سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انواع وحدت، انواع اختلاف

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/11/9:: 9:30 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

انواع اختلاف، انواع وحدت

«گفتاری از علامه جعفری رحمة الله علیه با تلخیص»

 

انواع اختلاف:

- اختلاف معقول: اختلاف معقول عبارت است از اختلافی که ناشی از چگونگی اطلاعات مربوط به مسئله و استعداد ها،مخصوصا نبوغ وعموم موضع گیری های طبیعی و قانونی است که اشخاص در ارتباط با حقائق دارند،مانند اختلاف نظر در دریافت واقعیات عالم هستی از دیدگاه علوم نظری و فلسفه ها. این همان اختلاف معقول است که نه تنها نباید مورد تردید و انکار قرار بگیرد،بلکه موجب گسترش و عمق بیشتر در معارف نیز می گردد.روایت معروف اختلاف امتی رحمه(اختلاف امت من رحمت است)(سفینه البحار،محدث قمی ج2ص42)،اشاره به همین اختلف معقول می نماید. بر اساس همین نگرش بوده است که اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان اسلامی،چه در فقه و اصول و فهم احادیث،چه در فلسفه وکلام و ادبیات و غیر ذلک با کال رضایت به بحث وکاوش و اظهار نظرهای مختلف می پرداختند و هیچیک دیگری را خارج از اسلام تلقی نمی کرد. اگر به تاریخ اسلام بنگریم،خواهیم دید که علمای فراوانی در حضور علمایی که در مسائل نظری هم رای آنان نبوده اند، شاگردی کرده اند و کتابهای یکدیگر را مورد شرح و تحقیق قرار می دادند. مثلا کتاب تجرید الاعتقاد تالیف خواجه نصیر الدین طوسی از بزرگترین علمای شیعه مورد شرح ملا علی قوشجی از علمای اهل سنت قرار گرفته است و کتاب المحجه البیضاء ملا محسن فیض، از مشاهیر علمای شیعه، در شرح وتحقیق احیاء العلوم غزالی که از معروفترین علمای اهل سنت است تالیف شده است.

 - اختلاف نامعقول: عبارت است از اختلافی که ناشی از عوامل غیر قانونی وانحرافی می باشد، مانند پیروی از هو ی و هوس که از مهمترین نمودهای آن، خود نمایی و شهرت پرستی است. در طول تاریخ، کسانی بوده اند که خواسته اند خود را مطرح کنند و با تظاهراتی مثل آزاد فکری، آزادی راه وآزادی بیان، اما در حقیقت با عشق به قدرت، مشهور شوند. عشقی که نهایت ناتوانی اثبات می کند. همانگونه که در سازندگان و ترویج کنندگان مذاهب دروغین می بینیم، یکی از اساسی ترین عوامل بدست آوردن قدرت در طول تاریخ، ایجاد اختلاف در عقیده یا عقائد مردم یک جامعه بوده است. این جریان، نه تنها موجب پراکنندگی افکار و عقائد و ایده آل های متحد کننده یک جامعه می گردد، بلکه گاهی عامل شدید ترین خصومت ها وتضادها در میان مردم یک یا چند جامعه می شود که در عمق، افکار و عقائد مشترک بسیاری با یکدیگر داشته اند... (تلخیص شد)

انواع وحدت:

وحدت معقول:با توجه به متن کلی دین که قبلا ذکر شد و با توجه به آزادی اندیشه وتعقل در خصوصیات و کیفیات و انتخاب دلائل در عناصر (اجزاء اصلی عقائد و احکام دین اسلام، وحدت مطلوب در بین امت اسلامی ، نوع “وحدت معقول ” خواهد بود. وحدت معقول را می توان چنین تعریف کرد:قرار دادن متن کلی دین اسلام برای اعتقاد همه جوامع مسلمان و بر کنار نمودن عقائد شخصی نظری و فرهنگ محلی و خصوصیات آراء و نظریات مربوط به هریک از اجزاء متن کلی دین که مربوط به تعقل و اجتهاد گروهی یا شخصی است. تحقق این نوع وحدت هیچ مانع شرعی و عقلی ندارد و هر متفکر آگاه از منابع اولیه اسلام و طرز تفکر ائمه معصومین (علیهم السلام) و صحابه عادل متقی و تابعین حقیقی آنان، می داند که پیروی از متن کلی دین، با تکاپو و اجتهاد برای فهم خصوصیات و کیفیت انتخاب دلائل ، امری است ضروری.

