سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنها دلیل من! (شعر)

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/12/22:: 7:12 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

تنها دلیل من! (شعر)

قبل از طلوع چشم شما توبه می کنم

من توبه می کنم بخدا توبه می کنم

دارد هزار بهانه که توبه نمی کند

تنها دلیل من! که چرا توبه می کنم


لعنت (شعر)

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/12/21:: 9:42 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

لعنت برآن حس غریبی که داشتم

لعنت برآن راه فریبی که داشتم

لعنت بر این بخت سیاهی که دارم

رحمت بر آن روح نجیبی که داشتم


باید مخالفان سیستم ببینند که با یک موجود زنده طرف هستند که متناس

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/12/17:: 9:35 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

مصاحبه جالب رجا نیوز با سعید جلیلی و جهانگیر الماسی درباره جشنواره فیلم فجر،

یک تکه اش را اینجا بخوانید بقیه اش را در سایت اصلی

جلیلی: یک چهار سال و یک دو سال از ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد می گذرد، آن چهار سال اول که هدر رفت. یک فرصت سوزی بزرگی شد و به نظرم یکی از مسایلی که احمدی نژاد را به سمت مشایی سوق داد، همین عملکرد بود. چهار سال ایشان مختار بود و احمدی نژاد هم وزارت ارشاد را کامل سپرده بود به ایشان. اما در عرصه فرهنگی احمدی نژادی عمل نشد. تا الان هم این طور است. احمدی نژاد دارای ویژگی ها و جنبه های مثبتی است مثل منفعل نبودن، دورنگر بودن، اعتنا کردن به استعدادهای جوان، نترسیدن از هیاهو، دغدغه جدی عدالت داشتن، مبارزه با تبعیض. این ویژگی‌ها را در عرصه فرهنگ آن دولت ندیدیم. اتفاقی که در تیر 84 افتاده بود، واقعا آمادگی وجود داشت برای تحول بزرگ در مسایل فرهنگی. یک عملکرد کاملا محافظه کارانه بدون اینکه بخواهد مناسبات و قواره نامتوازن رسانه وهنر وسینما را به هم بزند. بعضی مدیران قبلی ابقا شدند و آنها به راه خودشان ادامه دادند. هیچ استراتژی مشخصی ارائه نشد و کم کم آن هایی که به اصطلاح یک مقدار آماده بودند تا دولت نهم طرح جدیدی داشته باشد و خودشان را وفق دهند کم کم دیدند که خبری نیست. بنابراین جریان مخالف جریان مردمی عدالت خواهی ابتکار عمل را به دست گرفتند. حالا در دوره جدید آقای شمقدری حرفی که دارد، که می شود با برخی از آن هم موافق بود مثلا ما می خواهیم فضایی ایجاد کنیم که همه فیلم بسازند آزادی وجود داشته باشد. فیلم سازان مستقیما در مقابل ملت قرار بگیرند. البته تا قبل از این هم این گونه نبوده است که فیلم های سیاه نما و ضد انقلاب ساخته نشود. ساخته می شد در دوره آقای هاشمی و خاتمی و دولت نهم ساخته می شده. اما یک سازوکارهایی در حوزه فرهنگی تعبیه شده بود که هم مجوز را می گرفتند و هم پول را می گرفتند و کاملا از این امکانات بهره مند می شدند. بعد نوبت یک رانت جدیدی می شد که نظام در اختیار این ها قرار بدهد مثلا فلان فیلم ساخته می شد با پول حوزه هنری و ارشاد. در چهار کشور هم فیلم برداری می شده است. عالی ترین هزینه ها برای آن فیلم می شده حالا مرحله دوم این است که یک رانت جدیدی وارد شود و این فیلم را توقیف کنند. یعنی بودجه دولتی را خوردی و حالا پز اپوزیسیون به تو می دهیم و از این فیلم ها کم نیست...

