سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چند نقل قول

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 86/11/30:: 11:55 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

وبلاگ:نسل خمینی

آیا ملاک راه امام نوه امام است؟

بالاخره توهین بد است و بد از هر که باشد بد است اگر چه برای برخی بدتر محسوب می­شود

 ...

ثانیاً منکر این هم نمی­توان شد که عده­ای نان­به­نرخ­روزخور از شرایط موجود و اقبال مردم به اصول­گرایان و حزب­اللهی­ها دارند سوء استفاده می­کنند و ممکن است برای کسب موقعیت بهتر دست به ناحق­ها و نادرستی­هایی هم بزنند که باید توی دهنشان زد و آنان را طرد کرد اما مگر این توهین­ها قبلاً سابقه نداشت؟ مگر در نامه­ای خطاب به رهبری، نوشیدن جام زهر توسط امام بزرگ ما توسط جمعی از نمایندگان مجلس که اعتقادی به ولایت فقیه و امام و راه او نداشتند به سخره گرفته نشد؟

مگر ابراهیم یزدی نیامد خاطره از سیگار کشیدن امام تعریف کرد؟ مگر تفکرات انقلابی و عظیم امام را تحریف نکردند؟ مگر دستورات امام را مبنی بر توجه به قشر مستضعف با سیاست­های عامدانه و لیبرالی به استهزا نگرفتند؟

یکی از سینه­چاکان امروزیِ حرمت خمینی بگوید با فرمان اعدام سلمان رشدی چه شد؟ یکی از اینانی که امروز در غم توهین به امام اشک تمساح می­ریزند بگویند با آرمان خمینی برای نابودی اسرائیل چه شد؟ یکی از دار و دست? مدعی راه امام بگوید با فرمان امام مبنی با طرد عناصر لیبرال از حکومت چه شد؟

آقای سید حمید روحانی که از طرف امام مسئول نگارش وقایع انقلاب شد و امروز تمام کشور را به حمایت از سیدحسن دعوت می­کند و به روحانیت و مراجع قم پرخاش می­کند، بگوید بجز دو جلد کتاب نهضت امام خمینی بقی? تاریخ انقلابی که باید می­نوشت کو؟

...

کدام محکمات سخنان امام امروزه توسط کسان و ناکسان محترم شمرده می­شود که ایشان به دنبال تفسیر متشابهات است؟ موسسه­ای که حاضر نیست حتی نسبت­های ناروایی مثل عقب­نشینی امام در مقابل حذف شعار مرگ بر امریکا را تایید یا رد کند کی صلاحیت این همه گنده­گویی­ها را دارد؟

 

موسسه­ای که باید گفت خود به دلیل کوتاهی­ها و قصورهایش بزرگ­ترین عامل بایکوت راه و تفکر خمینی کبیر است کجا و کی می­تواند ادعای مرجعیت دربار? راه و تفکر خمینی کبیر کند؟

آقای ابطحی که حتی از نام بردنش هم اکراه دارم و اکنون سنگ حرمت خمینی را به سینه می­زند، آن وقتی که سید حسن خمینی را تحریک می­کند که وبلاگ بنویسد و او را روحانی متفاوت می­نامد و روزآمد معرفی می­کند بگوید امام خمینی کجا به اطرافیانش اجازه می­داد آن­گونه اختلاط زن و مرد و پرده­دری و هوسرانی و بزرگداشت ولنتاین را تبلیغ و ترویج کنند و فقط نام خمینی و خانواده او را برای خود سپر کنند و با همراهی آنان برای خود مشروعیت دروغین بتراشند.

از نظر نسل خمینی تنها مفسر کلام و راه خمینی رهبر عزیز انقلاب و یادگار واقعی امام یعنی حضرت آیت الله سید علی الحسینی الخامنه­ای است. کسانی که در خانه­های مجلل جماران ساکنند باید بدانند که کلام روشن و صریح و محکم خمینی روح خدا و شناختی که مردم از امام دارند نخواهد گذاشت از خمینی بزرگ برای مطامع سیاسی و راه­یابی به مصادر قدرت سپر و سلاحی بسازند.

... 

    -------------------------------------------------------------------

وبلاگ: خاکریزیسم

...

