سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر: طوفان واژه ها

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/8/22:: 8:15 صبح

 
طوفان واژه ها

با اشکهاش دفتر خود را نمور کرد

ذهنش ز روضه های مجسم عبور کرد

در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد

شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد...

احساس کرد از همه عالم جدا شده است

دربیتهاش مجلس ماتم به پا شده ست
در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت،

وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت

وقتش رسیده بود! به دستش قلم گرفت

مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت:

«باز این چه شورش است که در جان واژه هاست

شاعر شکست خورده ی طوفان واژه هاست»
میرفت سمت روضه ی یک شاه کم سپاه

آیینه ای ز فرط عطش میکشید آه

انبوه ابر نیزه و شمشیر بود و ماه ...

شاعر رسیده بود به گودال قتله گاه

فریاد زد چشم مرا پر ستاره کن!

«مادر بیا به حال حسینت نظاره کن!»

بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت

دستی ز غیب، قافیه را کربلا گذاشت

یک بیت بعد واژه ی لب تشنه را گذاشت

تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت

حس کرد پا به پاش جهان گریه میکند

دارد غروب «فرشچیان» گریه میکند

با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید؟

بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید

اورا چنان فنای خدا بی ریا کشید

بر پیکرش به جای کفن بوریا کشید.

در خون کشید قافیه ها را ، حروف را

از بس که گریه کرد تمام لهوف را.

اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت

بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت

این بند را جدای همه روی نیزه ساخت

«خورشید سربریده غروبی نمیشناخت

بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود »
او کهکشان هفده ستاره بود.

خون جای واژه  بر لبش آورد و بعد از آن...

پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ...

خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن...

شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن...

در خلسه ی عمیق خودش بود و هیچ کس

شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...


حمیدرضا برقعی


          


شعر: افسرده

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/8/11:: 12:20 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

من خسته ام از جفت شدن های فرد

دلمرده ام از آتش بی جانِ زرد

افسرده ام از ظاهر دلسوز و گرم

غمزده از باطن بی رحم و  سرد

 


شعر: شروع گامهای مرد

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/8/7:: 8:37 صبح

 

بسم الله الرحمن الرحیم

دارد شروع می شود:  فصل های سرد

دارد شلوغ می کند: درد های مرد

دارد تمام می شود کوه های صبر

دارد به اوج می رسد: موج های درد

دارم خیال می کنم: سالهای سبز

دارد عبور می کند: روزهای زرد

دارم خیال می کنم: جمع های جمع

دارد غلیظ می شود: فرد های فرد

دارم خیال می کنم: گامهای مرد

دارد شروع می شود: گامهای مرد

 


شعر: غم و خستگی

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/8/3:: 8:6 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

هر روز خسته تر از روز پیشتر

در انتظار غمی هرچه بیشتر

بیگانگان خسته کننده بجای خویش

غمهای بیشتر از هر چه خویش تر

 

*: نا مربوط نوشت:

این روزها خوب صدا و سیما واسه لاریجانی شو تبلیغاتی می ذاره خوب و بد دولت رو خراب می کنه بد! چشم حسود کور بشه بذار علی آقا بیاد ببینیم چه گلی به سر ما می زنه


دانلود کتاب لجن پی دی اف

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/7/20:: 12:34 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب «لجن» از رحیم پور ازغدی را از اینجا دانلود کنید.


اخلال گر اقتصادی چه کسی است؟

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/7/20:: 9:6 صبح

 

بسم الله الرحمن الرحیم


اخلال گر اقتصادی چه کسی است؟

در باب اقتصاد اسلامی صحبت زیاد شده است و تبیین کمتر؛  و شاید در میان اقتصاد دانان که همه بر پایه اقتصادهای وارداتی علم آموخته اند کمتر کسی ست که اصلا به اقتصاد اسلامی اعتقاد داشته باشد.

