شب عاشورا،روز عاشورا،یک درس، یک الگو
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 85/11/10:: 8:34 صبح
امشب شهادت نامه عشاق امضا می شود فردا زخون عاشقان این دشت، دریا می شود | |
شب عاشورا اصحاب، امتحان ها و ابتلائات را موفق گذرانده اند، حال دوگانه ای دارند، از ابتلای عظمای ولی ع غمناک اند و از سعادت عظیمی که نصیب شان شده خشنود، ابن خضیر نازنین مزاح میکرد کسی کفت ای ابن خضیر امشب چه جای مزاح است؟ گفت از شوق بهشت است و گرنه همه می دانند که من در جوانی حتی اهل مزاح نبوده ام چه برسد به اکنون! |
یک الگو این شب ها سعادت همراهی هیئت عزاداران مسجد جامع نارمک را داشته ام. امام جماعت مسجد جناب حاج آقای صادق زاده به همراه جوانان پر شور و شعور هیئت خوبی دارند که چندین برابر هیئت های معمولی سینه زن دارد و هم بدون مزاحمت و طبل و سنج و .. های اضافی است. فقط سینه زنی. و سنت بسیار عالی رفتن به در منزل خانواده شهدای محله و سینه زنی به یاد شهدا و قرائت فاتحه برای آن سُعداء. |
یک درس عاشورا یک درس و چند درس و... ندارد. عاشورا همه دین در برابر همه دنیاست و همین رمز هرروز عاشورا و هر روز کربلاست. هر تصمیم روزانه ما در کار، خانواده، همسایه، معامله، اندیشه و ... می تواند در لشکر حسین جای بگیرد یا در لشکر یزید. ما به اندازه تمام انتخاب های زندگی مان انتخاب می کنیم که در لشکر یزید باشیم یا در لشکر حسین ع. امام علیه السلام، شب عاشورا را از دشمن مهلت گرفت. فرمود بگوئید حمله شان را به فردا موکول کنند که امشب را نماز بگزاریم و استغفار کنیم که من نماز را دوست می دارم. مگر میشه من بگویم: تمام زندگیم مال حسینه و بعد نمازم کیفیت نداشته باشه و سرسری باشه؟!!! |
روز عاشورا یکى از راویان نبرد کربلا، وضعیت سرور شهیدان را چنین توصیف کرده است: به خدا قسم، ندیده بودم کسى را که سپاه دشمن، او را احاطه کرده باشد و فرزندان اهل بیت و یارانش کشته شده باشند و با این حال، از حسین قوى دل تر باشد! همین که آن لشکر به او حمله مى کردند، شمشیر مى کشید و به آنها حمله مى کرد و آنان مانند گله گرگ زده پراکنده مى شدند! ...عده بیشمارى از دشمن به دست امام (ع) کشته شدند، تا آنکه عمر سعد فریاد زد: واى بر شما! آیا مى دانید با چه کسى مى جنگید؟ این، فرزند على، کشنده عرب است! از هر طرف به او حمله کنید! تیراندازان اطراف امام را گرفتند و ارتباط آن حضرت را با خیمه ها قطع کردند؛ سپس به طرف خیمه ها هجوم آوردند .سیدالشهدا فریاد زد: واى بر شما اى پیروان آل ابى سفیان! اگر دین ندارید و از جهان آخرت نمى ترسید، لااقل در دنیاى خود آزادمرد باشید... شمر پاسخ داد: این حرف را قبول داریم! سپس دستور داد تا امام زنده هستند، کسى معترض خیمه ها نشود .امام حسین (ع) بار دیگر به خیمه ها باز مى گردند و دوباره با اهل بیت وداع مى کنند و مى فرمایند: روپوشها را بر تن کنید و آماده بلا باشید و بدانید که خداوند نگهدار و حامى شماست و شما را از شر دشمنان نجات خواهد داد، ... و بار دیگر به میدان شتافت .پس از مدتى نبرد، امام در حالى که ایستاده بود، لحظاتى را به استراحت گذراند؛ ولى در همان حال سنگى به پیشانى مقدسش اصابت کرد و خون جارى شد. فرزند پیامبر خواست با لباس خود خون را از صورت پاک کند که مرد دیگرى با تیرى سه شعبه... |