مورد دوم ماجراهایی است که به "بهانه" ی محکومیت تخریب بیت شریف امام راحل(ره) و دفاع از این دودمان پاک، اتفاق افتاد، محکومیتی که از سوی امثال افرادی ابراز شد که ذره ای اعتقاد به راه و افکار امام نداشتند و همواره خود را ناصح و گوشزد کننده ی "فوق العاده"ی خطاهای امام، جازده اند! وگرنه "نوسازی" مسکین را روزانه چند صد نفر بیشتر بازدید نمی کردند که بخواهد موج ضد امامی ایجاد کند!

...

 

وبلاگ: کافه اندیشه

...

یقیناً حرمت سید حسن خمینی(با تمام انتقاداتی که در مشی سیاسی وارد است) باید با دقّت حفظ گردد ولی چرا سیاست ما نسبت به همه میراث معمار انقلاب با همین حساسیت مواجه نمی شود؟ مگر همین چند روز پیش نبود که یک روسپی سیاسی با دهن کجی به یکی از اساسی ترین عناصر تفکّر امام یعنی حمایت از فلسطین، به میراث فکری ایشان بی حرمتی کرد؟ چرا همین خطیب جمعه نسبت به اظهارنظر سخنگوی حزبش هیچ واکنشی نشان نداد؟ چرا دیگر تشکیکها در میراث فکری امام راحل مانند مبارزه همیشگی با استکبار و امریکا چنین موضعگیری هایی را بدنبال ندرد؟ مهمتر از همه ی اینها چرا پیگیری و تاکید بر آرمانهای انقلاب و امام لابلای ژستهای روشنفکری و نطقهای مبتنی بر «واقعیت های سیاسی» له می شود؟ و...

 

وبلاگ:پیام دل

...

 

در این میان چند جوان جویای نام در یک سایت اینتر نتی  چون حسن آقای خمینی را هم سن و سال خود می پندارند سخنانی درشت به ایشان می زنند که کاری به صحت و سقم آن نداریم

ولی آن چه در این میان جالب است سخنان انسان سرد و گرم چشیده ای چون آقای هاشمی است که این چنین بی محابا در خطبه های نماز جمعه از وجود قراینی در خصوص ارتباط این جوانان احساسی با بیگانگان سخن میگوید ....


پدافند میکروبی ایران

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 86/10/3:: 2:3 عصر

خبری شوق انگیز ببینید از مرکز دفاع در برابر بیوتروریسم ایران که مربوط به سپاه پاساران انقلاب اسلامی است.

خیلی کار لازمی و مفیدی انجام گرفته است. هم ارزش امنیتی اجتماعی دارد هم اقتصادی.


ظهور امام زمان عج دو ماه پس از رئیس جمهوری احمدی نژاد!!!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 86/8/17:: 7:53 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای حسین مرعشی در توهین به احمدی نژاد ید طولایی دارد پیش از رئیس جمهور شدنش تا کنون. این جدید ترین اظهارات وی است بخوانید جالب است:

خطر دشمن، آقای هاشمی را که شکنجه دیده زندان های شاه ملعون بوده و تمام زندگی خود را وقف جمهوری اسلامی کرده است، مضطرب و نگران می کند نه احمدی نژاد را که چیزی برای از دست دادن ندارد.!!!


احساسات مهدوی واقعی وجود ندارد؛ چرا که در ایمان ما مشکل وجود دار

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 86/8/12:: 8:3 صبح

چه کسی پوپولیست نیست؟!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 86/4/30:: 10:42 صبح

چه کسی پوپولیست نیست؟!

 

 

 

 

1- پوپولیسم از کلمه Peuple فرانسه آمده است. در روزگار ما که نسل جوان غالباً با زبان انگلیسی آشنایند شاید تعبیر پیپیلسم به گوش آشناتر بیاید که از همان کلمه انگلیسی مشتق شده . در فرانسه ترجمه کلمه مردم پوپل است و در انگلیسی people پیپل، و پیپلیسم، اصالت مردم است یعنی هرچه مردم بگویند، یعنی دنبال مرم رفتن، به دنبال رضایت عامه رفتن این واژه را به عامه گرایی و بعضاً عوام فریبی نیز ترجمه کرده اند. یعنی فرد پیپیلسم به دنبال کاری است که مردم از آن کار خوششان می آید و منطبق بر رأی و نظر مردم است.

2- پیپلیسم را اطوار و شیوه های گوناگونی است. گاه عوام فریبی در کسوت سلطنت و شکوه پادشاهی ظاهر می گردد. پادشاه با ایجاد دستگاه عریض و طویل و خدم و حشم و تاج و تخت مرصع چنان می کند که عوام از داشتن چنین پادشاه پرهیبت و ثروتی احساس غرور و خشنودی کنند و بگویند چه پادشاه پرثروتی که مایه مباهات ماست در مقابل دیگر بلاد! و همزمان فقر و فلاکت خویش از یاد می برد و از آن در می گذرد برای حفظ آبرو در مقابل دیگر ملل.