آقای شمقدری ادعا می کند این رانت را دیگر به شما نمی دهیم، رانت اپوزیسیون شدن را به شما نمی دهیم. یا تک سانس می دهیم و یا اکران محدود ولی دیگر اجازه نمی دهیم از این رانت در جمهوری اسلامی استفاده کنید. این استراتژی در مورد فیلم هایی است که تا آن مقطع ساخته شده است ولی برای فیلم های بعدی چطور؟

یک بحث مجوز داریم آیا مجوز بدهیم به فیلم هایی که می خواهند حریم شکنی کنند و چه حریم هایی را پاسداری کنیم و چه حریم هایی را اجازه دهیم جولان دهند. آن بحث علی حده ای است. ولی چرا باید به فیلمی که از لحاظ هنری و محتوایی کاملا در مقابل اکثریت ملت قرار می گیرد به غیر از مجوز؛ بودجه دولتی و چند صد میلیونی هم داده شود؟ این سوالی است که جدا باقی است ومدیریت جدید باید به آن پاسخ بدهد. چون در جشنواره امسال علیرغم وعده های قبلی دوباره کلی فیلم سیاه با بودجه مستقیم دولت ساخته شده بود.

برخی از سیاست های آقای شمقدری سیاست خوبی بود ولی نمی دانم چقدر همت دارد که این را اجرایی کند. مثلا ایشان در دفترچه سیاست های سینمایی اش اشاره داشته که من کشور را به هشت منطقه تقسیم می کنم واز این به بعد حمایت های من و بودجه هایی که برای تولید فیلم می دهم یک بخشش می رود سراغ اینکه فیلم های منطقه ای ساخته شود، راجع به ماجراهای تاریخی و فضاهای فرهنگی همان منطقه ساخته شود مثلا آذربایجان شرقی و غربی یک منطقه است و حتما باید یک فیلم ساخته شود و یا بوشهر و خوزستان و فارس و

اما صرف یک سیاست کفایت نمی کند باید این سیاست‌ها اعمال و مدیریت شود وگرنه هر کارشناس فرهنگی می تواند صدها طرح بدهد. مهم این است که این سیاست را با چه ابزار و تاکتیک و زمان بندی مشخصی بخواهد پیش برود، این کار مدیر است.

در این جشنواره خیلی ندیدم که این سیاست‌ها اجرا شود حداکثر کاری که کرده فیلم پایان نامه را آورده ولی آن طرف چهار پنج تا فیلم تند صریح سیاسی علیه نظام ساخته شده است. این مسایل جزیی نیست. تیم شمقدری اگر بخواهد با همین فرمان برود، قطعا با مشکلات اساسی روبرو خواهد شد چون برای غرب و دنباله های داخلی‌اش سینمای انقلاب اسلامی تهدیدی در حد انرژی هسته ای است و این طور نیست که اگر شما سیاستی را دنبال کردید، آنها دست روی دست بگذارند و هیچ کاری نکنند. شما در یک فضای دینامیک و پر زد و خورد فعالیت می کنید. باید بازنگری کنند و سیستم نباید مبتنی بر پاداش صرف باشد، شما فضا را بازکردید فیلم ها را از توقیف خارج کردید مجوز به فیلم نامه ها دادید. پول دادید... برگشتند به سمت شما تف کردند، باز نگویید بارک الله و دمتان گرم! باید مخالفان سیستم ببینند که با یک موجود زنده طرف هستند که متناسب با پاسخی که می دهند جوابی هم دریافت کنند.

نقل از:

http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=81259

 


شمایید قیامها رو باب می کنید (شعر)

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/12/14:: 7:40 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

شعر

شمایید که یخها رو آب می کنید
شیاطین رو یک یک جواب می کنید

شما پشت بیداری امتید
شمایید قیامها رو باب می کنید

برای ظهور ما فقط چشم براه
شما هی حساب و کتاب می کنید

امیرا! ظهور شد به ما هم بگید
که غافل نمانیم، "ثواب می کنید"

امیرا بگید سیصد و اندی را
چگونه و کی انتخاب می کنید؟!

