سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکی از متقین

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/5/1:: 11:24 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

(پیش نوشت!:  نامه یک دانشجو از رومانی) پی نوشت جدید را هم ببینید

یکی از متقین

با خبر شدم یکی از وبلاگ نویسان پرکار (احمد شریعت)، نویسنده وبلاگ ندایی از درون  بازداشت شده است.

خبری غم انگیز که در عین حال نشان می دهد «جوانان به ملکوت نزدیک ترند» و «بیشتر یاران امام زمان را جوانان تشکیل می دهند». 

وبلاگی که اگر بخوانیدش سراسر تحلیل است و تفکر و نظر، محترمانه و مودبانه. بازداشت این وبلاگ نویس واقعا نشان از بی تحملی است که بر خلاف مشی مقام معظم رهبری است.

احمد شریعت را فقط یک بار دیده ام  و آنهم در نمایشگاه مطبوعات در غرفه محقر سایت فیلتر شده «دولت ما». جوانی به شدت دوست داشتنی که دیدمش؛ جملاتی از امام علی ع در خطبه متقین یادم آمد: « منطقهم الصواب، ملبسهم اقتصاد، مشیهم التواضع... اجسادهم نحیفه... انفسهم عفیفه... عظم الخالق فی انفسهم و صغر ما دونه فی اعینهم...»

از صمیم قلب دعا می کنم تا در این ماه رمضان از گرفتاری خلاص بشود: اللهم فک کل اسیر

لینک های مرتبط در وبلاگ آرمانشهر:

http://qods.info/?p=4577 ( بلبلبلو فیلتر شد!!! به قول «گوش قرمز» مگه با اوخ شکن ببینید!)

این مطلب هم در نقد تندروی مخالفان احمد و موافقانش خواندنی است (کلیک کنید)

**** احتمالا بدنبال آرمانشهر و نورالانوار و محب الاولیا و... وبلاگ باریک بین هم از دسترس خارج شد. با مراجعه به آدرس آن با پیغامی مواجه می شویم مبنی بر اینکه بنا به دستور مقام قضایی و تخلف از قوانین پارسی بلاگ و... مسدود است.

 


مصنوعی، حتی چین پرده هایمان!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/4/27:: 11:49 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

مصنوعی؛ حتی چین پرده هایمان

معمولا به جزئیات خصوصا وسایل منزل توجه ندارم. اما این روزها که به مناسبت مجلسی لازم شد پرده های سفارشی یکی از بستگان را تحویل بگیرم و نصب شدنش را (بالاجبار) ببینم؛ متوجه چین های زیبای پرده ها شدم!!!  چین پرده ها هم به مدد صدها سوزن به شکلی موزون فیکس شده اند! نمی شود به ترکیبش دست زد چون زیبایی اش به فیکس بودنش است! درست مثل یک نقاشی می ماند فقط سه بعدی! با خودم می گویم مگر پرده فلسفه اش چیست؟ چرا از پارچه است و از یک چیز سخت تر نیست؟ مگر نه برای این بوده که بشود کنارش زد؟ مگر چین هایش نه برای این بوده که باد که از پنجره می وزد چین هایش موج بدارد و روح آدم را بنوازد؟

 دلم گرفت از این همه زیبایی مصنوعی! درست مثل گلهای زیبای مصنوعی، طبیعت زیبای مصنوعی، میوه های زیبای مصنوعی، زنان و دختران زیبای مصنوعی! عروس های زیبای مصنوعی! حرف زدن های زیبای مصنوعی ! محبت کردن های زیبای مصنوعی! احترام گذاشتن های زیبای مصنوعی! لباس پوشیدن های زیبای مصنوعی! دکوراسیون های زیبای مصنوعی!  و...

 


حضرت شعیب

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/4/18:: 11:31 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت شعیب (ع) در قرآن:


به شعیب(ع) ، خطیب الانبیاء گفته می شود. زیرا قوم خود را با سخنانی نیکو و فصیح و مستدل دعوت به توحید و خداپرستی می نمود.