گاه عوام فریبی در لباس نخبه گرایی سر برمی آورد. رئیس دولت خود را نخبه و اهل مجالست با اساتید و دانشگاهیان جلوه می دهد. چند زبان خارجی می داند. لباس های فاخر می پوشد و ریش های خود را رنگ می زند و پیپ می کشد و کلمات آلمانی و انگلیسی می گوید تا مردم بگویند عجب رئیس جمهور «باکلاسی» است.

به عبارتی غالباً نخبه گرایی روی دیگر پیپلیسم و یکی از طرق جلوه آن است. نشست و برخاست با روشنفکران، برای کسب اعتبار نزد عوام است و در خود چیزی دیگر ندارد. و گاه البته پوپولیسم در قالب تشابه با فقرا و بر خاک نشستن و نان و پنیر خوردن و دست کارگران را بوسیدن است که مردم بگویند که فلانی از خود ماست و چون ما زندگی می کند. غرض آنکه از صورت باید گذشت و اگر کسی نخبه گرا بود دلالتی بر پوپولیسم نبودن او نیست و اگر کسی بر خاک نشست، ممکن است عوام فریب نباشد. باید از ظاهر و شکل خارج شد و حقیقت و ماهیت را بررسی کرد. در بحث از پوپولیسم، نباید پوپولیستی رفتار کرد و با خود واژه عوامفریبی، عوام را فریفت این حربه در کوتاه مدت کارآمد و در بلند مدت موجب رسوایی در دنیا و آخرت است.

3- اما واقعاً چه کسی عوام گرا و پوپولیست است؟ نمی دانم، اما می دانم کسی که پوپولیست است بعضی کارها را نمی کند از جمله:

- عموم مردم از چالش در عرصه بین المللی پرهیز دارند و بیشتر متمایل اند در حاشیه های امن به زندگی و تجارت در عرصه داخلی و خارجی مشغول باشند. ایجاد دردسر و ماجراجویی های بین المللی و بروز چالش مطابق میل عامه نیست و موجبات ناخشنودی آنان را فراهم می کند. یک عامه گرا نه سخن می از انرژی هسته ای که موجب تحریم های بین المللی و خوراک جنگ رسانه ای است، می گوید و نه از نابودی اسرائیل که تنش های فراوان بین المللی را برانگیزد و نه نفی هولوکاست که دشمن تراشی کند، اینها با عوام فریبی سازگار نیست.

- یک عوام فریب در عرصه فرهنگ داخلی، اهل تسامح و تساهل است. عوام به خصوص جوانان از نصیحت، موعظه، و مخصوصاً امر و نهی (بخوانید امر به معروف و نهی از منکر) فراری اند و دوست ندارند کسی به آنان بگوید چه بپوشند و چه نپوشند. عوام آزادی های بیشتری را در عرصه استفاده از ماهواره و اینترنت و انتخاب نوع پوشش می پسندند و علی القاعده اگر کسی به نحوی این آزادی های بیشتر موجودات را محدود کند، منفور و مثلاً اگر کسی با دست دادن با خانم ها زمینه گسترش این نوع روابط را فراهم کند، محبوب واقع خواهد شد. برعکس سخن گفتن از حفظ شئون سخت گیرانه شرعی در دانشگاه ها و لغو اردوهای تفریحی مختلط، اجرای طرح مبارزه با بدحجابی زنان و مردان و ارتقاء امنیت اجتماعی، سانسور کتاب ها و عدم مجوز به فیلم های غیراسلامی و موسیقی های پاپ عامه پسند (دقت دارید که موسیقی مدرن نیز پاپ است، پوپولیسم است و مخالفت با موسیقی پاپ به صراحت مخالفت با پوپولیسم است) عدم اجازه به چاپ رمان های بی محتوا و خلاصه مخالفت با تسامح و تساهل در عرصه فرهنگ عمومی به مذاق عوام خوش نمی آید.