امیرا سر ما شلوغ است ولی
بگید کی شما انقلاب می کنید! 


شعر: منجی حادثه ها

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/12/11:: 7:21 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

لحظه هایی همه شبناک و نمور

تن سنگی، خالی از حس عبور

یخ زده در دل یک خانه ی گرم

غرق تاریکی و همسایه ی نور

ای تو همواره و من یک دمِ هیچ

ای تو نزدیکِ منِ خسته ی دور

مایه ی ننگ تو ام اعرابی!

طبق رسمت بکنم زنده به گور

بر سر سفره هفت سین تو ام

ماهی مرده ی در تنگ بلور

به نبودت همه عادت کردیم

نه به یکباره؛ بتدریج بمرور

منجی حادثه هاست حادثه تان

چشم بد زین شکرین حادثه دور


نوزاد خاوزمیانه جدید

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/12/9:: 2:56 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

این پست را  بیش از 4 سال پیش گذاشته بودم اما امروز که داشتم مرور می کردم دیدم مناسب این روزها هم هست.

کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا در نطقی در ایام حمله اسرائیل به لبنان گفته بود : خاورمیانه جدید نوزادی است که با درد متولد می شود.

»» نوزاد خاورمیانه جدید(شعرواره)

«خاورمیانه جدید نوزادی است که با درد متولد می شود»


این را عفریته ای* گفته است


که نزائیده است


اصلا


تا بداند که زایمان چیست


و


دردش چگونه


آن عفریته صدایی شنیده است


به درستی


و تعبیر کرده است


به غلط


و آن فریاد درد آلود مادر گیتی است


که دارد نوزادی می زاید:


«بیداری اسلام»


نه خاورمیانه جدید


--------------------------------------------------------------------------------------------------------

*: وزیر امور خارجه آمریکا، کاندولیزا رایس


نویسنده متن فوق: » محمد علی خدادوست ( چهارشنبه 11/5/1385 :: ساعت 4:2 عصر )


دانلود کتاب عصر ظهور علامه کورانی مخصوص موبایل

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/11/27:: 6:34 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

دانلود کتاب عصر ظهور علامه کورانی مخصوص موبایل

دانلود کتاب عصر ظهور علامه کورانی مخصوص موبایل

زحمت این کار از وبلاگ : مظلوم ترین فرد عالم


امام زمان چطوری ظهور می کنن؟ آیا ممکنه ما دچار شک بشیم؟

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/11/25:: 7:12 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

امام زمان چطوری ظهور می کنن؟ آیا ممکنه ما دچار شک بشیم؟

خیلی طبیعی و آروم! بله! ما ممکنه دچار شک بشیم!

اول جواب رو دادم بعد حالا سر فرصت چند نکته پیش گفتار!: 

- اینجا وبلاگه و وبلاگ یه رسانه خودمانیه مثل گفتگوی دوستانه چند نفر می مونه بنابراین حرف ها معمولیه نه لزوما علمی.

- حرف های منم یه جور تحلیل خودمانیه و بیشتر جنبه تحذیر داره تا ادعای علمی.

اما صحبت:

خیلی از ما از واقعه شریف ظهور ذهنیتی "ماورایی" و "غیر طبیعی" داریم به این معنی که انتظار داریم یک سری اتفاقات عجیب و غریب بیفته که هر خوابی رو متوجه کنه و هر دیوانه ای را هشیار.

فورا نگین اتفاقات عجیب و غریب که می افته و در روایات گفته شده مثل صیحه آسمانی و ...

ب....عله هست گفته شده و قطعا اتفاق خواهد افتاد. اما اعتقاد من دارد به این سمت می رود که: این قضایای عجیب هم جوری اتفاق می افتد که برای ذهن های شکاک جای هزار اما و انکار می گذارد. حالا بیشتر توضیح خواهم داد.

ما اگر به روند ظهور نگاه کنیم و به وقایعی که پیشگویی شده بوده و اتفاق افتاده اند می بینیم که بسیار طبیعی و در دل بستری همرنگ اطراف اتفاق افتاده اند که انگار واقعه ای بوده اند کمابیش همانند سایر اتفاقات.