ویژگی های این پیامبر خدا(ع) در قرآن کریم با این آیات بیان شده است:

1- جلوگیری از توزیع ناعادلانه منابع بین مردم، از رسالتهای اصلی حضرت شعیب(ع):
«وَ إِلىَ‏ مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا قَالَ یَاقَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَاهٍ غَیرُْهُ قَدْ جَاءَتْکُم بَیِّنَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ فَأَوْفُواْ الْکَیْلَ وَ الْمِیزَانَ وَ لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَ لَا تُفْسِدُواْ فىِ الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَالِکُمْ خَیرٌْ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِین»‏ اعراف85
و بر مردم مدین برادرشان شعیب را فرستادیم. گفت: اى قوم من، اللَّه را بپرستید، شما را خدایى جز او نیست، از جانب پروردگارتان نشانه‏اى روشن آمده است. پیمانه و ترازو را تمام ادا کنید و به مردم کم مفروشید و از آن پس که زمین به صلاح آمده است در آن فساد مکنید، که اگر ایمان آورده‏اید، این برایتان بهتر است‏.
«وَ یَاقَوْمِ أَوْفُواْ الْمِکْیَالَ وَ الْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَ لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَ لَا تَعْثَوْاْ فىِ الْأَرْضِ مُفْسِدِین‏» هود85
اى قوم من، پیمانه و ترازو را از روى عدل، کامل ادا کنید و به مردم چیزهایشان را کم مدهید و چون تبه‏کاران در زمین فساد مکنید.
«أَوْفُواْ الْکَیْلَ وَ لَا تَکُونُواْ مِنَ الْمُخْسِرِینَ - وَ زِنُواْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیم - وَ لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَ لَا تَعْثَوْاْ فىِ الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» الشعراء 181-183
پیمانه را تمام بپردازید و کم‏فروشى مکنید و با ترازوى درست وزن کنید. به مردم کم مدهید و بى‏باکانه در زمین فساد مکنید.

2- مخالفان حضرت شعیب(ع) ادعا میکردند که برنامه های ایشان بسیارزیانبار است:
وَ قَالَ المَْلَأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَئنِ‏ِ اتَّبَعْتُمْ شُعَیْبًا إِنَّکمُ‏ْ إِذًا لَّخَاسِرُون‏
مهتران قومش که کافر بودند، گفتند: اگر از شعیب پیروى کنید سخت زیان کرده‏اید (اعراف-90)


3- خرافاتی خواندن حضرت شعیب(ع) توسط مخالفین:
قَالُواْ یَشُعَیْبُ أَ صَلَوتُکَ تَأْمُرُکَ أَن نَّترُْکَ مَا یَعْبُدُ ءَابَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فىِ أَمْوَالِنَا مَا نَشَؤُاْ إِنَّکَ لَأَنتَ الْحَلِیمُ الرَّشِید. هود-87
گفتند: اى شُعیب، آیا نمازت به تو فرمان مى‏دهد که ما آنچه را پدرانمان مى‏پرستیدند ترک گوییم، یا در اموال خود آن چنان که خود مى‏خواهیم تصرف نکنیم؟ به راستى تو مردى بردبار و خردمند هستى.
قریب به اتفاق تفاسیر این حرف مخالفان و لحن آن را استهزاء اعتقادات و اعمال حضرت شعیب(ع) میدانند.


4- تحقیر بسیار شدید حضرت شعیب(ع) توسط مخالفان:
قَالُواْ یَاشُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیرًا مِّمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنرََئکَ فِینَا ضَعِیفًا وَ لَوْ لَا رَهْطُکَ لَرَجَمْنَاکَ وَ مَا أَنتَ عَلَیْنَا بِعَزِیز(هود-91)
گفتند: اى شعیب! ما بسیارى از حرفهاى تو را نمى‏فهمیم. ترا در بین خود ناتوان مى‏بینیم. اگر به خاطر بستگانت نبود، سنگسارت مى‏کردیم و تو نزد ما عزیز و محترم نیستى.‏



5- تهمت دروغگویی به حضرت شعیب(ع):
الَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیْبًا کَأَن لَّمْ یَغْنَوْاْ فِیهَا الَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیْبًا کاَنُواْ هُمُ الْخَاسِرِین‏(اعراف-92)
آنان که شعیب را به دروغگویى نسبت دادند، گویى که هرگز در آن دیار نبوده‏اند. [طبق تفسیر المیزان این نشانه وطن فروشی مخالفان شعیب(ع)است] آنان که شعیب را به دروغگویى نسبت دادند خود زیان کردند. 
وَ مَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَ إِن نَّظُنُّکَ لَمِنَ الْکَاذِبِین(‏الشعراء-186)
(گفتند): تو نیز بشرى همانند ما هستى و مى‏پنداریم که دروغ مى‏گویى.