- یک پوپولیست توجه خاصی به امر رسانه دارد. رسانه ها امروز از خود واقعیات مهم ترند. بسیاری جلسات و همایش ها و مصوبات واقدامات صورت می پذیرند تا رسانه ای شوند و الا خود به خود موضوعیت ندارد. پوپولیسم یک کار خود را، با ابزار رسانه، صدکار جلوه می دهد. عوام فریب، چند خبرگزاری دارد. تعداد زیادی روزنامه دارد که زنجیروار مخالفان را نقد و به تحجر و اخلال در کار و مانع تراشی متهم می کند و مدام از عوام فریب مذکور تعریف و تمجید کرده و او را با کلاس و نخبه معرفی می کنند و سیاست های او را به روز، مدرن متمدن و در مخالفت با تحجر و جهود قلمداد می کند.

اما کسی که پوپولیست نیست، برای رسانه ارزش اصالتی قائل نیست، خبرگزاری ندارد یا اگر دارد حداقل در آن خبرگزاری که با پول دولت او سرپاست به خود او ناسزا نمی گویند. روزنامه خاصی ندارد و اگر روزنامه ای از او حمایت می کند نه به خاطر پول و پست و مقام که به خاطر نزدیکی فکری است که البته آن هم هماره مدافع منتقد است و هرگاه تشخیص دهد به نقد می پردازد. سایت حامی این فرد غیر پوپولیست توسط عده ای اداره می شود که برای کسب اخبار همان فرد غیرپوپولیست، در زحمت مدامند. رسانه را جدی بگیرید کسی که رسانه را جدی نمی گیرد پوپولیسم را درنیافته است

- کسی که عوام گراست از هرگونه اقدام اقتصادی که موجب نارضایتی مردم را فراهم آورد ولو آنکه همه کارشناسان به لزوم آن رأی دهند سرباز می زند اما کسی که پوپولیست نیست اگر عمل جراحی را برای دستگاه اقتصادی جامعه لازم بداند بدون ترس از رأی نیاوردن و شکوه بیمار، آه را به جان می خرد اما مشکل را از اساس حل می کند.

کسی که عوام گراست با طرح سهمیه بندی بنزین چندبار در کابینه دولت مخالفت می کند و بقیه را از عواقب وخیم این طرح در عرصه انتخابات آتی می ترساند، اما غیرعوام فریب، بنزین را سهمیه بندی می کند. برکسی پوشیده نیست که اجرای این طرح موجبات نارضایتی گسترده ای را ایجاد کرد. مخصوصاً آنکه با دیدی منصفانه اجرای این طرح نیز از مشکلاتی اجرایی رنج می برد و این بر دامنه نارضایتی ها افزود.

کسی که عوام فریب نیست این نارضایتی را می فهمد ولی طرح را اجرا می کند. رسانه ها حمله می کنند و او اجرا می کند. نمایندگانی که خود طرح را تصویب کرده اند و اصرار به اجرای زودهنگام طرح دارند، در اقدامی  سیاسی طرح 3فوریتی لغو سهمیه بندی به صحن علنی می آورند، او باز طرح را اجرا می کند، خیابان ها خلوت می شود، هوا پاکیزه می شود، 4 میلیارد دلار صرفه جویی می شود، پیرقوم و مرشد جمع حمایت می کند، رادیو جوان مسخره می کند، اعتماد ایجاد بی اعتمادی می کند اعتماد ملی، تفرقه ملی درست می کند، شرق، غرب می زند، سازندگی تخریب می کند، هم میهن عکس بزرگ می زند، او باز طرح را اجرا می کند و ...

4- از سیاست دورم، ولی انصاف دارم که چمران گفت هرکسی انصاف ندارد، شرف ندارد. ضمن آنکه هنوز تفاوت پوپولیسم و دموکراسی را درنیافته ام اما انصاف باید داد چه کسی پوپولیست است؟! آری می توان بر زمین نشست و مردم را از آنچه نفس اماره آنان دوست نمی دارد نهی کرد. می توان نان جو و خرمای مانده خورد اما حد الهی را بر نزدیک ترین یار و شیعه خود اجرا نمود.

می توان لباس پاره و کفش با وصله پوشید و طلحه و زبیر را از خود راند، بلکه عقیل را که برادرت است و نابیناست و صورت فرزندانش به زردی گرائیده است با آهن تفتیده از آتش دوزخ ترساند. می توان لبخند زد و مهرورز بود اما سخنان تلخ گفت و مردم را به جهاد و جنگ فراخواند. می توان تا به صبح نان و خرما به دوش کشید و یتیمان کوفه را سیر کرد و صبح فریاد یا اشباه الرجال بر سر مردم فرود آورد. می توان چون مردم بود ولی هادی و ناصح آنها هم بود. چون مردم بود و کشاننده آنان به سوی حق هم بود. هرچند آنان را خوش نیاید. می توان پزشک بود و لبخند زد و مثل بیمار لباس پوشید. اما تیغ شفا بخش جراحی را در قلبش فرو برد و از درد او نترسید.