وحدت مطلق:وحدت مطلق عبارت است از اتفاق نظر در همه عقائد و معارف و احکام اسلامی با همه اصول وفروع آنها. اینگونه وحدت با نظر به آزادی اندیشه و تعقل در خصوصیات و کیفیات و انتخاب دلایل در عناصر و اجزاء اصلی عقاید و احکام دین اسلام،به قدری بعید است که می توان گفت امری امکان پذیر است.

وحدت مصلحتی عارضی:آن نوع اتفاق نظر را وحدت مصلحتی عارضی می نامیم که از جبر عوامل خارج از حقیقت و متن دین پیش می آید و در مواقعی لازم می آید که آن عوامل، جوامع اسلامی را در خطر اختلال قرار داده اند. معمولا در هنگام بروز عوامل نابود کننده و مخاطره آمیز، تضادها و اختلافات در میان فرقه ها و مذاهب مختلف، نادیده گرفته می شوند و نوعی اتحاد و هماهنگی میان آنان برقرار می شود. چون این اتحاد و هماهنگی معلول عوامل جبری خارج از متن دین است، با از بین رفتن آن عوامل، این اتحاد نیز منتفی می گردد و به تناسب کاهش یا افزایش نیروی آن عوامل، میزان اتحاد موقت و مصلحتی نیز کاهش یا افزایش می یابد. هماگونه که توقع ” وحدت مطلق ” میان متفکران ومردم جوامع اسلامی با وجود آن هم عوامل اختلاف معقول غیر منطقی است، توقع اینکه وحدت مصلحتی عارضی بتواند فرقه ها و مذاهب اسلامی را از هماهنگی و اتحاد دائمی و معقول بر خوردار سازد، انتظاری است نا به جا. 

رفرنس: http://ketabpardazan.com/new/?p=17401


اختتامیه جشنواره کتابخوانی عطار

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/11/1:: 7:23 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

اختتامیه جشنواره کتابخوانی اینترنتی که به همت کتابخانه عطار برگزار شده بود همین پنجشنبه 5/11/91 در محل فرهنگسرای اندیشه برگزار می شود.

با نظر داوران مسابقه، پاسخنامه بنده به عنوان برگزیده و برنده مسابقه شناخته شده که از حسن نیت شان سپاسگزارم ولی متاسفانه بعلت روز کاری بودن و بعد مسافت شخصا نمی تونم حضور پیدا کنم و دوست و برادر عزیزم آقای آقایی  مدیر وبلاگ «در ساحت اندیشه» زحمت می کشند و بجای بنده حضور پیدا می کنن.


لعن؛ مانع نفوذ امواج ظلمانی ائمه جور

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/9/11:: 12:12 عصر

لعن؛ مانع نفوذ امواج ظلمانی ائمه جور

این لعن عبادت بزرگی است که ما را از سقوط و انحطاط و از خطر امواج فتنه که از دستگاه شیاطین جنی و انسی می آید، حفظ می کند. گویا مؤمن خودش یکی از قلاع (قلعه ها) و سنگرهای اسلام است و شیاطین سعی می کنند این سنگر را با امواج ظلمانی خود فتح کنند. اگر هم کسی به آنها پیوند بخورد ملعنت ها و شیطنت های آنها انسان را می گیرد. در روایتی، امام صادق (علیه السلام) در توضیح اینکه چرا پیروان امام جائر، دین ندارند و پیروان امام عادل، سرزنش نمی شوند، فرمودند: چون سیئات امام جائر، حسنات دوستدارانش را از بین می برد و حسنات امام عادل هم سیئات دوستدارانش را نابود می کند.[1] وقتی امام(علیه السلام) حسنه خودش را در کفه ترازوی شما گذاشت همه سیئات و ظلمات محو می شوند و آن طرف، وقتی گناه یزید (لعنه الله) را در کفه طرفدارانش بگذارید، دیگر نماز و سایر اعمال به چه کار می آید! شیاطین و ائمه جور، امواج ظلمات و سیئات خود را می فرستند و می خواهند همه ما را غرق کنند؛ «لأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ وَلأُغْوِیَنَّهُمْ» و «ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ» و «لأقْعُدَنّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ. ثُمّ لاَتِیَنّهُمْ مّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ» و ... . در این جنگ باطنی، چه چیزی مانع نفوذ اینها می شود؟ لعن. انسان باید دشمنان خدا را لعن کند و خود قرآن کریم هم مکرراً آنها را لعن می کند. اگر مداومت بر این لعن ها نباشد امواج فتن بنی امیه، ما را هم با خودش غرق می کند. در روایاتی آمده است که اگر کسی دعای لعن را بخواند مانند کسی است که در رکاب رسول خدا (ص) در روز بدر، تیراندازی کرده ‏است. مگر آنها چه کار می کردند؟ آنها جلوی فتح قلعه های اسلام را می گرفتند؛ و اینجا هم همین طور است. البته گاهی اوقات، لعن انسان، فقط سنگر خودش را محفوظ نگه می دارد اما برخی آنقدر لعن شان قوی است که یک جبهه را عقب می زند و امواج ظلمانی آنها و شعله های جهنم را خاموش می کند.

