صفین آنقدر وجهه اش در حق بودن واضح بود که بودنش در هر جبهه ای نشان دهنده حق بودن آن جبهه بود. برای چه کسی؟ برای آنها که خود نمی توانستند حق را تشخیص دهند و افراد برایشان معیار حق بود. به عبارت دیگر عمار خودش درون شبهه نبود، پیرامونش شبهه ای -در حق بودن- نبود و لذا می توانست معیار حق بودن باشد. می توانست سخنانش کسانی را که بین حق و باطل «مردد» بودند براه حق رهنمون شود.

 

سه: قرار گاه مرکزی عمار شروع به کار کرد. اتفاقی که به شدت مورد نیاز بود. این را فتنه 88 نشان داد و فریاد مقام ولایت که: أین عمار؟

 

فریاد أین عمار مقام معظم رهبری برای در راه آوردن کسانی بود که در شبهه بودند. کسانی که معیار حق برایشان افراد بود. مقام ولایت عمار هایی می خواستند که در حق بودنشان شبهه نباشد. سخنشان دل هر «مرددی» را آرام کند. وقتی قرآن را بر نیزه در جبهه مقابل می بیند دل به عمار خوش داشته باشد و به سخنان سنجیده عمار.

 

چهار: روزهای قبل سخنانی شنیدیم از بزرگانی چون جناب ط در اینکه فلانی مرتاض است ریاضت کشیده علوم غریبه دارد. قدرت های غریبه دارد و فلانی را تسخیر کرده است و... سخنانی که اگر در آخرالزمان نبودیم شاخمان را در می آورد.

 

سخنانی شنیدیم از مثلا نوکران امام حسین ع که نشان داد امام حسین ع هنوز هم همان گونه در میان شیعیان خودش مظلوم است. سخنانی که «بدون در نظر گرفتن آنکه درباره چه کسی بوده» اشک مان را در آورد. سخنانی شرم آور که همانند برخی مصنوعات بصری نمی شود با خانواده شنید.

 

پنج: افرادی قبیل انچه در بالا عرض کردیم را حالا در کجا اسم شان را می بینیم؟ بعله حدس تان درست است، در اعضای شورای مرکزی قرار گاه عمار! یعنی فرماندهان ارشد. یعنی تصمیم سازان، یعنی اتاق فکر، یعنی پیشانی این تشکل، یعنی این تشکل این شکلی است!

 

حالا خودتان قضاوت کنید که فتنه باشد؛ از اسمش معلوم است فتنه است حق و باطل مخلوط! حالا ما بخواهیم دنبال عمار بگردیم آیا می توانیم به این عمار ها که اصول اولیه «جوانمردی» را رعایت نمی کنند تکیه کنیم؟

 

فراموش نکنیم که نقش عمار ها «تبیین حق برای کسانی است که بین حق و باطل مرددند» نه کسانی که خود سینه چاک ولایت اند و بالذات در جبهه خودی.

 

شش: نکند دوباره در باره این مطالبه برحق آقا «یعنی عمار بودن» با عجله دویده ایم که بععععععله! منم! من! من! و همایش برگزار کرده ایم و سمینار و گنگره و سخنرانی و حرف و حرف و حرف و حرف.

 

و آنچه بر زمین مانده همان یک عمار شدن است!!!

 

 





بازدید امروز: 76 ، بازدید دیروز: 19 ، کل بازدیدها: 951998
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