آزاد بودن شرط تبلیغ اسلام!
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 86/5/29:: 11:45 عصربه نام او
آزاد بودن شرط تبلیغ اسلام!
جناب آقای خاتمی چند روز پیش در صحبتی گفته اند:
« به هر حال شرایط طوری شده است که هم در ایران به من که کوچکتر از همه شما و همه ملت ایران هستم؛ هم در عرصه های جهانی به عنوان یک روحانی مسلمان یک نوع توجهی بشود، البته من از اسلامی دفاع می کنم که طرفدار حقوق انسان است. من از اسلامی دفاع می کنم که برای آزادی احترام قایل است، من از اسلامی دفاع می کنم که در قانون اساسی آن آمده است. حاکمیت بر جهان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خود حاکم گردانیده است و هیچکس حق ندارد که این مساله را از انسان بگیردو من از این اسلام دفاع می کنم. و معتقدم خیلی از این خشونت گرایی ها با روح اسلام بیگانه است. اما از معنویت اسلام از اصول اسلام. از اسلامی که خواستار استقرار یک نظام اجتماعی، سیاسی ، فرهنگی، اقتصادی پیشرو هست دفاع می کنم..»
چند نکته:
- تکیه آقای خاتمی بر آزادی همانند روشنفکران غربی، بر آزادی اجتماعی-سیاسی است که البته بسیار ارزشمند است و به قول شهید مطهری مقدس است اما باز هم به قول شهید مطهری چیزی که در دنیای امروز – و درذهن روشنفکران امروزی- مغفول واقع شده آزادی معنوی است. استاد در «گفتار های معنوی» می گوید:
« بزرگترین برنامه انیا آزادی معنوی است . اصلا تزکیه نفس یعنی آزادی
معنوی : « قد افلح من زکیها 0 و قد خاب من دسیها »( 1 ) ، و بزرگترین
خسران عصر ما اینست که همهاش میگویند آزادی ، اما جز از آزادی اجتماعی
سخن نمیگویند . از آزادی معنوی دیگر حرفی نمیزنند و به همین دلیل به
آزادی اجتماعی هم نمیرسند . در عصر ما یک جنایت بزرگ که به صورت
فلسفه و سیستمهای فلسفی مطرح شده است ، اینست که اساسا درباره انسان ،
شخصیت انسانی و شرافت معنوی انسان هیچ بحث نمیکنند " نفخت فیه من
روحی " فراموش شده است .
ممکن است انسانی باشد که همانطور که از نظر اجتماعی آزاد مرد است ،
زیر بار ذلت نمیرود ، زیر بار بردگی نمیرود وآزادی خودش را در اجتماع
حفظ میکند ، ازنظر اخلاق و معنویت هم آزادی خود را حفظ کرده باشد ، یعنی
وجدان و عقل خودش را آزاد نگه داشته باشد . این آزادی همان است که در
زبان دین " تزکیه نفس " و " تقوی " گفته میشود .
آیا ممکن است بشر آزادی اجتماعی داشته باشد ولی آادی معنوی نداشته
باشد ؟ یعنی بشر اسیر شهوت و خشم و حرص و آز خودش باشد ولی در عین حال
آزادی را محترم بشمارد ؟
امروز عملا میگویند بله ، عملا میخواهندبشر برده حرص و آز و شهوت و خشم
خودش باشد ، اسیر نفس اماره خودش باشد و در عین حال چنین بشری که اسیر
خودش است ، آزادی را محترم بشمارد . این یکی از نمونههای کوسه و ریش
پهن است . یکی ازتضادهای اجتماع امروز بشر همین است.»
- کسی که اسلام را تبلیغ می کند نمی تواند بگوید من اسلامی را تبلیغ می کنم که برای آزادی احترام قائل است؛ چون اصولا اسلام خود آزادی است، تمامِ آزادی است، هم آزادی اجتماعی، هم سیاسی، هم معنوی که مهمتر و زیر بنایی تر است. انسانی که آزادی معنوی دارد، به آزادی معنوی رسیده است می تواند به آزادی قائل باشد، احترام بگذارد، اگر دارای قدرت شد آزادی های مختلف را به مردم هدیه کند و آزادی شان را سلب نکند. بنابر این شرط مبلغ بودن برای اسلام مسلمان بودن است، به طور تمام و کمال، با ظواهر و بواطن اش یعنی آزاد بودن. اگر مسلمان برای تبلیغ اسلام جزء کوچکی از –به زعم خویش- ظواهر اسلام را هم فدا کند دیگر دارای آزادی معنوی نیست، تقوا یا همان آزادی معنوی را از دست داده است و بنا بر این نه می تواند آزادی اسلامی را تبلیغ کند و نه حتی می تواند – در معرکه- به آن احترام بگذارد و معتقد باشد.
- بهترین تبلیغ اسلام و جمهوری اسلامی، نشان دادن –با حد اکثر وسع- همان چهره راستین اسلام است بدون آنکه سعی کنیم طوری آنرا بزک کنیم که به مذاق کرسی نشینان مغرب خوش آید.
- بهترین شیوه گفتگو استفاده از فرهنگ لغات خودی و باور داشتن آنچه داریم است و بزرگترین خطا اسلامی کردن لغات غربیان و تحویل دادن به خودشان و خودی هاست که چون از دل بر نیامده بر دل نخواهد نشست.