اقتصاد اسلامی که می گوییم سریع ذهن مان می رود به سمت یک علم کلاسیک و مدون که البته وجود خارجی ندارد. اما چه کسی ست که نداند پدران ما قرن هاست که بر اساس اقتصاد اسلامی روزگار گذرانده اند؟ جایی که خمس و زکات داده اند، جایی که دست همسایگان تنگدست را گرفته اند، جایی که در معامله غش نکرده اند، جایی که در خرید و فروش دروغ نگفته اند، جایی که به سود کم قانع بوده اند، جایی که برای طرف معامله آرزوی برکت کرده اند، جایی که برای شاهدان معامله مبلغی به عنوان شیرینی داده اند، جایی که...

اما حالا چی؟ اقتصادمان را کسانی تعریف می کنند که تنها کلام مقدس نزد شان «سود » است. و در این آشفته بازار دائم درگیر اخلال گران اقتصادی هستیم. اما براستی اخلالگران کیستند؟

- قدر مسلم اولین مرتبه همانهایند که همه به عنوان اخلال گران می شناسیم و هر از گاهی بعضی شان دم به تله قوه قضائیه می دهند.

- اما آیا از این مرتبه های دیگر می توان چشم پوشی کرد:

-همه ما هایی که تحت القائات رسانه ها و تحت تربیت مادی گرایان خدایمان پول و «سود» شده است و به هر چیز از جنبه «سود آوری» اش نگاه می کنیم. در این میان بعضی از ما که حتی افرادمؤمنی هم هستند و در وبلاگ هایشان دائم ذکر ظهور می کنند و چشم وبلاگ های شان اشک آلود ندبه های دلتنگی است؛ باز هم در آشفته بازار ارز و سکه به دنبال «سود» اند و بر اساس روایات آخرالزمانی بازار ارزو سکه را پیش بینی می کنند و برای خرید و نخریدن زمان ارائه می کنند!

کسی که در حالت عادی هیچ ارتباطی با ارز و سکه نداشته وقتی بازار را آشفته می بیند برای «سود» دلار می خرد و سکه و طلا؛ حتی کارگر نظافتی اداره ما نیز.

آیا بر اساس اصول اسلامی مان، و آنچه پدرانمان به آموخته بودند؛ خرید و انبار کالایی که در بازار مسلمین کم یاب شده است مجاز است؟ آیا می توان وقتی همه دارند حس می کنند که ارز و سکه کم شده و رو به گرانی است؛ اقدام به خرید برای «سود» کرد؟ ما که گمان می کردیم نمی توان و این کار نهی شرعی دارد.

- همه آنهایی که ردای تبلیغ اسلام را پوشیده اند و وظیفه دارند در میان مسلمین فریاد بکشند که آی مسلمین! این راه درآمد زایی و کسب «سود» مشکل شرعی دارد. همه آنها در این اخلال اقتصادی شریک نیستند؟ باید آنقدر بگویند و بگویند تا صدای شان بگیرد ولی خسته نشوند تا همه شنیده باشند و حجت برای همه تمام شده باشد. حالا اگر باز هم عمل نکردند دیگر خودشان جهنم را به اختیار با آن چند دلار و چند سکه خریده اند.

-همه کسانی که اهل بازار نیستند اما چشم به شایعات دوخته اند و گوش خوابانده اند تا شایعه چیست تا باز نشرش کنند و در تهییج فضای ملتهب کمک کنند و فضای نا امیدی را گسترش دهند. آیا باز نشر شایعه منع شرعی ندارد؟ و آیا ما مسلمان نیستیم؟

در آخر می رسیم به اینکه هرچه هست از قامت و اندام نا موزون ماست!


 


طنز: صادرات

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/7/17:: 10:2 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

این مطلب را در کامنتی در u313.ir (کامنت347 مطلب روبرو دیدم: http://u313.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1007:1391-07-14-06-13-06&catid=77:1389-04-03-20-24-30#comments  که عینا نقل می کنم)

« وقتی خیابانهای تهران را با بیروت مقایسه میکنیم به این نتیجه میرسم که شاید در صدور انقلاب کمی زیاده روی کرده ایم!!! ،همه اش را صادر کردیم! بیشترش را به لبنان

 *************

پی نوشت: (البته عکس نوشت!)