و از سویی می توان پادشاهی کرد و پول نثار مردم کرد و پسر خود را جانشین خلافت نمود. می توان برای مردم رفاه آورد و خوراک فراهم دید و رضایت به چنگ آورد و لشکر جمع کرد و علیه ولی حق جنگید، می توان قرآن به نیزه کرد و واقعاً عوام را فریفت و این پوپولیسم عجب معجونی است که قرآن را نیز بر سر نیزه می کند!
انصاف باید داد چه کسی پوپولیست است؟!

عطاءالله بیگدلی

http://www.rajanews.com/News/?12815


اصلاح طلبان، بنزین، امروز دیروز!!!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 86/4/14:: 7:44 صبح

مقایسه با برنامه ترین دولت! با ...

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 86/3/8:: 2:9 عصر

به نام او

این مطلب را در مقایسه دولت با برنامه! اصلاحات و -دولت مردم- ببینید

این مطلب را هم در مورد کاهش سود بانکی و الاغ و الاغ فروش و پسرش ببینید


درباره مذاکره با آمریکا و رابطه با مصر

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 86/2/30:: 3:54 عصر

بنام خدا

درباره مذاکره با آمریکا و رابطه با مصر این مطلب را بخوانید


نفرین!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 85/7/22:: 9:52 عصر

 

 به نام او

نفرین ابدی

 

اصبغ ابن نباته در شماریاوران وفادار و پیروان راستین امیر مومنان است. او در لحظه ای که مولایش در بستر شهادت آرمیده بود و لحظات پایانی عمر خود را سپری می کرد بر بالین وی حاضر شد و با اصرار از آن حضرت تقاضای حدیث کرد. با اینکه حال حضرت مساعد نبود اما در عین حال خواهش ابن نباته را پذیرفت و برای او چنین نقل کرد:

اصبغ! همان طور که تو به عیادتم آمده ای، یک روز هم من به عیادت رسول خدا رفته بودم. رسول خدا ص از من خواست تا به میان مردم روم و آنان را برای شنیدن پیامی از جانب او به مسجد فرا خوانم. حضرت فرمودند: به مسجد برو و بر فراز منبر یک پله پائین تر از جایی که من می نشستم بایست و با مردم چنین بگو:

«.. نفرین بر کسی که مورد خشم و عاق والدین خود قرار گیرد؛

نفرین بر آنکه از مولای خود بگریزد؛

نفرین بر کسی که در مزد اجیر خیانت ورزد و او را از حقش محروم سازد؛

اینها جملاتی بود که به امر آن حضرت گفتم و از منبر به زیر آمدم. در این بین مردی از انتهای مسجد در حالی که جمعیت را می شکافت و سعی داشت خود را به من برساند، پیش آمد و گفت:

ای اباالحسن! این سه جمله را به اختصار گفتی آنها را برای ما تشریح کن!

من در پاسخ آن چیزی نگفتم و به نزد پیامبر بازگشتم و سخن آن مرد را نقل کردم. ( اصبغ می گوید، در این هنگام حضرت یکی از انگشتان دست مرا میان دست خود گرفت و فرمود:) ای اصبغ! رسول خدا نیز چنین انگشتان مرا در میان دست خود گرفته بودو با همین حال در تشریح آن کلمات فرمود:

علی! من و تو پدران این امت هستیم، هر کس ما را به خشم آورد لعنت خدا بر او باد. من و تو مولای این مردم هستیم، هرکه از ما بگریزد به نفرین ابدی دچار گردد. من و تو داجیر این امت هستیم، هرکس در اجرت ما(که دوستی اهل و بیت و عترت رسول خداست) خیانت ورزد به لعنت خدا و دوری از لطف او گرفتار گردد. پس حضرت آمین گفت و من نیز آمین گفتم.