6- حضرت شعیب(ع)، مردی از جنس مردم:
وَ إِلىَ‏ مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا قَالَ یَاقَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ.....(هود84)
و به سوی(قوم) مدین برادرشان شعیب را فرستادیم. گفت ای قوم من خدارا بپرستید......
وَ إِلىَ‏ مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا.....اعراف(85)
و به سوی (قوم) مدین برادرشان شعیب را فرستادیم.....
وَ إِلىَ‏ مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا فَقَالَ یَاقَوْمِ اعْبُدُواْ الله‏.....(عنکبوت36)
 و به سوی(قوم) مدین برادرشان شعیب را فرستادیم. گفت ای قوم من خدارا بپرستید......
با مراجعه به تفاسیر معلوم میشود دلیل اینکه از حضرت شعیب به عنوان برادر یاد شده این است که که ایشان پیامبری بوده که از متن مردم برانگیخته شده است. بر خلاف برخی از پیامبران مانند حضرت رسول(ص) که از خانواده بزرگان بنی هاشم بودند ویا حضرت ابراهیم(ع) که عموی ایشان از اشراف بود ویا حضرت سلیمان(ع) و.....
در حقیقت این آیات بیانگر پیوستگی و صمیمیت زیاد میان حضرت شعیب(ع) و قوم ایشان است.


7- تهمت سحر شدن به حضرت شعیب(ع):
قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ ?شعرا، 185?
گفتند: قطعا جز این نیست که تو از سحرشدگانى.


8- «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (هود-86)
بیان این جمله، که تمامی مفسرین و علما آن را درباره مهدی موعود(عج) میدانند، از زبان حضرت شعیب(ع) و خطاب به قوم خود بوده است.

نکته بسیار جالب، شروع حکایت حضرت شعیب(ع) در قرآن کریم در سوره اعراف و هود به ترتیب از آیات "84" و "85" میباشد.

و نکته بسیار جالب دیگر این است که به تمامی پیامبران تهمت زدند که ساحر هستی، به غیر از حضرت شعیب(ع) که به او تهمت زدند تو مسحور هستی.

منبع: http://oboudiat.blogfa.com/

 


مرغ عشق

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/4/4:: 11:55 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

مرغ عشق

ریحانه و بهار جشن تولدشون یه جفت مرغ عشق هدیه گرفتن. ما که اصولا پرنده باز نیستیم و حوصله این کارا رو نداریم اما بالاخره کیف شو بچه ها می کنن و نگهداری شونو مامانشون و کمی هم من!

اما اونچه مد نظرمه اینه که رفتار این پرنده ها خیلی جالبه.

پرنده نر (مرد!!!) در طول شبانه روز روی میله قفس می نشینه و چرت می زنه. در سکوت مطلق! مگر خیلی مجبور بشه یه جیکی بکنه!

پرنده ماده (زن!!!) پیوسته داره ورجه وورجه می کنه. دائم صدا های جورواجور درمیاره. هی به پر و پای اون یکی می پیچه و ازش می خواد قاطی بازی بشه اما دریغ از عکس العمل اون یکی!

پرنده ماده نسبت به اطرافش خیلی حساسه و عکس العمل نشون میده. دوست داره از همه جای قفس سر در بیاره! هی وسایل اطرافش رو جابجا کنه! قلمروش رو شدیدا محافظت می کنه! نسبت به ورود غریبه عکس العمل شدید نشون میده.

پرنده نر پس از اصرار های فراوان اون یکی کمی از جاش تکون می خوره !

برای پرنده نر ورود غریبه به قفس خیلی اهمیت نداره و توجهشو جلب نمی کنه!

