بسم الله الرحمن الرحیم
علاقهمند بودیم درباره زندگی مقام معظم رهبری بیشتر بدانیم. پیگیریها ما را به حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی، نویسنده کتاب «پرتوی از خورشید» رساند؛ کتابی درباره زندگی شخصی مقام معظم رهبری که هماکنون به چاپ نوزدهم رسیده است. علی شیرازی، برادر سردار شیرازی مسوول دفتر نظامی مقام معظم رهبری است که هماکنون مسوولیت نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه را به عهده دارد. مصاحبه ما را با وی درباره زندگی حضرت آیتالله خامنهای میخوانید.
ابتدا درباره اینکه چگونه به فکر نوشتن چنین کتابی افتادید، صحبت کنید و توضیح دهید هدف از نوشتن آن چه بوده است؟
در ارتباط با مقام معظم رهبری و زندگی ایشان خلأیی در جامعه احساس میشد و وقتی این موضوع را خودم دنبال کردم به این نتیجه رسیدم که مطالب اندکی در این مورد چاپ شده که البته بسیار ناقص بودند.
گردآوری این کتاب را از سال 78 - 77 آغاز کردیم. ابتدا با شخصیتهایی که با مقام معظم رهبری آشنایی داشتند، صحبت کردیم.
آن زمان من در سپاه نبودم، بنابراین فرصت داشتم به بعضی از شهرها مثل مشهد مسافرت کنم. من آن زمان ساکن قم بودم و وقتی به مکه رفتم در آنجا راحتتر با آقایان ملاقات و مصاحبه کردم و از مطبوعات و کتابهای دیگر که در این زمینه چاپ شده بود، استفاده کردم و بهره بردم و این مجموعه را گردآوری کردم و به رشته تحریر درآوردم. وقتی شروع به نگارش این کتاب کردم، تصمیم گرفتم از حالت نوشتاری طولانی پرهیز کنم و بیشتر به صورت داستان و خاطره کوتاه بنویسم و هر قطعه که به صورت کوتاه آماده میشد آن را چاپ میکردم.
آن موقع در بازار کتاب، بعضی از افراد همین مجموعه را با چهار تا کم و زیاد کردن به صورت کتاب کوچک چاپ میکردند. الان سه چهار کتاب در صفحات 50 تا 60 صفحهای بهصورت کوچک در بازار موجود است.
تقریبا هفت هشت سال پیش کتاب را به چاپ رساندم و از آن زمان تاکنون که چاپ نوزدهم است، این کار ادامه دارد.
آیا شما با مقام معظم رهبری ارتباط نزدیک داشتید یا نه؟ اگر داشتید این ارتباط چگونه شکل گرفته بود؟
سابقه آشنایی ابوی و اخوی ما که هر دو شهید شدند با مقام معظم رهبری برمیگردد به قبل از انقلاب اسلامی که اخوی بنده شیخ آقاعباس شیرازی، قائممقام سازمان تبلیغات و فرمانده تبلیغات جبهه و جنگ بود که سال 64 به درجه رفیع شهادت نائل شدند.
مقام معظم رهبری دورانی قبل از انقلاب در روستایی در رفسنجان میآمدند و سخنرانی میکردند و محل استقرار ایشان منزل ابوی بنده بود. هر?روحانی که به منزل ما میآمد در آنجا مستقر میشد از قبیل شهید کامیاب، شهید هاشمینژاد، آیتالله جنتی، آقای ناطق نوری، آقای دکتر حسن روحانی و بعضی از بزرگان دیگر.
آیا از آن زمان چیزی به یاد دارید؟
نه. از آن زمان چیزی به یاد ندارم. فقط این که ابوی و اخوی ما در دوران تبعید به سیستان و بلوچستان رفتند. پس از انقلاب هم بالطبع همه وارد نظام شدند و اخوی با صلاحدید شهید بهشتی وارد قوهقضاییه شد. یکی از اخوان بنده به مقاممعظم رهبری در اول انقلاب معرفی شد و رهبر انقلاب آن زمان نماینده شورای عالی دفاع بودند و به واسطه آشنایی با شیخ آقاعباس، اخوی را وارد مجموعه کردند.
