سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمینه سازی ایرانیان برای ظهور در شش مرحله*

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/6/23:: 7:39 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

زمینه سازی ظهور در شش مرحله*

علی کورانی

«... ارتباط و نسبت میان ایران و امام مهدی ع نسبتی بنیادی و جدی است. در برخی احادیث که شیعه و سنی در این زمینه نقل می کنند آمده است: " اولین زمینه سازان امام مهدی ع قوم سلمان از اهل مشرق هستند" و در روایات آمده است که " زمینه سازی را مرحله به مرحله به انجام می رسانند".

به عنوان نمونه حاکم در مستدرک آورده است که " زمینه سازی ایرانیان – اهل مشرق- در شش مرحله** صورت می پذیرد."*

... چنانکه من از روایات جست و جو کرده ام ، در سال ظهور امام مهدی ع در داخل ایران درگیری سیاسی بین دو جناح وجود خواهد داشت: یک جناحی که خواهان تسلیم نمودن و تقدیم دولت و نظام به امام زمان ع است و جناحی که مخالف این امر است***. در حدی که درگیری و نزاع بر سر این مسئله ایجاد می شود و سرانجام یاران امام پیروز می شوند و رهبرشان –خراسانی****- در معیت فرمانده سپاهش – شعیب بن صالح- نزد امام در عراق می روند و امور به دست مبارک حضرتشان می سپارند. ... »

 

 

پی نوشت:

*: این مطلب را از شماره 100 نشریه موعود نقل کرده ام. این مصاحبه حدود یک ماه قبل از انتخابات به چاپ رسیده است. علی کورانی از روحانی های لبنانی و پژوهشگر معروف حوزه مهدویت است.

**: ما از اول انقلاب شش مرحه دولت تشکیل داده ایم! دولت های نهم و دهم مرحله ششم است!

***: درواقع اختلاف اصلی در فتنه بعداز انتخابات به نظر می رسد بر موضوع مهدویت استوار بود اگرچه این مسئله در پشت مسائل مختلف نمود چندانی پیدا نکرد!

****: دربرخی سایت ها و رسانه های عربی گویا   رهبر معظم انقلاب را همان سید خراسانی و دکتر احمدی نژاد را شعیب بن صالح دانسته اند و کتابی هم در این زمینه در لبنان به چاپ رسیده است.

 


انیشتین شیعه بود!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/6/16:: 6:0 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

به گواه حضرات آیات عظام ، شیخ لطف الله صافی گلپایگانی و شیخ علی صافی گلپایگانی که از شاگردان مرحوم آیت الله العظمی بروجردی بودند ؛  فیزیکدان و ریاضی دان بزرگ جهان،  آلبرت انیشتین به دست آیت الله العظمی بروجردی به آئین تشیع گرویده و بنا بر دستور معظم له  از بیان این مطلب تا اواخر عمر خود به دلیل حفظ جانش ، خودداری کرده است.

....

اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از نهج­ البلاغه و بیش از همه بحارالانوار علامه­ ی مجلسی (که از عربی به انگلیسی و ... توسط حمیدرضا پهلوی (فوت 1371 ش) و ... ترجمه و تحت نظر آیت الله بروجردی شرح می­ شده تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی­ شود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده­اند. از آن جمله حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل می­کند که : هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی می­خورد و آن ظرف واژگون می­شود. اما بعد از این که پیامبر اکرم (ص) از معراج جسمانی باز می­گردند مشاهده می­کنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ... اینشتین این حدیث را از گران بهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه­ ی "انبساط و نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می­نویسد....
... ادامه مطلب در سایت موعود


آخرین حادثه

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/6/16:: 8:1 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

کسی خواهد آمد از آنسوی این حادثه

به او می رسد این حوادث، همین حادثه

چقدر دلکش است، از دل بد ترین واقعه

شکوفا شود ناگهان بهترین حادثه

صدای خوشی صبح روزی به گوش می رسد

به این سادگی میرسد، اینچنین؛ حادثه

بیا! - از بهار زمین- اولین رایحه

بیا! -از نگاه دلم- آخرین حادثه

چه شوری به پا می شود تا دل آسمان!

به پا تا نمایید شما در زمین حادثه


یمن یمن یمن یمن یمن یمن یمن یمن

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/6/11:: 7:57 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

از دست های شیوخ

از آستین سعود

از تیربارهای غرب

تیر می خورید

چون

شیوخ ترسیده، روایات «یمانی» را

برای غرب ترجمه کرده اند

 

درگیری های جدید در یمن

هشدار وزیر خارجه یمن به رسانه های ایرانی


اگر نبود آمدن باصفـــایتان

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/6/9:: 7:45 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اگر نبود آمدن باصفـــایتان                                  رفتن تمام خواسته ام بود، فدایتان!

آخر چقدر ناز می کنید ای عزیز عصر!                 کل جهان شده امروز مبتلایتان

ما چشم بسته ایم به همه جورِِ زندگی                   چون گوش می کشیم که بیاید صدایتان

ما از لباس های مختلف گول خورده ایم               دست امید ماست به کنج ردایتان

ما هرچه بوده ایم رهامان نکرده اید                     ما هرچه کرده ایم نکردیم رهایتان

بهر ظهور قرنهاست بپا خاسته اید شما                 ما در خیال خویش نشسته برایتان!

دنیا عجیب مزخرف و زشت و کثیف بود             اگر نبود آمدن باصفایتان


وانهید قابیلی ای هابیل ها!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/5/31:: 7:25 عصر

بسمه الله الرحمن الرحیم

فتنه باریده است نلغزید پیل ها

وانهید قــابیلی ای هابیل ها

حق و باطل را به هم آمیختید

در سخنرانی و در تحــلیل ها

مرد  می خواهد که خود را حفظ کند

در میان قال و هم این قیل ها

زنده داران شب! اینک هوشیار!