***... ,وتازه اینها دو تا مرغ عشق اند؛ حالا تصور کنید یک زوج که مرغ عشق نباشند چقدر با هم تفاوت دارند؟!!!


شعر: ظهور اول

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/3/28:: 1:7 عصر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سالروز تولد کربلائیان مبارک باد

 

وقتی که

«هیچ» هم

-هنوز-

هیچ نبود

                     او اولین حضور بود که بر «او» ظهور کرد

 

مخفی ترین بهشت خدا،

سرّ

سرّ

سرّ

                     از دوزخ زمین - چو ماها - عبور کرد

آمد

-میان ملک و ملک-

پیش ما

نشست

                    ما خاکیان غمزده را پر غرور کرد

 


شعر دریا از روژه گارودی

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/3/27:: 9:5 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم


بمناسبت درگذشت روژه گارودی شعر «دریا تمثیلی از خدا» ی وی را که در آبان 85 در این وبلاگ قرار گرفته بود، دوباره می گذارم:


بسم الله الرحمن الرحیم

«دریا تمثیل خدا» شعری از روژه گارودی

در ادبیات عرفانی و گفتارها و نوشتار های عرفانی از تمثیل هایی برای تبیین ارتباط موجود و بوجود آورنده، خدا و بندگان استفاده شده است. یکی از بهترین تمثیل ها تمثیل دریا است. دریا در آثار بسیاری از عرفا به عنوان تمثیلی از درک عرفانی شان (از ارتباط میان خدا و مخلوقات) دیده می شود. در کتاب های عرفانی امام ره، عرفای قدیم و جدید و حتی کسانی که عرفان عملی نداشته اند و فقط در عرفان نظری صاحب نظر بوده اند؛ در یا به عنوان تمثیلی از خداوند دیده می شود. در یا یعنی کل؛ وجودی که «همه جا» را در بر گرفته و موجودات؛ گاه قطره هایی اند که وجودشان در «جدا ماندن» از دریا معنی پیدا می کند و با بازگشت به دریا دیگر قطره و دریا از هم تفکیک نا پذیرند در حالی که هردو «هستند». گاه در این تمثیل موجودات امواج دریا اند که در همان حال که هویتی جدای از دریا دارند، درعین حال غیر از دریا نیستند و «جلوه ای از دریا» اند در لحظه هایی خاص و محدود و در ادامه همان دریای بی هویتی جدا خواهند بود.


گاه موجودات ماهی هایی اند که در «درون دریا و آب» غوطه می خورند و «همواره» غرق آب اند و باز فریاد «آب کجاست؟» سر داده اند. هرچه هست دریا قطعه ای از طبیعت است که در نظر انسان از قدیم دارای آن چنان هیبت و هویتی بوده است که او را مبهوت و مجذوب خویش می کرده و هیبت «خداوندی» بزرگ را که درکش برای انسان دشوار بوده است به یاد می آورده است.


در این شعری که تقدیم می شود روژه گارودی نیز احساس خودش را از رابطه انسان با خدا و دیدگاهش را از «وجود» و «زندگی» می گوید و برای عینی کردن درک خودش از دریا کمک می گیرد.




دریا گواه زنده زمین زاده شونده


دختر آتش،


شاهد سر برآوردن آتشفشانها


کوهساران پدیدار شده با گسترشهایشان


در برخورد های هرج و مرج نخستین


*


دریا، شمایل زندگی


پیروزی زیبایی بر نخستین دوزخ


           در برابر تو بازگو می کنم کلام فرشته را:


           «از آب آفریده شدند تمام چیز هایی که زنده اند»


آفرودیت، رب النوع عشق،


و زاده شده از دریا.


عیسای رونده بر آب ها


*


دریا، خواهر باد، آسمان و خورشید.


از کجا می آید باد؟


از کجا می آید آسمان و خورشیدش؟


از کجا می آِید دریا، مگر از بی پایان؟


و من از کجا می آیم، منی که تنها از نیروی تو توان یافته ام


از نیروی کل، و در خدمت آن؟


*


دوست داشتن: مردن در خود برای دوباره زاده شدن در دیگری.


و فقط دوست داشتن سرچشمه ها: کل، دریا،


نگهبان هوشیار زندگان و مردگان.