آن زمان آقای طباطبایی مسوول تشکیلات خودکفایی بود، پس از ایشان اخوی من جانشین وی در آن مرکز با معرفی مقام معظم رهبری شد. من در سپاه مدتی هم جانشین نمایندگی بودم و بالطبع ارتباط بنده با دفتر رهبری بیشتر شد و زمانی هم با دفتر همکاری داشتم که آشنایی با مقام معظم رهبری مضاعفتر شد.
ایشان پیش از انقلاب چه شرایطی داشتند و پس از انقلاب چه شرایطی؟ ایشان منصبهای مختلفی را گذراندند تا به رهبری انقلاب اسلامی رسیدند. لطفا در این مورد توضیح دهید؟
خاطرهای را برای شما تعریف میکنم که در کتاب آن را ذکر کردم. این خاطره برمیگردد به اوایل انقلاب. از این بابت میگویم تا قضیه روشنتر شود کسی که در این کشور 8 سال رئیسجمهور بوده و بعد آمده و رهبر شده، هیچگونه تغییری در رفتار و اخلاقشان نداشتهاند، در صورتی که اگر کسی پلهپله هم بیاید بالا، زندگی و اخلاقش تغییر میکند. ایشان اوایل رهبریشان روزهای دوشنبه ملاقات عمومی میگذاشتند.
یکی از دوشنبهها که من خدمت مقام معظم رهبری بودم و در اتاق ملاقات نشسته بودم، دیدم پیرمردی روستایی با شلوار سیاه گشاد کنار من نشست و گفت حاجعلی کی میآید. من فکر کردم منظورش یکی از اعضای دفتر است. گفتم منظورت کیست؟ گفت حاجعلی را میگویم.
گفتم منظورت مقام معظم رهبری است؟ گفت بله. گفتم بنشین تشریف میآورند. من در همین افکار بودم که برخورد مقام معظم رهبری با این شخص چگونه است که مقام معظم رهبری تشریف آوردند و خیلی گرم و جدی با او صحبت کردند و بعد احوال بچهها و نوههایش را پرسیدند و از وضع زندگیش جویا شد.
آن هنگام فهمیدم مشهدی است و مقام معظم رهبری قبل از انقلاب وقتی در مشهد سخنرانی داشتهاند با ایشان آشنا بودند. همان ارتباطی که قبل از انقلاب به عنوان یک روحانی با مردم داشتند، زمان رهبری هم میبینید.
در جلسههای دوشنبه هر کسی وارد میشد، ایشان به احترام میایستادند. این خیلی مهم است. حالا هر کی میخواهد باشد. خیلی از افرادی که روزهای دوشنبه میآیند عادیاند و خیلیها حتی آقا را نمیشناسند یا برای اولین بار است میآیند خدمت آقا، ولی مقام معظم رهبری راست قامت میایستند.
اینها حالتهای معنوی است که در آقا وجود دارد. من معتقدم آن معنویتی که در درون آقا هست و انسان آن را میبیند آن صداقتی که میبینید ظاهر و باطنی که در وجود آقاست، باعث میشود انسان خود به خود اشک بریزد.
من هیچ تفاوتی در زندگی ایشان نمیبینم. هیچ تغییر رفتار چه در دوران ریاستجمهوری چه در این دوران. در دوران ریاستجمهوری ایشان در سال 67 اواخر جنگ بود که تشریف آوردند به جبهه. آن روز توی لشکر ثارالله من مسوول تبلیغات بودم. کارتی را برای روحانیون درست کردیم و دادیم به دست آنها و گفتیم با این کارت بیایید خدمت آقای خامنهای. حفاظت با بعضی افراد برخورد کرد یا گفتند کارتتان با ما هماهنگ نشده یا مباحث دیگر که اکنون یادم نیست.