به انقلاب اسلامی ایران نگاه کنیم.

به ظهور امام خمینی نگاه کنیم.

به حزب الله لبنان نگاه کنیم.

به عراق نگاه کنیم.

به یمن نگاه کنیم.

به مصر نگاه کنیم.

به فرقه های مخفی یهود و شاخه فراماسونری اش نگاه کنیم.

به امام خامنه ای (به عنوان سید خراسانی) نگاه کنیم.

به احمدی نژاد (به عنوان شعیب ابن صالح) نگاه کنیم

همه و همه در بستری بسیار طبیعی رخ داده اند که فقط کسانی از آنها به عنوان نشانه های ظهور نام میبرند که چشم تیز کرده اند و گوش پهن نموده اند برای نشانه های ظهور و تطبیق وقایع روز با پیشگویی های ائمه اطهار سلام الله علیهم.

آیا امام زمان ظهورشان غیر طبیعی تر از این وقایع خواهد بود؟

آیا صیحه آسمانی غیر طبیعی تر خواهد بود؟

آیا تکیه زدن امام عج به کعبه و ندای انا المهدی دادن ایشان غیر طبیعی تر خواهد بود؟

من گمانم این است که خیر

در آن زمان هم فقط کسانی این وقایع را غیر طبیعی خواهند پنداشت و باور خواهند کرد که علائم پیش گفته را غیر طبیعی پنداشته باشند و سیر ظهور را دنبال کرده باشند.

در آن زمان هم از هر تریبون هزار صدای ناموزون همه این امور را توجیه خواهند کرد. هزار سخنران مذهبی و غیر مذهبی از دوست و دشمن هزار برداشت به خورد مردم خواهند داد.

آیا بعید به نظر می رسد که با اعلام ظهور آقا امام زمان و معرفی خویشتن؛ ماهواره ها و سایت های خبری و شبکه ها به نقل از مقامات عربستان اعلام کنند که وی محمد بن حسن بن ... از اهالی نجران یا طائف با بریده یا تبوک است؟ و ادعای پیامبری و... کرده است؟

و هزار سند و مدرک ارائه کنند که برخی از آنها (مثل هویت و محل سکونت امام عج) درست هم باشد( و مگر ما اعتقاد نداریم که امام عج هم اکنون در میان مردم زندگی می کنند و بسا همسر و فرزند هم دارند؟)

از هم اکنون من درسایت ها و وبلاگ هایی دیده ام که صیحه آسمانی را به عبور توام با صدای مهیب یک سیاره بنام نیبرو از کنار زمین تعبیر کرده اند که در سال 2012 رخ خواهد داد. (اینجا و اینجا را کلیک کنید)

برخی دیگر تصاویری از کف دستی که در آسمان دیده خواهد شد از هم اکنون منتشر کرده اند.(اینجا)

می گویم ممکن است برخی ها از روی کینه و عقده هایی که نسبت به شخصیت های ظهور دارند و آنها را آدم های معمولی می پندارند احتمال دارد از اصل ظهور و امام زمان عج هم روی بگردانند! 

و کسانی که منزل به منزل با نشانه گذاری های روایات پیش آمده اند و درباره نزدیکی ظهور به قطعیت رسیده اند نیازی به صیحه آسمانی یا کف دست در آسمان نخواند داشت (گرچه آنها را هم بهتر و زودتر از بقیه درخواهند یافت) و امام زمان عج را از اولین لحظه ظهور خواهند شناخت.

...والله اعلم بالصواب

 


آیا زمان آمدن سفیانی فرا رسیده است؟

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/11/20:: 6:2 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

شیطان بزرگ با شوق و ذوق وافری خود را برای برپایی حکومت جهانی ابلیس آماده می کرد. تنها نقطه مزاحم عالم و در واقع قلب جهان، خاورمیانه بود که برای آن هم نقشه هایی داشت: خاورمیانه جدید! که قرار بود با درد متولد شود (جمله رایس در زمان جنگ 33 روزه!)