 

منبع: حجه الاسلام میرباقری

http://www.mouood.org/component/k2/item/6610-%D9%84%D8%B9%D9%86%D8%8C-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B9-%D9%86%D9%81%D9%88%D8%B0-%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D8%B8%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html


شعر: طوفان واژه ها

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/8/22:: 8:15 صبح

 
طوفان واژه ها

با اشکهاش دفتر خود را نمور کرد

ذهنش ز روضه های مجسم عبور کرد

در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد

شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد...

احساس کرد از همه عالم جدا شده است

دربیتهاش مجلس ماتم به پا شده ست
در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت،

وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت

وقتش رسیده بود! به دستش قلم گرفت

مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت:

«باز این چه شورش است که در جان واژه هاست

شاعر شکست خورده ی طوفان واژه هاست»
میرفت سمت روضه ی یک شاه کم سپاه

آیینه ای ز فرط عطش میکشید آه

انبوه ابر نیزه و شمشیر بود و ماه ...

شاعر رسیده بود به گودال قتله گاه

فریاد زد چشم مرا پر ستاره کن!

«مادر بیا به حال حسینت نظاره کن!»

بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت

دستی ز غیب، قافیه را کربلا گذاشت

یک بیت بعد واژه ی لب تشنه را گذاشت

تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت

حس کرد پا به پاش جهان گریه میکند

دارد غروب «فرشچیان» گریه میکند

با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید؟

بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید

اورا چنان فنای خدا بی ریا کشید

بر پیکرش به جای کفن بوریا کشید.

در خون کشید قافیه ها را ، حروف را

از بس که گریه کرد تمام لهوف را.

اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت

بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت

این بند را جدای همه روی نیزه ساخت

«خورشید سربریده غروبی نمیشناخت

بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود »
او کهکشان هفده ستاره بود.

خون جای واژه  بر لبش آورد و بعد از آن...

پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ...

خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن...

شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن...

در خلسه ی عمیق خودش بود و هیچ کس

شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...


حمیدرضا برقعی


          


اقترب یقترب اقتراب ...

ارسال شده توسط در 90/7/12:: 3:20 عصر

 

باز دلم آمده در پیچ و تاب                                          انقلب ینقلب انقلاب

همچو گیاه لب آب روان                                             اضطرب یضطرب اضطراب

آتش عشق است که در اصل و فرع                            التهب یلتهب التهاب

نور خدایست که در شرق و غرب                                انشعب ینشعب انشعاب

آب حیاتست که در جزء و کل                                     انسحب ینسحب انسحاب

شکر که دل موهبت عشق را                                    اتّهب یتّهب اتّهاب

از سر شوق است که اشک بصر                               انحلب ینحلب انحلاب

صنع نگارم بنگر بی حجاب                                        احتجب یحتجب  احتجاب

سرّ قدر از دل بی قدر دون                                       اغترب یغترب   اغتراب

                                           آمُلیا موعد پیک اجل

                                           اقترب یقترب اقتراب

------------------------------------------------------------------------------

علامه حسن زاده آملی

------------------------------------------------------------------------------

صبحگاهان برای آنکه دو چشم بینا دارد روشن است .      