وقتی بعضی از آقایان را راه ندادند آنها رفتند و من چون مسوول تبلیغات بودم خیلی خوشم نیامد. هنگامی که جلسه تمام شد و آقا تشریف بردند به یک سوله و آنجا سفره شام پهن شد، سر سفره شام با خودم کلنجار میرفتم که این موضوع را بگویم یا نه، چون از کار حفاظت عصبانی بودم. پس از شام وقتی در جلسه خدمت ایشان بودم این موضوع را عرض کردم که حفاظت با بعضی از این آقایان چنین رفتار کرده است.
اگرچه بخواهیم درست قضاوت کنیم میبینیم حفاظت در جبهه بهخاطر رئیسجمهور کشور حق داشت کنترل کند، ولی تا آقا این موضوع را فهمیدند فرمودند از قول من از تک تک افراد عذرخواهی کنید.
در مورد خانواده ایشان صحبت کنید. آیا آقازادههایشان در سطح مدیریتی مسوولیت دارند یا اینکه منع شدهاند؟
یکی از نکاتی که میخواستم بگویم، همین است. تاکنون هیچ تخلفی در زندگی فرزندان مقام معظم رهبری دیده نشده است بخصوص در دوران رهبری. در دوران ریاستجمهوری من خیلی با ایشان مراوده نداشتم و فرزندانشان را نمیشناختم، ولی از دوران رهبری، فرزندان ایشان را میشناسم و هیچ تغییر رفتاری در زندگی هیچ کدامشان نمیبینم.
در ارتباط با کتاب خودم جلسهای با یکی از فرزندان ایشان داشتم. میخواستم وارد دفتر شوم که ایشان همان موقع رسیدند.
همان نظمی که مقام معظم رهبری دارند بچههایشان هم دارند، همچنین دیدم در خیابان پیاده میآیند و خیلی معمولی. اگر الان بچههای مقام معظم رهبری بروند در خیابان خیلی از مردم آنها را نمیشناسند، ولی گاهی فرزندان بعضی مسوولان، مشهورتر از خودشان میشوند.
مقام معظم رهبری چند فرزند دارند؟
6 فرزند دارند 2 تا دختر و 4 تا پسر که پسرها همه روحانیاند.
چرا آیتالله بهاءالدینی در مقابل رهبر معظم خاضع است؟
وقتی مقام معظم رهبری منزل ایشان رفتند آیتالله بهاءالدینی میگویند: تو گویی دیشب خورشید آمده بود. کسانی به آقای بهجت گفتند شما جایگاهی دارید. ایشان ایستادند و خطاب کردند بروید پیکارتان. شما نمیفهمید ایشان (آقای خامنهای) کی هستند. من گاهی اوقات شوخی میکنم و میگویم ما توجه نمیکنیم وقتی میگوییم جانشین امام زمان(عج) این جانشین امام زمان خصوصیاتی دارند که ازخیلیها هم بالاترند.
آقای آیتالله اراکی با آن مقام بالای معنوی دست روی سینه میگذارد و در مقابل امام میگوید السلام علیک یابنرسولالله میخواهم بگویم در تبین زندگی باید دقت کنیم. این خصوصیات، خصوصیات ویژه آقا هستند.
میگویم آقا ساده زندگی میکنند. میگویند خیلیها توی کشور ساده زیستند. اما میگویم آقا عارف است.
آیا از نظرمدیریتی کسی مثل آقا پیدا میشود؟ ما از اول انقلاب که نگاه میکنیم چه در دوران امام چه در امروز، همه این ویژگیها در رهبری نظام وجود داشته است. برازندگی امام در این بود که توانست یک جنگ 8?ساله را بهگونهای اداره کند که حتی یک وجب از خاک کشور از دست نرود. اوست که میتواند تصمیم بگیرد و غائله بنیصدر را خاتمه دهد. هیچ قدرتی و هیچ فردی به غیر از امام در آن زمان نمیتوانست غائله بنیصدر را خاتمه دهد.