درباره آن 11 روز دورکاری احمدی نژاد و عزل مشایی

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/7/16:: 10:11 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

متن زیر از این لینک کپی پیست شده است:

http://s313a.vcp.ir/0-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9/252122-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B9%D8%B2%D9%84-%D9%85%D8%B4%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D9%88%D8%B1%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF.html

 

... (با توجه به محدودیت طول مطلب بخش ابتدایی حذف شد، لطفا به اصل مطلب رجوع کنید)

 شما هم فقط گوش بفرمان رهبری باشید. چه صلح امام حسن پیش آید و چه عاشورای حسین ، ما ذره ای جلوتر یا عقب تر از رهبری نخواهیم ماند.ان شاء الله.

 

اگر استنباط اینان درست باشد و 11 روز خانه نشینی احمدی نژاد مساوی ضدیت
او و مخالفت او با حکم ولایت فقیه باشد، به طوری بدیهی نتیجه می شود که
احمدی نژاد هم مانند سایر سیاستمداران یک طاغوت دنیاپرست. بیشتر نیست.
اما در اینجا مشکلی وجود دارد.
یک طاغوت دنیا پرست هرگز کاری نخواهد کرد
که بداند باعث تضعیف قدرتش می شود.
لذا چنین کسی هرگز با خانه نشینی
هزاران شایعه برضد خود به راه نمی اندازد و خود را در مظان چنان اتهام
بزرگی قرار نمی دهد. حتی اگر هم چنین سیاستمداری تحت تاثیر القائات غلط و
برای نمایش دادن قدرت و زیر فشار قرار دادن رهبری دست به چنین کار
احمقانه ای بزند، باید بلافاصله پس از آنکه مسلم شد این عمل نتایج
معکوس بدنبال داشته است ب
اید در صدد توضیح و ماستمالی آن به هر قیمت ممکن
بر آید.
.. اما احمدی نژاد هرگز چنین نمی کند. ..
پس فقط دو نتیجه دیگر می توان گرفت، یا اینکه احمدی نژاد دیوانه است و یا
سحر شده و توان تشخیص خیر و شر را از دست داده است!
یا اینکه اینکه یک پاسخ منطقی را بپذیریم.
از ابتدا فرض مساله غلط بوده است.و مسائلی در
جریان است که احمدی نژاد باید ولو به قیمت از دست دادن آبرویش هر گز در
مورد آنها حرفی نزند.
که این نشانه اوج فداکاری و اخلاص یک انسان مومن است
. خضر به مرتبه ای می رسد که کارهایی می کند که حتی موسی کلیم الله هم از آن سر در نمی آورد.
مطلب دیگر رفتار شخص رهبری است.

اگر این عمل بر ضد او صورت گرفته باشد و
احمدی نژاد نمونه یک شخص منحرف و ضد ولایت باشد که تا چنین مرحله ای پیش
می رود هرگز رهبری در مقابل او سکوت نمی کند. اما عکس العمل رهبری بگونه
ای دیگر است "
فضا را به این سمت بردند که رهبری و دولت ضد هم هستند". .. یا می گوید " اگر انحرافی در نظام حاصل شود اول از همه باید یقیه رهبری را گرفت:.... معنای این بیانات کاملا روشن است.
اما اصل ماجرا چه بود؟
این متنی بود که در جواب اکثر وبلاگها گذاشت اما امیدی ندارم که موسی کلیم الله هم از روی ظن و گمان خودش در مورد کارهای خضر حکم ندهد.
لذا امیدی ندارم که شما هم بالاخره این موضوع را بفهمید که
چرا 11 روز خانه نشینی برای خود امام خامه ای هیچ موضوعیتی ندارد که هیچ
، تازه بعدش می فرماید شاکله همین دولت ( با رئیس جمهور ضد ولایت فقیه به
زعم شما) خوب مطلوب است و
عمل ولایتمدارانه مجلس در مقابل وی رذالت است.


