ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 87/11/21:: 8:3 صبح
بسم الله الرحمن الرحیم
بطور اتفاقی دیدم چندین پایگاه و وبلاگ یک قطعه شعر را در نعت خاتمی که در یک وبلاگ بوده تکثیر کرده اند و بعضا در همان وزن و قافیه تجدید کرده اند، به همین مناسبت:
خاتمی سیدی آقاست...اگر بگذارند
fit ِ درس دادن انشاست اگر بگذارند
خاتمی مرد کویر است، برای خشکی است
نه ریاست، که چودریاست...اگر بگذارند
شیوهء زندگی غرب برایش زیباست
دل او دائما آنجاست اگر بگذارند
سیدی،خوشکلی،خنده رویی،تبلیغات
حربه خاتمی اینهاست اگر بگذارند
دولتش، گرچه زیرآب خدارا میزد
فصل رای، زاده زهراست اگر بگذارند
دولت مکتبی امروز، نظام اسلامی
بی گمان پیروزی از ماست اگر بگذارند
-نگذارند- نخواهد بود، امیدواریم ما
این نظام منجی دنیاست اگر بگذارند
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 87/11/13:: 2:8 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
به سفارش آقا مهدی این تک بیتی را می گذارم:
من رشته محبت خود پاره می کنم شاید گره خورد و بتو نزدیکتر شوم
واینگونه تضمین می کنم که:
در آرزوی بارشم و این که تر شوم
یا شعله ای و سراپا شرر شوم
یک عمر زندگی بی خبر از تو مردگی است
یک عمر می دهم که یک لحظه با خبر شوم
آیا قرار بوده که من، شب باشم اینچنین؟
برهم بزن قرار و بگو تا سحر شوم
در پشت پنجره فولاد، بسته ام دخیل
با رشته محبت، که شاید نظر شوم
-من رشته محبت خود پاره می کنم
شاید گره خورد و به تو نزدیکتر شوم-
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 87/9/10:: 6:5 صبح
بسم الله الرحمن الرحیم
خورده باورهای من چوب حراج
شد سپیدار غرورم تخم کاج
توی این شهر کثیف هفت در
هستیم رفته به عنوان خراج
تیرگی ها در تراکم حول من
نامهیا من نشسته بی سراج
دست من با شاخ گاوی در ستیز
روزیم با خون دل در امتزاج
با وجود یال و کوپال بلند
«آنچه شیران را کند روبه مزاج»
نه حریف قلدر است، نه ترس مرگ
«احتیاج است، احتیاج است، احتیاج»
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 87/8/26:: 1:57 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
در زمزمه وقت دعا کاش تو باشی
در وسوسه عمق بلا کاش تو باشی
وقتی تو نباشی من بدبخت اسیرم
هر لحظه عمرم بخدا کاش تو باشی
وقتی که رسید وقت خداحافظی من
یک لحظه ببینی تو مرا کاش تو باشی
من حاجیم آنوقت که حرکت کنم از خویش
از مروه تن سوی صفا کاش تو باشی
دیدند همه ضعف مرا، آبرویم رفت!
ای شاه معین الضعفا کاش تو باشی
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 87/6/27:: 12:51 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
رفتند تمام سالکان، ما ماندیم
از قافله روندگان، جا ماندیم
رفت قافله و قافله سالار افسوس
سنگ لب جاده ایم و تنها ماندیم
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 87/6/12:: 7:53 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
گشوده در و مارا فرا خوانده
اینکه برویم برای ما مانده
اگر کسی نرفت ز تنبلی اش
نمی شود بگویی خدا رانده
حلول ماه مبارک رمضان مبارک
التماس دعا
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 87/6/7:: 11:27 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
غرق تضادم من، خوشحال و غمگینم
خوشحال و غمگینم، هم آن و هم اینم
ازرفتنت خوشحال، ازرفتنت غمگین
ازشادی ام سبک، از غصه سنگینم
آنسو تر از رویا، آنسوتر از امید
دیگر تو را شاید خواب هم نمی بینم
سرخ است دلم از خون، زرد است رخم از غم
سمت نگاهم سبز، اینگونه رنگینم
بدرقه ات آمد- با جفت خود وقتی
خندیده می رفتی- چشمان غمگینم
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 87/4/22:: 5:0 صبح
بسم الله الرحمن الرحیم
خوش خیالی است که هنوز،
امیدوارم
ها؟ بگو!
چه می گویی؟
گذشته است کار از کارم
ها؟ بگو!
تو به من یک قول هایی داده بودی، راستگو!
مدرکی مکتوب دارم،
یا ندارم؟
ها؟ بگو!
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 87/4/16:: 6:9 صبح
بسم الله الرحمن الرحیم
بالاست دست هایم، تسلیمِ تسلیمم
گم شد هدف هایم، برگشت تصمیمم
می خواهی ام یک روز، یک روز می آیم
آن روز گم است افسوس!پاره است تقویمم
بخشنده بود درمان، صد حیف اما من
زخمی ناسورم، بیهوده ست ترمیمم
مخلوطی ام از تو، از نیستی ...عدم
خالص کنم آخر، بنما تقسیمم
مُردم سالها پیش، هنگامه خلقت
از یاد رفت انگار، اعلام ترحیمم
حد و حدود من، معلوم نیست اصلا
بردار مداد و کن، باز هم ترسیمم
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 87/4/14:: 3:2 صبح
بسم الله الرحمن الرحیم
بیا قدری کنار من بشین لطفا
نگاهم کن مرا قدری ببین لطفا
سر راهت اگر هم گلفروشی نیست
گلی از پارک تو راهت بچین لطفا
هلا! ای مردمان ساکت و غمگین!
محبت را به همدیگر بگین لطفا
به همدیگر بگین که: -دوستت دارم-
بگین: -قدری کنار من بشین لطفا-
بشینین رو چمن ها روبروی هم
شما رو که نگفتن که: -نشین لطفا-
همین بود حرف من -یک جمله ساده-
بخونین شعر من را و...همین لطفا
دعا:
هرکه غم دارد غمش افزون کن ای عشق
هر که دل دارد دلش را خون کن ای عشق
تمام عاقلان، مجنون بفرما
ویا از این جهان بیرون کن ای عشق
کلمات کلیدی :