ناگهان نطقه روشن جهان (ایران) با پایداری ها و تلاش ها و روشن گری های ولایت و سرباز ولایت در این چند ساله ، همه چیز را برعکس کرد، دلها از شیاطین برگشت و تبلیغات پر حجم شیاطین علیه ولایت نتیجه عکس داد. همه جا نشانه های بیداری از افسون شیاطین پدیدار گشت و اکنون...

اکنون بیداری ها به شدت دارد پاندمی می شود با سرعتی که هیچ کس باورش نمی شود! یک نوع رستاخیز! 

اذا جاء نصرالله والفتح ورایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا، فسبح باسم ربک واستغفره انه کان توابا

شیاطین هم بهتر از ما می دانند و رصد کرده اند و می کنند، دارند به سرعت دنبال چاره می گردند؛ آخرین چاره ها!

آیا تنها راه چاره سفیانی است؟

آیا مجبورند تا آخرین تیر چله شان را بیندازند؟

آیا عمر سلیمان کودتا خواهد کرد؟

آیا مرزهای خاورمیانه درهم خواهد ریخت؟

آیا شیاطین به این نتیجه خواهند رسید که اگر خاورمیانه برای ما نباشد؛ پس برای هیچ کس نباشد؟

آیا بدون خاورمیانه حکومت جهانی ابلیس قابل تحقق خواهد بود؟

آیا این خاورمیانه ای که دارد با بیداری امت ها شکل می گیرد سلطه شیاطین را تحمل خواهد کرد؟

حرکت بعدی فراماسونری، گروه های مخفی یهود شیطان پرست چه خواهد بود؟


دیروز، امروز، فردا" محصول تدبیر صدا و سیما نبود!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/11/20:: 4:19 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

گفتگوی خواندنی یامین‏پور پیرامون رسانه ملی
"دیروز، امروز، فردا" محصول تدبیر صدا و سیما نبود/ همنشینی مدیران رسانه با مرفهین و روشنفکران نتیجه‎اش می‎شود این!

 


اشاره: وحید یامین پور از ابتدای دهه 80 در رسانه ملی حضور داشته و صدها برنامه تلویزیونی و رادیویی را به عنوان نویسنده، کارگردان و مجری در کارنامه دارد. او در سال 86 به علت مخالفت با سیاست های مدیران رادیو از مدیریت گروه اندیشه رادیو جوان استعفا داد و به عنوان مشاور مدیر شبکه سه سیما همکاری پاره وقتش را با رسانه ملّی ادامه داد. ماجرای انتخابات 88، یامین پور را به تلویریون بازگرداند. برنامه های جنجالی «ایران 88»، «رو به فردا» و «دیروز، امروز، فردا» که بنا بر گزارش های مرکز تحقیقات سازمان، پرمخاطب‌ترین برنامه های سیاسی چندین سال اخیر تلویزیون بوده‎اند با کارگردانی و اجرای او به روی آنتن رفته اند. یامین پور اکنون مدیر دفتر فرهنگی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی است و بار دیگر از تلویزیون فاصله گرفته است.

به گزارش رجانیوز، آنچه در زیر می‌خوانید بخشی از ناگفته های اوست درباره‌ پشت پرده‌ سیاست های سازمان صدا و سیما که در گفتگو با نشریه 9 دی به آن اشاره کرده است : 

  عملکرد صدا و سیما در خیلی از مواقع برای جریان حزب الله و مردم انقلابی محل سوال بوده؛ واقعا علت این کم کاری و کاهلی صدا و سیما در پرداختن به آرمان ها چیست؟ آیا عمدی در کار است؟