جای حیرت است که امثال شما
به صرف یکی دو بار تعریفی که آقا از علامه
مصباح داشت
او را به مقام عصمت مطلق ارتقا می دهید و هر چه قدر هم که
حرکات ایشان بر ضد منویات رهبری باشد آن را با یک اسم عمار فیصله می دهید
و رئبس جمهوری را که صدها بار مورد تمجید بوده و مورد حمایت خاص و اعتماد
صد در صدی ، به صرف اتفاقاتی که از باطنش هیچ نمی دانید بر اساس ظن
خودتان
تکفیر می کنید.
راستی فرق شما با کاهنان یهود چیست که مریم قدیسه را متهم به زنا کردند؟
خوب آنها هم حق داشتند. بر اساس ظاهر قضاوت کردند. پس چرا مورد غضب الهی
قرار گرفتند؟ وَبِکُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْیَمَ بُهْتَانًا عَظِیمًا
خدا می گوید به چه حقی اینها بدترین حالت را در نظر گرفتند؟ حتی احتمال
ندادند مثلا مریم مخفیانه ازدواج کرده بوده و آنها خبر نداشته اند و یا
موارد دیگر. بلکه فورا تهمت زدند: جئت شیئا فریا . ما ابوک امرا سوء و ما کان امک بغیا

راستی چرا شما احتمال ندادید که احمدی نژاد لابد پس از این واقعه سکته
کرد و در خانه افتاده بوده و آن را از مردم مخفی کردند؟

 اما واقعیت را می گویم تا شما چند سال بعد به آن برسید.
احمدی نژاد بعد از دستگیری بی سند و مدرک مسوول ایرنا در کردستان به خاطر انتشار خبر بمب
گذاری های سنندج- خبری که الان حتی از آرشیو ایرنا حذف شده است- که یاد
آوری دستگیرهای ساواک بود مصلحی را مجبور به استعفا کرد و ایرنا هم فورا
خبر را روی سایت گذاشت و اگر چند ساعتی در گذاشتن این خبر تاخیر کرده بود
تا رهبری در جریان قرار بگیرد و آن دستور را بدهد هیچ یک از این حوادث
اتفاق نمی افتاد.
فردایش هم احمدی نژاد سخنرانی کرد و تلویحا گفت چه شده
"
دیگر عصر رضاخان تمام شده است"

اما به قول رهبری کار اطلاعاتی اقتضائاتی دارد و نباید از مصالح بزرگ
غافل شد. احمدی نژاد که به هر حال آبرویش در این ماجرا رفته بود پیش
رهبری رفت و خواهش کرد که ایشان با برکناری مصلحی موافقت کنند اما ایشان
با توجه به نیاز به حفظ قدرت اطلاعاتی کشور پیش از عملیات نظامی در
کردستان اینکار را به مصلحت ندانستند.
لذا احمدی نژاد با اشاره شرایط پیش آمده و
فتنه کیهان و کودتای رسانه ای گفت که دیگر وجهه خود را در این
ماجرا از دست داده است. امام خامنه ای در جواب توضیح دادند که این چیزی
نیست و در دوره دوم احمدی نژاد امتحانات سخت تری در پیش دارد و
باید کلا
آبرویش را هم برای اسلام فدا کند
و وضعیت بسیار سخت تر خواهد شد.اما
احمدی نژاد
ابراز تردید می کند که توان تحمل ادامه کار را با این وضعیت
داشته باشد
.لذا مهلت می خواهد برای تصمیم گیری که بماند یا برود. امام
خامنه ای او را مخیر می کند
اما هشدار می دهد که دیگر کسی برای حمایت از
رهبری باقی نمانده است و ضمنا رهبری نمی تواند بیش از این در مقابل
فشار های حوزه علمیه مقاومت کند لذا در این دوره از آن حمایت های شدید
سابق خبری نخواهد بود.
احمدی نژاد ده روز در بین بیماری و تردید سپری می کند که ادامه بدهد یا
نه؟ اما بالاخره تصمیم می گیرد ولو با فدا کردن همه هستی خودش در صحنه
بماند.

