پیامبر و ولاء زعامت
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/12/10:: 8:6 صبحپیامبر و ولاء زعامت
ولایت زعامت یعنی حق رهبری اجتماعی و سیاسی اجتماع نیازمند به رهبر
است آن کس که باید زمام امور اجتماع را به دست گیرد و شؤون اجتماعی
مردم را اداره کند و مسلط بر مقدرات مردم است " ولی امر مسلمین "
است پیغمبر اکرم در زمان حیات خودشان ولی امر مسلمین بودند و این مقام را خداوند به ایشان عطا فرموده بود و پس از ایشان طبق دلایل زیادی که غیر قابل انکار است به اهل البیت رسیده است . آیه کریمه " « اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر
منکم »" ( 1 ) ( اطاعت کنید خدا و پیغمبر را و کسانی را که اداره کار
شما به دست آنهاست ) و همچنین آیات اول سوره مائده و حدیث شریف غدیر
و عموم آیه " « انما ولیکم الله »" و عموم آیه " « النبی اولی
بالمؤمنین من انفسهم »" ناظر به چنین ولایتی است .
در این جهت که پیغمبر اکرم چنین شأنی را داشته و این یک شأن الهی
بوده است - یعنی حقی بوده که خداوند به پیغمبر اکرم عنایت فرموده بود
نه اینکه از جانب مردم به آن حضرت تفویض شده باشد - میان شیعه و سنی
بحثی نیست برادران اهل سنت ما با ما تا اینجا موافق اند سخن در این
است که پس از پیغمبر اکرم تکلیف " ولایت زعامت " چیست ؟ افراد
مردم برای اینکه اجتماع متزلزل نشود و هرج و مرج به وجود نیاید ، باید از
کسی و مقامی به عنوان حاکم و ولی امر اطاعت کنند تکلیف چنین مقامی
چیست ؟ آیا اسلام در این باره تکلیفی معین کرده است و یا بکلی سکوت
اختیار کرده است ، و اگر تکلیف معین کرده چگونه است ؟ آیا به مردم
اختیار داده که بعد از پیغمبر هر که را میخواهند خود انتخاب کنند و بر
دیگران اطاعت او واجب است و یا اینکه پیغمبر اکرم قبل از رحلت ، شخص
معینی را برای جانشینی خود در این مقام بزرگ و با اهمیت تعیین کرد ؟
در اینجا به مناسبت ، درباره همه شؤون اجتماعی پیغمبر
پاورقی :
. 1 نساء / . 59
اکرم در میان امت ، مطابق آنچه از قرآن مجید استنباط میشود ، بحثی
میکنیم .
از قرآن مجید و هم از سنت و سیره نبوی استنباط میشود که پیغمبر اکرم
در میان مسلمین در آن واحد دارای سه شأن بود : اول اینکه امام و پیشوا و
مرجع دینی بود و ولایت امامت داشت ، سخنش و عملش سند و حجت بود :
« ما اتیکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا »( 1 ) .
آنچه را پیغمبر برای شما آورده است بگیرید و از آنچه شما را باز دارد
بایستید .
دوم اینکه ولایت قضائی داشت ، یعنی حکمش در اختلافات حقوقی و
مخاصمات داخلی نافذ بود :
« فلا و ربک لا یؤمنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم
حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما »( 2 ) .
نه چنین است به پرودگارت سوگند ، ایمانشان واقعی نخواهد بود تا در
آنچه در بینشان اختلاف شود ، داورت کنند و سپس در دلهای خویش از آنچه
حکم کرده ای ملالی نیابند و بیچون و چرا تسلیم شوند .
پاورقی :
. 1 حشر / . 7
. 2 نساء / . 65
" و البته با اینکه در این مورد مثل مورد قبل استعمال کلمه ولایت " صحیح است ولی ندیده ایم این کلمه عملا درباب ولایت قضائی استعمال شده باشد .
سوم اینکه ولایت سیاسی و اجتماعی داشت ، یعنی گذشته از اینکه مبین و
مبلغ احکام بود و گذشته از اینکه قاضی مسلمین بود ، سائس و مدیر اجتماع
مسلمین بود ، ولی امر مسلمین و اختیاردار اجتماع مسلمین بود همچنانکه قبلا
گفته شد ، آیه کریمه " « النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم »" ( 1 ) و
همچنین آیه " « اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم »" ناظر
به این قسمت است البته پیغمبر اکرم شأن چهارمی هم دارد که بعدا ذکر
خواهد شد .
پیغمبر اکرم رسما بر مردم حکومت میکرد و سیاست اجتماع مسلمین را
رهبری مینمود ، به حکم آیه کریمه " « خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و
تزکیهم بها »" ( 2 ) از مردم مالیات میگرفت ، شؤون مالی و اقتصادی
اجتماع اسلامی را اداره میکرد .
این شأن از شؤون سه گانه رسول اکرم ، ریشه بحث خلافت است .
«منبع: شهید مطهری، ولاء ها و ولایت ها