نمی توان بطور مطلق پاسخ این سوال را داد. خود من هم در طی سالیان گذشته به مرور لایه های پنهان آن را درک کردم. سازمان، ساز و کار پیچیده ای دارد. نمی شود برخی عمدها را نادیده گرفت. بالاخره در این سازمان عریض و طویل هستند کسانی که علقه و تعهدی به انقلاب ندارند و سرگرم امورات و علایق خودشانند. البته مدیران ارشد غالباً از سابقین در انقلاب اند هرچند در گیر و دار روزمرگی ها و سیاسی کاری ها برخی از آنها کم اثر یا بی اثر می شوند. یکی از مهمترین دلایل این کاهلی همنشینی این مدیران با طبقه‌ی روشنفکران و مرفهین است. نفوذ این دو طبقه بسیاری از خاصیت های آرمانی صدا و سیما را زایل کرده است. چند سال پیش که در رادیو جوان کار می کردم وحید جلیلی را برای یک مناظره‌‌ی رادیویی در خصوص عملکرد صدا و سیما دعوت کردم، جلیلی با همان لحن صریحش گفت «مدیران پرشیا سوار جردن نشین چه فهمی از دیانت انقلابی دارند؟!». این حرف مهمی بود. هرچند مجبور شدیم با دستور مدیران ارشد آن برنامه را همان روی آنتن قطع کنیم و موسیقی پخش کنیم!

  عملکرد رسانه ملی را در ایام فتنه و پخش برنامه هایی مثل «شاخص» یا «دیروز، امروز، فردا» را در میان این غفلت ها چطور باید توجیه کرد؟ به هر حال اینها برنامه های موثر و پربیننده سیما بود که صدای جریان فتنه را درآورده بود.

حقیقت این است که رسانه ملی خیلی بهتر از دستگاه های دیگر در این باره عمل کرد. در آن دستپاچگی و سردرگمی نهادهای متعدد مسوول، صدا و سیما و به ویژه معاونت سیاسی خوب به نتیجه رسید و موثر عمل کرد. هرچند باید گفت هنوز تهیه و پخش مستندهایی چون «شاخص» و «سیره امام روح‌الله(ره)» توسط واحد مرکزی خبر جزو استثنائات عملکرد صدا و سیماست و به یک قاعده تبدیل نشده است. آن هم محصول خبرگی و تعهد رئیس واحد مرکزی خبر و تعهد معدود جوانهای حزب اللهی تحت فرمان اوست. سوال اینجاست که چرا پس از گذشت سالها باید شاهد چنین برنامه هایی باشیم؟ چرا اینقدر دیر؟ چرا فقط یک یا دو برنامه؟ چرا شبکه های متعدد تلویزیون که هرکدام با میلیاردها تومان در سال شارژ می شوند و همه شان هم گروه برنامه ساز سیاسی و اجتماعی و ظاهرا مدیران انقلابی دارند هیچ کدام تا به حال کاری نکرده اند؟ چه کسی فرمان می دهد که همه شبکه های تلویزیونی پر از برنامه های هزینه بَر و خسته کننده آموزش آشپزی، تنظیم خانواده، مهارت های رانندگی و جنگ های زرد و لمپن ورزشی باشد ولی هیچ کدام حتی یک مستند چشم گیر تاریخی یا فرهنگی برای آموزش انقلابی مردم ارائه نکرده باشند؟ 

  چرا درباره «روبه فردا» و «دیروز، امروز، فردا» صحبت نمی کنید؟ آیا آنها محصول سیاست و تدبیر سازمان نبود؟

هرچند باید از اینکه به خاطر اعتماد مدیران توانستیم چنین برنامه هایی تولید کنیم خدا را شاکر باشیم اما باید اعتراف کنم اینها هم چندان ربطی به سیاست های سازمان نداشتند. آنها در ابتدا خبر نداشتند که ما در شبکه سه داریم چه می کنیم. روبه فردا بتدریج شکل گرفت. بد نیست این خاطره را بگویم تا دریافت کنید که در وقایع بعد از انتخابات چه خبر بود:

یکی از مدیران ارشد سازمان با شبکه تماس گرفته بود که تا می‌توانید فیلم های سینمایی پخش کنید. آن روز گلایه می‌کرد که اینها چیست که پخش می کنید؟ بروید هری پاتر پخش کنید اینها نیایند بیرون! (من آن موقع مشاور مدیر شبکه سه بودم) برایم من خیلی عجیب بود این حرفها و این سیاست ها.