                            حضرت امیرالمومنین (ع)       


انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 90/3/11:: 12:15 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم

داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست
که برش شکوه برآرم، داد زبیداد کشم

شادیم داد، غمم داد و جفا داد و وفا
با صفا منت آن را که به من داد کشم

عاشقم، عاشق روی تو، نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد کشم

در غمت ای گل وحشی من ای خسرو من
جور مجنون ببرم تیشه فرهاد کشم

مردم از زندگی بی تو که با من هستی
طرفه سری است که باید بر استاد کشم

سال‌ها می‌گذرد، حادثه‌ها می‌آید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

 شعر از:

حضرت روح الله (ره)


زیبا ترین دختر یا دیدار علی؟

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/6/28:: 7:51 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

از علامه جعفری می‌پرسند چی شد که به این کمالات رسیدی؟! ایشان در جواب خاطره‌ای از دوران طلبگی تعریف و اظهار می‌کنند

که هرچه دارند از کراماتی است که به دنبال این امتحان الهی نصیبشان شده

«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم، در جشن‌ها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری می‌گرفتیم.


شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) اول شب نماز مغرب و عشا می‌خواندیم و شربتی می‌خوردیم. آن گاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می‌دادیم.

آقایی بود به نام آقا شیخ حیدرعلی اصفهانی که نجف‌آبادی بود. معدن ذوق بود. او که می‌آمد من به الکفایه قطعاً به وجود می‌آمد جلسه دست او قرار می‌گرفت.

آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب‌الاسد (10 تا 21 مرداد) که ما خرماپزان می‌گوییم و نجف با 25 یا 35 درجه خیلی گرم می‌شد. آن سال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه‌هایی به وجود آمده بود که عرب‌های بومی را اذیت می‌کرد. ما ایرانی‌ها هم که، اصلاً خواب و استراحت نداشتیم.آن سال آنقدر گرما زیاد بود که اصلاً قابل تحمل نبود نکته سوم این‌که حجره من رو به شرق بود. تقریباً هم مخروبه بود.من فروردین را آنجا به طور طبیعی مطالعه می‌کردم و می‌خوابیدم. اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود، ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود.


گرما واقعاً کشنده بود. وقتی می‌خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که با دست نان را از داخل تنور برمی‌دارم، در اقل وقت و سریع!

با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع، در بغداد و بصره و نجف، گرما تلفات هم گرفته بود. ما بعد از شب نشستیم، شربت هم درست شد، آقا شیخ حیدرعلی اصفهانی که کتابی هم نوشته بود به نام «شناسنامه خر» آمد.

مدیر مدرسه‌مان، مرحوم آقا سیداسماعیل اصفهانی هم آنجا بود. به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمی‌گذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد.

عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها» (زیباترین دختر روزگار)، گفت: آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می‌کنم.

اگر شما را مخیر کنند بین این‌که با این دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج کنید (از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد) و هزار سال هم زندگی کنید، با کمال خوشرویی و بدون غصه، یا این‌که جمال علی(ع) را مستحباً زیارت و ملاقات کنید، کدام را انتخاب می‌کنید.

سوال خیلی حساب شده بود. طرف دختر حلال بود و زیارت علی(ع) هم مستحبی. گفت: آقایان واقعیت را بگویید. جانماز آب نکشید، عجله نکنید، درست جواب دهید.

اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی، گفت: سیدمحمد! ما یک چیزی بگوییم نری به مادرت بگویی‌ها؟ معلوم شد نظر آقا چیست. شاگرد اول ما نمره‌اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) این‌طور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوییم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می‌افتاد.

نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی(ع) معروف است که فرموده‌اند: «یا حارث حمدانی من یمت یرنی» (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می‌کند)‌

پس ما ان‌شاءالله در موقعش جمال علی(ع) را ملاقات می‌کنیم! باز هم همه زدند زیرخنده، خوب اهل ذوق بودند. واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد درصد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی.

گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خنده حضار)‌

نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی‌توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم: من یک لحظه دیدار علی(ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی‌دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب‌الاسد وارد حجره‌ام شدم، حالت غیرعادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یک‌بار به حالتی دست یافتم. یکدفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه‌ای که شیعه و سنی درباره امام علی(ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم: این آقا کیست؟

گفت: این آقا خود علی(ع) است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی‌دانم شاید مرحوم شمس‌آبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمدتقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی‌خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون بهم می‌خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند.