زندگی، این لحظه کوتاه برای فراگیری دوست داشتن.


مرگ، بازگشت به یکی،


دلباخته همیشگی، که برای ان فقط در کل زندگی می کند.


تناسخی که دریا چهره خود را به آن داده است،


کسوفی از گل ها برای انکه میوه زاده شود.




ابدیت زنده، حضور هر لحظه کل در جزء


با مردگان پیشین و با مردگان بعدی


آنهایی که هنوز زاده نشده اند، همه اقیانوس واحدیم،


 و هزاران سال در سینه پسرانمان گسترش خواهیم یافت.


*


وقتی که دیگر نه در پیکر خود، بلکه در اقیانوس بقا یابم،


دریا مشیمه ای این پیکر را نامحدود می کند.


برخورد تنم با موج نرم


چون لمس حریری نیلگون


وقتی دیگر زندانی این کیسه پوستی نباشم،


تنها جدا از همه.


وقتی که دیگر این ماهی که در میان آبها می لغزد


و به سبب زره فلس هایش از آبها جدا شده،


ویا این جلبک شهوانی که از جزر هایش پیروی می کند،


نباشم،


ویا این دانه شن که از اتم ساحل نشین تقلید می کند،


و از آب فقط زینت سیلانش را نگه می دارد.




من قطره ام، بی نام و بی مرز،


 بی هیچ وجودی جز وجود کل که این قطره را در بر می گیرد،


وجود اقیانوسی که از آن می گذرد.


با فشار هایش، لرزه هایش،


شهواتش، و به اوج رسیدن هایش.




چنین بی نهایت در زهدان پر تنش


بارور شده از جهان


بدون وقفه، بی پایان.


 ریشه هایی که شیره شان را از ثغور جهان، تمام جهانها،


بیرون می کشند و همراه با مد های آن به پا می خیزند




در برابر ندای خاموش ماه که از سنگ یشم است،


ماه زنانه و منزلگاه دنیایی


 که در اطراف سیاره مادر به سرعت به دور خود می چرخد


و این یک به دور خورشید خود،


این آتشفشان رقصنده با آنگ کهکشانها.


*


دریا آینه آسمان


وقتی که سپیده دم فقط مرواریدی است در افق آبها


رنگ، افسانه ی شراب دریای خشم آلود


غریو فیل آسای غرقاب ها در طوفان ها،


آه شهوانی بازگشت امواج بر ساحل.


موج ، استعاره تمام موجودات:


هیچ یک نمی تواند مدعی تنهایی های اتم باشد


اتمی که با خلا از کل جدا شده،


غباری در صحرای عدم.




موج، یگانه و بی دوام است


جز بر بطن کل، زندگی نمی یابد


دریا تمثیل خدا در لا یتناهی اوست:


مرد خلسه بزرگف دلباخته دریاست،


عاشق خدایی


حامل دنیای خود


صدای محبوبه، بیگانه با این جهان


که در فراسوی خود بانگ وحدت با کل سر می دهد:


«نپذیر که ببینی جهان را



همچون عیسی، انسانی ترین حاملان خدا را، مصلوب کنند.» 


شیء نورانی در آسمان فریمان + عکس

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/3/20:: 8:50 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مشاهده یک شیء نورانی در آسمان فریمان + عکس

***: لینک های اطلاعات تکمیلی را هم در انتهای مطلب ببینید

پنجشنبه شب یک شیء نورانی در آسمان فریمان مشاهده شد. طبق گفته شاهدان ابتدا شبیه یک سیاره عبور کرده و سپس یک دنباله نوری از خود ساطع نموده و در انتها به شکل یک هاله نوری بزرگ محو شده است.

این عکس ها را یکی از محلی ها با موبایل گرفته است:

جالب آنکه در عکس سوم کسی که عکس را گرفته است لحظه عکس برداری متوجه شیء طلایی رنگ گوشه تصویر نشده است و تمام توجه اش به شیء نورانی بوده و بعدا هنگام دیدن تصاویر شیء طلایی رنگ را در گوشه یکی از عکس ها می بیند.