من آن ایام برنامه «ایران88» را اجرا می کردم. اغتشاش گران سازمان را محاصره کرده بودند. با کمک حراست از در دیگری وارد سازمان شدم. رفتم پیش همان مدیر و گفتم به من یک دوربین و یک صدابردار بدهید بروم میان همینها که جلوی سازمان هستند. بگذار ببینیم چه می گویند. بگذارید همین حرف‌ها را بیاوریم در رسانه بگوییم و جوابش را بدهیم. آن روزها بی بی سی وسایر شبکه های ضد انقلاب بطور زنده خیابان های تهران را پوشش می دادند آن وقت ما داشتیم هری پاتر پخش می‌کردیم!

ماجرای 9 دی باعث شد تا پس از چند ماه دوری مجددا به تلویزیون برگردم. در صحبتی که با نادر طالب زاده داشتم تشویقم کرد که سمت و سوی برنامه را تغییر دهم. آن برنامه بعد از یک هفته تبدیل شد به مناظره ها و بعد هم به «دیروز، امروز، فردا».

  یعنی آوردن کسانی مثل حاج سعید قاسمی، فواد ایزدی، فروز رجایی فر، مسعود دهنمکی، حمید رسائی، حسن عباسی، صفار هرندی، سعید زیباکلام، حسین کچویان و برنامه های موثری چون حضور پناهیان، میرباقری و نبویان که برای اولین بار و در هیأت و رفتار جدید رسانه ای ظاهر شدند...

برخی از این مهمان‌ها را که نام بردید کاملاً مخفیانه و بدون هماهنگی می‌آوردیم. در همان ابتدا هم گاهی با برخورد تند مدیران ارشد مواجه شدیم. بعد که اوج استقبال مخاطبان را دیدند و برای برنامه ها تقدیر نامه گرفتند، طبعاً کوتاه آمدند. البته نباید انکار کنم که غیرت و جدیت برخی مدیران هم اگر نبود، همان اول جلوی کار ما گرفته می‌شد.

یادم هست که وقتی یکی از همین مهمان ها را که شما نام بردید دعوت کردیم و نامش از شبکه زیرنویس شد بلافاصله یکی از مدیران ارشد تماس گرفت و تعابیر تندی علیه ایشان بکار برد و ما را بازخواست کرد که چرا از چنین کسی دعوت کرده ایم! حالا ما با زحمت فراوان موفق شده بودیم که این سردار انقلابی را راضی کنیم تا بعد از سال‌ها به قاب تلویزیون برگردد. آن برنامه، بی‌شک یکی از بهترین‌های سال‌های اخیر تلویزیون شد. هنوز هم درباره اش حرف می زنند. بعدا دیدید که از برنامه تیزر ساختند و همه جا پخش کردند که بله رسانه وظیفه‌اش را در بصیرت افزایی و آگاهی بخشی انجام داده است! تازه از مجلس هم لوح تقدیر گرفتند.

  چرا  «دیروز، امروز، فردا» با این مخاطب فراوان و با این موفقیت متوقف شد و چرا مجدداً راه افتاد؟ چرا شما در سری جدید همکاری ندارید؟

هنوز وقت آن نشده که اصل ماجرا را بیان کنم. خیلی حرفها هست که محفلی است و در رسانه ها نمی توان گفت. همین قدر اشاره می‌کنم کسانی که آنتن را در اختیار دارند همه چیز با کم و زیادش می توانند بگویند ولی یک خط قرمز غیر رسمی وجود دارد آن هم اینکه از خود رسانه انتقاد نکنید. بسیاری از برنامه‎سازان یا مجریانی که در کمپین های راه اندازی شده توسط سران فتنه حاضر بوده اند و با برنامه هایشان آبروی نظام را برده اند از حمایت های بی دریغ مدیران بهره مندند ولی دیگرانی که گاهی ناپرهیزی کرده اند و گلایه و انتقادی از مدیران صدا و سیما طرح کرده اند، حتی کارشان به حراست هم کشیده می شود!

