انقلابی تر از احمدی نژاد!
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 86/3/11:: 10:13 صبحبنام او
انقلابی تر از احمدی نژاد!
احمدی نژاد واقعا اعجوبه ای است و همه آدم های «بزرگ» و «مؤثرِ» تاریخ اینگونه اند. رفتارها و گفتارهایش نه موافقانِ یک دست دارد و نه مخالفانِ یک دست. هم در موافقان و هم در مخالفان چنان تنوعی از عقاید هست که نمی توان انتظار داشت بتوانند جز در همین یک مورد (احمدی نژاد) دمی کنار هم قرار بگیرند. اصول گرایانی که در گفتار هم مسلک احمدی نژاد اند در رفتار نمی توانند «هم پای» وی گام بردارند و اصلاح طلبانی که از فکر کردن به طرز فکر احمدی نژاد ابا دارند گاه ناخواسته خود را هم پای او می بینند.
چه موافقان دو آتشه که اکنون مخالفان چند آتشه اند و چه مخالفانِ پر آوازه که اکنون حتی اگر به دل تحسینش می کنند.
این به خاطر آن است که احمدی نژاد به «خود» نمی اندیشد و آنها که با نگاه به «خودِ» وی یار و یا اغیارِ وی اند نمی توانند او را چون هدفی ثابت بر سیبل بنشانند. نگاه او به هنگام عمل، به افق است. به جایی که «لحظاتی» بعد خورشید طلوع خواهد کرد. هرکه افق دیدش متفاوت باشد و رو به سمت دیگری ایستاده باشد هر تیپی داشته باشد و هرگونه سخن بگوید با اولین گام ها از همگامی وی باز خواهد ماند.
درک و باور او از بسیاری مفاهیم رایج در سیاست و اقتصاد تفاوت ماهوی دارد با «خیلی» از سیاست ورزان و سیاست بازان و اقتصاد دانان و اقتصاد داران.
قدرت، افتخار، نفوذ و... در نزد او اصالت ندارند و هم سو با افق روشن موعود ارزشمندند ولاغیر. خواستن قدرت، ثروت، مکنت، آبرو و ... برای «خود» شرک است حتی اگر این خود را به اندازه قبیله و گروه و جناح بسط داده باشی.
اینجاست که نام و ننگ در نزد عموم تطابق زیادی با آنچه در نزد اوست ندارد و کار های وی در نزد «عقلا!» جور در نمی آید.
او به قولِ خودش در زمان پیش از کاندیدا شدن برای ریاست جمهوری، بر اصول تکیه دارد، پیچ و مهره ها را کسی دیگر سفت می کند و اینجاست که حتی برخی طرفداران وی هم که می بینند او بدون اینکه به ابزار بیندیشد «شروع» می کند، مظطرب و منتقد می شوند.
رابطه با مصر و مذاکره با آمریکا در دولت وی از جمله کارهایی است که حتی از عهده بسیار «من وما» ها بر نیامد. چه که مخالفان بسیار دارد و «ریسک شکستِ» بالایی.
عده ای این روز ها پرچم های تسلیت بر در سایت هایشان زده اند و فریاد بر آورده اند که عزت ایران و اسلام بر باد رفت و 27 سال مقاومت ختم شد و اینان خود را انقلابی تر از احمدی نژاد می دانند و عده ای هم «حتما» در دل خوشحال شده اند حتی اگر به ظاهر اخم کرده اند.
اما به نظرم نگاه احمدی نژاد به این قضیه هم از افقی است که هم مخالفان و هم موافقان وی چندان بر این موضع فعلی شان نمی توانند پایدار بمانند و نتایج این عمل دولت بسیار غیر منتظره تر از آن چیزی است که شیفتگان آمریکا و غیرتمندان تسلیت گوی فعلی گمان می برند.
شواهدی البته پدیدار شده است و یکی آن که حکومت های سست عنصر و سر سپرده عرب منطقه که خون شیعیان مظلوم عراق بر گردن آنهاست دستپاچه و نگران شده اند چرا که آنهایند که «تروریست» ها را در زیر کولر ها شان «کوک» می کنند و بمب به آنها می بندند و در مساجد و بازار های مردمِ بیگناه منفجرشان می کنند و روزی حداقل 100 نفر را از زنان و کودکان می کشند. مذاکره اگرچه ریسکِ «آبرو» دارد اما به حفظ جان شیعیان می ارزد و خود داری از وارد شدن در این چنین میدان مینی به بهانه تنفر از شیطان بزرگ نوعی عافیت طلبی است. و عافیت طلبی از دولت احمدی نژاد به دور است.