 ماجرا بسیار شبیه بود به سوال ابراهیم از اسماعیل. البته با این تفاوت که
اسماعیل فورا گفت
یا ابت افعل ما تومر ستجدنی ان شاء الله من الصابرین.
اما احمدی نژاد زمان برد تا تصمیم نهایی را بگیرد. اما مهم این است که
تصمیم صحیح را گرفت و الان هزار بار برای من مقدس تر و ارزشمند تر از قبل
آن 11 روز است. والله هر کس دیگری بود عطای این ریاست جمهوری را به لقایش
می بخشید.
تردید احمدی نژاد از جنس تردید زهیر بن قین بود. می داند که باید فدا شود
اما بالاخره تصمیم درست را می گیرد.
او ماند تا سپر بلای رهبری بماند و
تیرهایی که بر ولایت فقیه پرت می شود را با چشمان خود بگیرد.

فاصبر ان وعدالله حق و لایستخفنک الذین لایوقنون


آیا فتنه شام آغاز شده است؟

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/7/13:: 11:5 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا فتنه شام آغاز شده است؟

 

با دیدن سه علامت منتظر آمدن مهدی باشید. را وی عرضکرد: یا امیرالمومنین آنها چیستند؟ فرمود: اول اختلافی که در بین اهل شام پدید می آید، و آمدن پرچمهای سیاه از خراسان و وحشتی در ماه رمضان

غیبه نعمانی، ص 133؛ بحارالانوار، ج 52، ص 229؛ منتخب الاثر، ص 220

سعید بن مسیب میگوید: در شام فتنه ای خواهد بود که از هر ناحیه ای آنرا برطرف میکنند از ناحیه دیگری سربلند میکند و آن فتنه انتها ندارد تا اینکه منادی از آسمان ندا میکند که امیر شما فلان خواهد بود.

فتنه ها و آشوبهای آخرالزمان (ملاحم و الفتن)باب 76 -  ص 29

وقتی که در سرزمین شام بلوایی را مشاهده نمودی، پس مرگ است و مردن، تا آنکه غربیان به تحرک آمده و روانه سرزمینهای عربی گردند. که حوادثی بین آنان رخ خواهد داد.

الملاحم و الفتن ص 107.

منبع:http://u313.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1003:1391-06-29-06-53-05&catid=77:1389-04-03-20-24-30#comments

 


حریم و تحریم

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/7/6:: 11:7 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

حریم و تحریم

این دو کلمه به هم ربطی ندارند فقط ارتباط شون اینه که از تنبلی توی یه پست می ذارم.

امسال اولین ساله که تولد امام رضای عزیز و رئوف رو مجاورشون هستم. یعنی دیگه مهمون نیستم و مجاور- میزبان محسوب میشم. از امام رضای مهربون  ممنونم که اجازه داد در حریم شون ساکن بشم. امیدوارم و همواره دعا می کنم که علاوه بر ظاهر در باطن هم در حریم شون و تحت ولایت شون قرار بگیرم. خودم و خانواده ام و دوستانم و هم شهری هایم و هم استانی هایم و هم وطن هایم و همه انسانهای روی زمین. امیدوارم فرزندشون بیان و همه ما زمینی ها لیاقت محرم شدن به حریم امن ایشون رو پیدا کنیم.

اما تحریم. امروز خوندم که پس از تحریم گوگل توسط مسلمانان رتبه گوگل در الکسا پایین اومده و برای اولین بار دیگه پربازدیدترین سایت جهان نیست! کاشکی مسلمونا در امور دیگه هم می تونستن  با هم متحد شن و به تجربه دریابن که چه قدرت عظیمی دارن. کاش هر کدوم از مسلمونا یه سطل آب برمی داشت!


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >



بازدید امروز: 6 ، بازدید دیروز: 96 ، کل بازدیدها: 938891
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