امامزادگان عشق
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 94/1/15:: 9:59 صبحبسم الله الرحمن الرحیم
امامزادگان عشق
راهیان نور!
بلاخره بعد از سالها مقاومت من هم آمدم. تجربه ای که اگر صرفا تجربه بود حسرت داشتم که تعطیلات را با خستگی و بی برنامه گی دسته جمعی معاوضه کرده ام.
تجربه هست، اما دعوت هم هست و حس نجوای درگوشی خدا!
جمله ای از امام را که شنیدم (و قبلا هم شنیده بودم اما لمسش نمی کردم ) : «شهدا امامزادگان عشقند» ؛ دیدم بهترین تعریف و توصیفی ست که می شود از راهیان نور داشت. همین، یعنی داریم امامزاده های عشق را زیارت می کنیم و آدم درست همین حس را دارد. امام عشق علیه السلام عج الله که موعود است و ذیل آن امام عشق که خمینی است و این کشتگان عشق فرزندان امام عشق.
در صحن و سرای این امامزاده ها که دشت های بیکران خداست، با فرشی از رمل روان، با فرشی از سنگ و خاک، با فرشی از کانال و آب؛ ادم به وضوح می یابد- هوا ابری باشد یا صاف، مهتابی باشد یا آفتابی- عشق می بارد و تمام جسم و چشم و روح آدم را آغشته می کند. آدمی مثل من هم حتی؛ چشمش به خیّن، به بهمنشیر، به کرخه و به اروند رود متصل می شود.
سعی می کنی و سعی می کنی تا مثل همیشه که عادت کرده ای و از بس که توی مخ مان کرده اند که میکروب دارد و لباس مان را کثیف می کند، فاصله ات را با خاک حفظ کنی؛ اما امامزاده های عشق مگر می گذارند، آنها آنقدر خاکی بوده اند که هنوز هم اگر بخواهی هم صحبت شان شوی نمی توانی جز خاک به سوی دیگری نجوا کنی. هرچه به خاک نزدیک تر شوی امامزاده ها را نزدیک تر می یابی و عطر حضورشان را بهتر حس می کنی. دوست داری و لحظه به لحظه دوست تر داری که رخ و چشم بر خاک بگذاری و اینگونه با امامزادگان دیده بوسی کنی.
تعدادشان هم زیاد است، خیالت راحت است که به هر زائر امامزاده ای اختصاصی می رسد! فقط در خاک شلمچه شصت هزار امامزاده ی عشق!
کربلا نرفته ام ! گویا منتظر بوده ام، منتظر کودک دلم که قدری بزرگتر شود. این روزها احساس می کنم زیارت امامزادگان عشق پیش نیاز زیارت کربلاست که ظهور تاریخی عشق اند. رقص خونین عشق در میانه ی شمشیر ها.
الهم تب علینا بحق شهدائنا و عجل فرج مولانا حجت بن الحسن (علیه السلام و عجل فرجه) و اجعلنا من اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه.
______________
پی نوشت ها و حاشیه ها:
1- در هویزه توفیق زیارت استاد طاهر زاده را پیدا کردم که همراه کاروان راهیان نور اصفهان بودند و از فیض صحبت های ارزنده شان بهره مند شدم. خیلی حال داد!
2- در مدفن شهدای اصفهان اتفاقی در سالگرد شهادت آزاده و جانباز حسینعلی صبوری که 32 سال بر تخت بیمارستان خوابیده بود بر مزارش همراه خانواده اش شرکت کردیم که رزق خیری برای کاروان مشهد بود که 240 نفر مشهدی بر مزار شهید مشهدی (اصالتا فریمانی و خاوری) مدفون در اصفهان حاضر شدیم و فاتحه خواندیم و به خانواده اش تسلیت گفتیم. این شهید دوبار تشییع شده بود! (داستان وی را بخوانید)