به نقل از کتاب خاطرات امیر مومنان تالیف شعبان خان صنمی (صبوری)


عرفان: نماز، شب قدر، نبوت و ولایت

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 85/7/19:: 10:38 عصر

به نام او

 

عرفان: نماز، شب قدر، نبوت و ولایت

 

۩۩۩۩  عرفان،نماز  ۩۩۩۩۩۩

 

« ... فرزندم کتابی را که به تو هدیه می کنم شمه ایست از صلاه عارفین و سلوک معنوی اهل سلوک؛ هرچند قلم مثل منی عاجز است از بیان این سفر نامه و اعتراف می کنم که آنچه نوشته ام از حد الفاظ و عباراتی چند بیرون نیست، و خود تا کنون به بارقه ای از این شمه دست نیافتم.

پسرم آنچه در این معراج است غایه القصوای آمال اهل  معرفت است که دست ما از آن کوتاه است (عنقا شکار کس نشود دام باز گیر) لکن از عنایات خداوند رحمان نباید مایوس شویم که او جل و علا دستگیر ضعفا و معین فقرا است.

عزیزم کلام در سفر از خلق به حق و از کثرت به وحدت و از ناسوت به مافوق جبروت است، تاحد فناء مطلق که در سجده اول حاصل شود و فناء از فناء که پس از صحو در سجده دوم حاصل گردد. و این تمام قوس وجود است من الله الی الله. و در این حال ساجد و مسجودی و عابد و معبودی در کار نیست: هو الاول و الاخر و الظاهر و والباطن.

پسرم آنچه در درجه اول به تو وصیت می کنم آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکنی، که این شیوه جهّال است؛ و از معاشرت با منکرین مقامات اولیاء بپرهیزی که اینان قطاع طریق حق هستند. ...»

کتاب «سر الصلوه»، حضرت امام(ره)، نامه ایشان به فرزندشان سید احمد

 

 

۩۩۩۩۩ عرفان، شب قدر ۩۩۩۩۩۩

 

«... پس انسان کامل به حسب این دو مقام ، یعنی مقام شهادت، و ظهور به رحمانیت؛ و مقام غیب، و ظهور به رحیمیت، تمام دایره وجود است: ثم دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی. و یکی از این دو؛ حقیقتِ لیله القدر و سرّ آن است؛ چه که شمس حقیقت در حجاب تعینات است. و دیگر حقیقت یوم القیامه است، چه که بروز و طلوع آن است از حجاب آنها. و این شبانه روز الوهی است. ...»

«... و به بیان دیگر، به لسان اهل معرفت، از اولِ زوالِ نورِ حقیقت از مرتبه استوائیه و غروب آن در تحتِ اَستارِ خلقیّه، که مبدا لیله القدر است، تا منتهای احتجاب آن به حجب تعینات، که نصف شب و آخر قوس نزولی و منتهای لیله القدر است، وقت چهار نماز است که مختلط از جنبه حقی و خلقی است که فرض الله و فرض النبی است: اقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق اللیل. و از ابتدای انحدار نجوم ، که وقت رجوع شمس از حجب تعینات به سوی افق اعلی است، که مبدا یوم القیامه، تا طلوع آفتاب از افق یوم القیامه ، وقت نوافل لیلیه است تا حکم لیل قالب است. و وقت فریضه صبح، که فرض الله صرف است، می باشد آنگاه که نهار قالب شد: اِنّ قرآن الفجر کان مشهودا. و پس از طلوع شمس، اتاک الیقین و انقطع السلوک.

پس تمام دایره وجود یک شب قدر محمدی است، اگر قدر بدانی و یک یوم القیامه احمدی است، اگر قیام به خدمت کنی. ...»

کتاب «سر الصلوه» ص 4 و 62     

 

 

۩۩۩۩۩۩۩ عرفان، نبوت و ولایت ۩۩۩۩۩۩۩۩

 

 

 

« ... این خلافتی که مقام و قدر و منزلتش راشنیدی عبارت است از حقیقت ولایت زیرا ولایت یا به معنای قرب است یا به معنای محبوبیت یا مربی بودن یا نیابت کردن و همه این معانی، حق سلم این حقیقت است و دیگر مراتب وجود سایه این حقیقت اند و این ولایت است که رب ولایت علوی است و ولایت علوی با حقیقت خلافت محمدی در هردو نشاة امر و خلق اتحاد دارد...»

« ... پس نبوت مقام ظهور خلافت و ولایت است و خلافت و ولایت باطن نبوت می باشند. ...»

کتاب « مصباح الهدایه» امام (ره)، ترجمه مرحوم آیت الله فهری


<      1   2   3   4   5      >



بازدید امروز: 456 ، بازدید دیروز: 31 ، کل بازدیدها: 949504
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