 

 

 

 

*: تکمیلی:

*: طبق خبر خبر گزاری ها رویت این جسم نورانی در بسیاری از کشور های خاورمیانه رخ داده و ناشی از آزمایش موشک بالستیک 11 هزار کیلومتری روسیه بوده است.

***: مرتبط و جدید: یوفو یا موشک؛ ابهام در واقعه پنجشنبه شب

***: جدید: آمریکایی ها و شیء نورانی (به نقل از منابع نظامی ایران)


شعر: قصه ی من

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/3/17:: 1:31 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

شعر: قصه ی من

باران نباریده ست،

                   چشمان من خاکیست

جا مانده ام از عشق،

                        این تشنگی حاکیست

این قصه ی من بود؛

                         پایانی غم آلود،

                                        بی اتفاقی خاص،

آغازی که

             شاکیست

 


آفات تهران:3- مصرف تولیدات خارجی

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/3/4:: 9:26 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

آفات تهران:

3- مصرف تولیدات خارجی

در ادامه بحث آفات تهران که گفتیم مستقیم و غیر مستقیم بر سرنوشت کل ایران اسلامی تأثیر می گذارد، به نکته دیگری می رسیم که با رهنمود مقام معظم رهبری در سال جدید ارتباط دارد:

تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی

در فرهنگ تهرانی شاید به دلیل آنکه قسمت اعظم درآمد کشور را تهرانی ها از آن خود می کنند (کارخانه دار های بزرگ، وارد کنندگان و صادر کنندگان اصلی، وزرا، وکلا، مدیران اعظم، تولید کنندگان بزرگ، خانواده های سرمایه دار عمدتا در تهران اند)؛ مصرف جایگاه ویژه ای دارد و نوع مصرف جایگاه ویژه تر.

مهم نیست آنچه می خری چیست و چه کاربردی دارد، مهم آن است که چه برندی و «مارک» ی دارد و یا به اصطلاح «مارک» هست یا نه.

انگار مارک دار بودن ِ«مصرف» فرد خود وی را مارک دار می کند و به وی هویت می بخشد. هویت به چه معنی؟ به این معنی که وی هم از طبقه بالا و با کلاس و پر درآمد جامعه است و به او احساس رضایت درونی می دهد. 

در این میان «کنترل» این فرهنگ و درمان آن کاری دشوار و زمان بر است. رسانه ای که نقش اساسی در درمان این فرهنگ دارد همه می دانیم: صدا و سیماست و شبکه تهران به عنوان شبکه مخصوص تهرانی ها.

البته در مرحله اول باید برنامه ریزان صدا وسیما جوری برنامه ریزی کنند که بر آتش این فرهنگ غلط ندمند! تا درمرحله بعد عده ای بیندیشند که چگونه برنامه هایی باید ساخته شود که جنبه درمانی داشته باشد.

بقیه فعالان عرصه فرهنگ و هویت هم که بعید است کسی رسالت خود را در این امر نداند و بقول حضرت بهجت (ره) هرکس به آنچه می داند عمل کند. از جمله می توان به نقش خطیبان مذهبی در تبیین این قضیه اشاره کرد که اکنون با فتوای مقام معظم رهبری مصرف کالای خارجی همانند هر امر خلاف فتوای مراجع گناه محسوب می شود و اگر این برای جامعه جا بیفتد که مراجع حکم شان چیست جامعه مذهبی ما بسرعت اجابت خواهد کرد.


شعر: هم دوست دارم و هم نه

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 91/3/3:: 1:43 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

شعر: هم دوست دارم و هم نه

من غصه و غم را، هم دوست دارم و هم نه *** پیمانه ی کم را ، هم دوست دارم و هم نه
احساس درونم، در شعر و قلم ریخت *** محصول قلم را، هم دوست دارم و هم نه
از هستی و بودن، عمریست کلافه م *** نیستی و عدم را هم دوست دارم و هم نه
مبهوت ِ دو دلدار، بتها و خدایم *** زیبای صنم را هم دوست دارم و هم نه
هر لحظه ی من را، پیوسته شمردند *** اعداد و رقم را هم دوست دارم و هم نه


<   <<   16   17   18   19   20   >>   >



بازدید امروز: 250 ، بازدید دیروز: 19 ، کل بازدیدها: 952172
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