درباره بحث مدیریتی رهبری بیشتر توضیح دهید؟
گاهی افرادی که خودشان را از یک بعد به آقا نزدیک میدانند در بعد دیگر مقابل آقا میایستند. در اینجا آقا باید بهگونهای رفتار کنند که دشمنان سوءاستفاده نکنند. مقام معظم رهبری میفرمایند من وقتی میخواهم برای سخنرانی بیایم اشک میریزم، متوسل میشوم که مبادا چیزی بر زبان جاری کنم که کسی از آن سوءاستفاده کند. من در این سالها موردی ندیدم که آقا تصمیمی بگیرند و دیگران ازآن سوءاستفاده کنند.
شما نگاه کنید دکتر بازرگان در یک سخنرانی میگوید ملت ایران خسرت الدنیا فیالاخرت هستند. این مطلب را در سال 72 گفته بود. ملت ایران کیست؟ به ملت ایران توهین شده و باید رهبر از آن دفاع کند.
مردم توقع دارند مقام معظم رهبری این اهانت را پاسخ دهند. حال زمانی که بازرگان از دنیا میرود موضعگیری مقام رهبر را میبینید. ایشان پیام میدهند وجلوی بعضی فتنهها را میگیرد.
آقای منتظری از دنیا میرود. اطلاعیه آقا را ببینید.
ایشان طوری وارد ماجرا میشوند که جلوی همه بهانهها گرفته میشود و اهل بیت آقای منتظری میفهمند که نزدیکتر از آقا به آنها کسی نیست. برخورد بعضی از آقایان را در کشور با مقام معظم رهبری ببینید و رفتار پدرانه ایشان را هم ببینید.
فتنه پس از انتخابات هم برای آقا روشن بود. امروز سخنرانیهای ایشان را کنار هم بگذارید مشخص است ایشان پیش از انتخابات فرمودند مواظب باشید اغتشاش نشود.
پس از پیروزی آقای احمدینژاد، آنها که رای نیاوردند مردم را به خیابانها کشاندند و مقام معظم رهبری آقای موسوی را میخوانند و با او صحبت میکنند و میفرمایند جنس تو با بقیه فرق میکند. ما بودیم چه کار میکردیم؟
همینها علیه مقام معظم رهبری موضع میگیرند. کسی میآید پشت صحنه و اهانت هم میکند، اما مقام معظم رهبری چه پشت صحنه و چه روی صحنه به این زیبایی با او برخورد میکنند. شما 23 خرداد را نگاه کنید.
بیایید جلوتر 13 آبان را نگاه کنید. بیایید جلوتر 16 آذر را نگاه کنید. بیایید بعد از عاشورا بیایید 9 دی و بیایید 22 بهمن.
این همه شانتاژبازی علیه انقلاب، این همه جنگ روانی و این همه سرمایهگذاری کردند. دنیا را به کار انداختند. در درون و خارج از کشور در اینترنت و تلویزیون و روزنامه و همه سایتها را وارد گود کردند، اما روز به روز کشش به سمت مقام معظم رهبری بیشتر شد.
در کشوری بحرانی ایجاد میشود، یک عده میبرند اما در کشور ما نه تنها بریده نشدند بلکه بریدهها هم وصل و همه یک کاسه شدند.
من در این مدت بیشتر سخنرانیهای مقام معظم رهبری را گوش دادم بخصوص در دوران اصلاحات به این سو مطالعه کردم و گاهی اوقات مقاله نوشتم.
شما چه کسی را سراغ دارید 20 سال سخنرانی کند و آن هم تکراری نباشد.
من دعاهای ایشان را چک کردم. دعاها هم متفاوت بودند. بجز مقام معظم رهبری کسی را ندیدم که وقتی سخنرانی میکنند، هنگام پیاده کردن مطلب به ویرایش نیاز نداشته باشند. من ندیدم کسی سخنرانی کند و هر بار واژه نو داشته باشد. شما سخنرانی مقام معظم رهبری را گوش کنید. دائم واژه نو دارند، تدبیر نو، نکته نو، حرف نو.
منبع:
رجانیوز