خمینی ها را بکشید!
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 94/10/13:: 2:52 عصربسم الله الرحمن الرحیم
عجل کمی شعور
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 94/9/29:: 8:36 صبحبسم الله الرحمن الرحیم
شعر: عجل کمی شعور
بعد از شما غیبت گلها شروع شد
یک انتظار سخت که با ما شروع شد
ما امت شنیدنیم، ندیدیم هیچ
با ما «روایت است...» تو گویا شروع شد
«ن و القلم»! که کتاب و نوشته بود
خورشید پشت ابر در اینجا شروع شد
گویی همان علی ست که هر بار می کشند
«فزت و رب» تان چه تنها شروع شد??
یا رب به حق عشق، عجّل کمی شعور
صغرای فهم ماست که کبرا شروع شد
"بداهه های من"
دوست داشتن
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 94/5/4:: 6:42 عصربسم الله الرحمن الرحیم
دوست داشتن
دوست داشتن را دیدم
سلام کردم
مرا بجا نیاورد!
مردی پر از ظهور
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 94/2/13:: 9:7 صبحبسم الله الرحمن الرحمن الرحیم
یک مرد، یک فکر
تنها و تنها یک « مرد » دیده ام که بر کرسی و بی کرسی هر وقت و هر جا و در هر موضوعی که سخن گفته است حول یک محور و آنهم امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف بوده است و مژده دادن از ظهور نزدیک آن حضرت. این هم لینک سخنانش بمناسبت تولد حضرت علی علیه السلام:
تمامی شبم و تمام آرزو
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 94/2/3:: 11:32 صبحبسم الله الرحمن الرحیم
تمامی شبم و تمام آرزو
تمامی شبم، آرزویم تمامش شما
کمی زنده ام و دلیل دوامش شما
گِلم را مسیحا! پرنده کنید
مرا از سر لطف زنده کنید
فقط زنده هایند شهید می شوند
همانها به پیشوازتان می دوند
منم این شب آرزو، مرده ام
لگد های صد آرزو خورده ام
منم آن غلام سیاه، ای حسین!
ولی عاشق و یار پیر خمین
به حق خمینی نجاتم دهید
برای شهادت براتم دهید
دلت می آید؟
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 93/6/4:: 9:38 صبحبسم الله الرحمن الرحیم
دلت می آید سر به سر من بگذاری؟
از من حساب بکشی؟
منی که
آدرنالین!
سروتونین!
اکسی توسین!
تستوسترون!
...
و دیگرمواد شیمیایی ...این دار! و ...اون دار!
حالی به حالی ام می کنند؟
دلت می آید؟!!!
انسان
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 93/6/1:: 8:59 صبحبسم الله الرحمن الرحیم
من انسانم
من انسانم،
کسی که تاریخ، تجربیات اجتماعی، محیط فردی و جمعی، ترکیب شیمیایی مواد درونی اش، ژنتیک و حتی سیری و گرسنگی اش
در:
برداشت ها
ادراک ها
حس ها
اندیشه ها
رفتارها
و قضاوت هایش
تاثیر می گذارد!
خدایا! در سنجش انسان، آفریده ی خویش همه اینها را لحاظ کن!!!
خودم چی؟
ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 92/10/4:: 11:28 صبحبسم الله الرحمن الرحیم
خسته از بهشت
آدمی زاد!
موجود عجیبی ست.
از بهشت خسته می شود و از جهنم!
خسته ام از بهشت که آتش از جهنم وارد می کند!
از آدمی زاد بودن خسته ام
کاش انتخاب خویش را به یاد می آوردم تا به خودم فحش بدهم!
اوضاعم خوب است کم و کسری چندانی ندارم
به جز
چند جرعه دوست داشتن و دوست داشته شدن
بی جهنم.
هرکسی از پشت آرزوهای خویش دوستم دارد
و بدلیل ناکامی هایش خوش نمی داردم.
محصول تخیلات دیگرانم
پس خودم چی؟!