خدا رحمت کند آقا سیداسماعیل (مدیر) را خطاب به آقا شیخ حیدر، گفت: آقا دیگر از این شوخی‌ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است.

میر گل‌محمدی / وبلاگ «قلم سیاسی» به نقل از نیک صالحی


باطن قبله

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/4/5:: 11:20 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

عجب تمثیلی است اینکه علی مولود کعبه است...

یعنی اینکه باطن قبله را در امام پیدا کن. شهید آوینی

 


تمکین دو قوه در برابر موسسه ای غیر انتفاعی

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/3/31:: 8:1 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

شبکه ایران: مصوبه عجیب امروز مجلس شورای اسلامی برای تایید آنچه وقف اموال دانشگاه آزاد خوانده می‌شود، همزمان با آنکه باعث بهت و شگفتی محافل دانشگاهی و نهادهای قانونی کشور نظیر شورای عالی انقلاب فرهنگی شده، توجه ناظران را به پشت پرده این رویداد و قدرتی که آرای نمایندگان را در این مسیر انداخته، معطوف کرده است.

این مساله به همراه بدعت جدید یکی از شعب دادسرای عمومی تهران مبنی بر توقف اجرای اساسنامه قانونی و جدید دانشگاه آزاد که دیروز صورت گرفت، بر شدت این ابهامات افزوده است؛ مسائلی که گویا مشخص و شفاف شدن آن‌ها از سوی مسئولان دانشگاه آزاد به صلاح دانسته نمی‌شود.

تلاش و همت مضاعف در بخشی از دستگاه های کشور - از زیر مجموعه های قوه قضاییه تا مجلس شورای اسلامی - برای حمایت از رئیس دانشگاه آزاد و مدیریت مادام‌العمر وی موضوعی است که سنگینی سوالات پیشین افکار عمومی را دو چندان کرده و در عین حال انتظار و در خواست مردم برای رفع شبهات و پاسخگویی به این مسائل تاکنون بی‌پاسخ مانده است.

همین مساله سبب شده تا برخی گمانه‌زنی‌ها درباره اقدامات فراقانونی یک باند قدرت و ثروت تحت پوشش یک دانشگاه بزرگ، بیشتر از قبل به گوش برسد و رنگ واقعیت به خود بگیرد.

به گفته کارشناسان مسائل سیاسی، اهمیت این مساله از آنجا بیشتر مشخص می‌شود که چندی پیش و طی بازرسی ماموران دادستانی تهران از دفتر هیات موسس دانشگاه آزاد، تعداد زیادی اسناد محرمانه به ویژه در بخش نفت کشف شده؛ اسنادی که گفته می‌شود در ارتباط با مسئولیت قبلی مهدی هاشمی رفسنجانی در وزارت نفت و قراردهای نفتی با شرکت‌های خارجی نظیر استات اویل است.

کشف این اسناد محرمانه در ساختمان مرکزی دانشگاه آزاد که خود را یک موسسه خصوصی و غیرانتفاعی می‌داند و به همین دلیل موضوع وقف اموال ده ها هزار میلیاردی اش را مطرح می‌کند، بار دیگر این موضوع را در میان مردم مطرح کرد که چرا در ساختمان مرکزی یک موسسه که تحت نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت می‌کند و وظیفه اصلی آن ارائه خدمات آموزشی به دانشجویان است، مدارک امنیتی و محرمانه و بی ارتباط با دانشگاه مخفی شده است؟

فعالان سیاسی معتقدند، این باند قدرت و ثروت که بدون نگرانی از برخورد قانونی در عرصه های مختلف امنیتی و سیاسی ورود می کند، همان نیرویی است که قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی را هم به تمکین واداشته است.

این موضوع در واقع حکایت از نیرویی عظیم و پرنفوذ در پشت پرده ای مبهم دانشگاه آزاد دارد که به نظر می رسد روشن شدن آن، پاسخی به انبوه سوالات افکار عمومی متعجب خواهد بود.

 شاید در اشاره به همین نیروی پرنفوذ بود که رئیس جمهور گفته است "چندبار تا نزدیک قله دانشگاه آزاد رفتیم اما گفتند که برگردیم".
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=53395


لینک های مفید

ارسال شده توسط در 89/3/11:: 11:30 صبح
   1   2   3   4   5      >



بازدید امروز: 71 ، بازدید دیروز: 31 ، کل بازدیدها: 949119
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