در سری جدید هم از من خواستند که با آنها همکاری کنم ولی از آنجا که حدس می زدم چه انتظاراتی از برنامه مطرح شود و سمت و سوی آن چگونه طی شود نپذیرفتم. هرچند نهایتاً پذیرفتم که به عنوان مشاور به دوستانم کمک کنم که البته برای شرکت در جلسات دعوت نشدم.

  بالاخره در قبال این روند حاکم در صدا و سیما چه باید کرد؟ خیلی از مردم از این وضعیت ناراضی اند ولی دقیقا نمی دانند چه باید بکنند؟ بسیاری از مدیران ارزشی صدا و سیما هم از این روند ناراحت هستند... چه باید کرد؟

روش درست را در سه اتفاق می دانم. اول ساختارهای نظارتی اند. هیچ نظارت دقیقی از بیرون رسانه ملّی را کنترل نمی‌کند. البته مجلس در چند ماه اخیر حساسیت هایش بیشتر شده ولی هنوز ساختارهای موجود اجازه دخالت و نظارت بیشتر را نمی دهند. طبق قانون اساسی سازمان باید با تدوین و تصویب قوانین اداره شود ولی هنوز چنین قانونی موجود نیست. بتازگی مجلس پیگیر تصویب قانون جامع صدا و سیما شده است که اگر درست پیش برود اتفاق بزرگی خواهد بود. شورای نظارت موجود هم آن چیزی نیست که باید باشد و مقام معظم رهبر بارها گفته اند که نظارت پیش از تولید را می خواهند ولی شورای فعلی اینطور نیست. فعلا که ما فقط اسمش را می‌شنویم. البته صدا و سیما هم با زرنگی بیشتر تقدیرهای شورا را اعلام می کند و نه بازخواست‌هایش را!

اتفاق دوم حساسیت و مسوولیت عموم مردم است. رسانه باید خودش را به شدت تحت کنترل و نظارت مردم و به خصوص جریان حزب الله بداند. نباید جرأت کند که خلاف کند. چرا هر حزب اللهی یک وبلاگ نداشته باشد که بلافاصله در مواقع لزوم تیغ انتقادش را بکشد. چرا در مجامع و رسانه‌ها انتقاد از روند نامناسب صدا و سیما اینقدر کمرنگ است. من چند سال است که یک از وظایفم را نقد جدی صدا و سیما قرار داده‌ام و این را رسالتی می دانم که حضرت آقا بر عهده مثل من قرار داده اند.

آقا فرمودند که نسبت ایشان با صدا و سیما مثل نسبت من با وزارتخانه پست و تلگراف و تلفن است! ایشان فرمودند که فقط رئیس را انتخاب می‌کنند. یعنی نظارت فرآیند خودش را دارد. ایشان گفته اند من انتقادهایم را دارم که خیلی از اوقات هم آقایان عمل نمی کنند. انتقاد وظیفه همه است.

اتفاق سوم و اساسی آنست که در رادیو و تلویزیون به انبوه جوانان خوش فکر،‌ متعهد و و انقلابی اعتماد شود. برنامه‌های شوک، راز، شاخص، مستند فرماندهان و برخی برنامه های مبتکرانه معارفی نشان می دهد که ظرفیت عظیمی در جوانان حزب اللهی وجود دارد و مشکل در اعتماد به آنهاست و مسئولان عالی سازمان باید به این بچه‌ها اعتماد کند و جو حاکم را بشکند.

مبع:http://www.rajanews.com/detail.asp?id=78704


<   <<   26   27   28   29   30   >>   >



بازدید امروز: 277 ، بازدید دیروز: 19 ، کل بازدیدها: 952199
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