می کند خواب سحر غربیل ها

مرد موعود می رسد از راه و ما

در پی تجـــزیه و تحــــلیل ها


علائم آخرالزمان

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/5/28:: 2:21 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

زمان در تب می سوزد، زمین بی تاب، میگردد

بلا و مرگ می بارد، مفـــرنایاب مـــــی گردد

فلان از شرق می آید، فـــــلان از غرب می آید

کجا را جنگ می گیرد، فلان چیز باب می گردد

تمام کفر در یک سو، همه ایمـــان در یک سمت

نفاق از بین میرود، ویا کـــــــــمیاب می گردد!

زمین بسیار می لرزد، دچار خسف می گــــردد

اگرچه خشکسالی هست، کجــا  غرقاب می گردد

. . .

بیایید آ...ی رنجورها! بترسید آ...ی گنجور هــا!

زمان عشق نزدیک است، ...دل ما آب می گردد

 


امتحان اصحاب

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/5/12:: 7:28 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

شعری از آقا علیرضای عزیز:

گردونه ی امتحان به اصحاب افتاد

نوبت به خروج میر کذاب افتاد

برنقش «ولایت علی»ش آب افتاد

درراستی عقیده اش تاب افتاد

باز هم منتظریم جوون!

 


شاعر و فتنه

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/5/11:: 7:53 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

شاعری دیدم که در سیلاب افتاد، مفت!

در میان باورش هم، آب افتاد مفت!

پا به پای کاروان می آمد، اما

چند قدم مانده به مقصد، خواب افتاد مفت!

یک بسیجی بود شاید، تا که در ذهنش

در عبور فتنه، پیچ وتاب افتاد مفت!

تشنه ای بود که قنوتش، خیس بود اما

سجده را افسوس، در یک سراب افتاد مفت!

شاعری، به قول خود بچه شتر شد!

به دام پرسشی، بی جواب افتاد مفت!

چه شد یار مولا ربیع، حق را نشناخت؟

میان باورش، چرا آب افتاد مفت!

سخنان منتشر نشده احمدی نژاد در مورد مشایی و برکناری های اخیر


من همان آدمم!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/5/7:: 4:24 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

«چهار سال و چهار روز قبل احمدی نژاد به من چه گفت؟ 

حوادث روزهای اخیر به ناچار یکی مثل من را که پذیرفته در قالب این فضای بی مرز با مخاطبانش ارتباط برقرار کند، مجبور می کند که علی رغم کمبود وقت و فشار کاری ، ‌با فاصله کوتاه تری یادداشت های خود را بر روی سایت قرار دهد. در آخرین یادداشتی که در همین قسمت قرار دادم در خصوص ملاقاتی با دکتر احمدی نژاد بود و در آن ضمن ارائه تحلیلی در خصوص رفتار آقای مشایی ، اظهار امیدواری کردم که خدا کند آقای مشایی با عملش تحلیل ما را به دیوار بکوبد! آقای مشایی استعفا داد هر چند پس از انتشار عمومی نامه رهبری. دو روز قبل نیز رهبر معظم انقلاب در سخنانی ضمن حمایت تلویحی از آقای احمدی نژاد و مشایی،‌ استفاده از این شخصیت مورد اعتماد رییس جمهور را در جایگاه های اداری دیگر باز گذاشت و در واقع باب اعتراض های بعدی در این خصوص را بست،‌ به همین دلیل هر چند برخی می توانند همچنان منتقد باشند اما به نظرم معترض بودن درست نیست و برخلاف جهت گیری رهبر انقلاب است. باید پذیرفت که این انتصابات از جمله اختیارات رییس جمهور است و جز جایگاه رهبری انقلاب که بر اساس مبانی شرعی و اصول صریح قانون اساسی می تواند با آن مخالفت کند،‌ دیگر اشخاص در هر جایگاهی حق اعتراض و یا دستور تغییر ندارد و فقط می توانند منتقد باشند.

 

حوادث اخیر که به دنبالش یادداشت ها و مصاحبه های افراد مختلف منتشر شد، متاسفانه رییس جمهور مکتبی و ولایت پذیر را در مظان اتهامی نادرست قرار داد . این تعلل در اجرای فرمان رهبری از آنجا که برای بسیاری از دوستداران و حامیان احمدی نژاد و حتی مخالفانش غیر منتظره بود ،‌ سبب شد تا شائبه این که احمدی نژاد هم مانند برخی از شخصیت های سیاسی دیگر در برابر اجرای فرامین قانونی رهبری مقاومت می کند و حاضر به پذیرش آن نیست،‌ تقویت شود. در حالی که این تصور در خصوص احمدی نژاد که بارزترین ویژگی وی همسویی با رویکردهای ولایت است ،‌ منصفانه نیست . به همین دلیل لازم دیدم تا به دو خاطره ام با آقای احمدی نژاد اشاره کنم .

 

چهار سال قبل پس از رقابتی سخت و سنگین بین دو کاندیدا وقتی مردم احمدی نژاد را با رای هفده میلیونی برگزیدند،‌ بنده و برخی از دوستان فعال دیگر به منظور جلسه ای در منزل پدری دکتر احمدی نژاد بودیم – که خدایش بیامرزد – جلسه به اتمام رسید و کم کم تلفنی و حضوری اخبار صندوق های مختلف رسید و تا حدودی ترکیب آرای مردم که حکایت از پیروزی دکتر می کرد، مشخص شد. صحبت ها و تحلیل های مختلفی بین دوستان رد و بدل شد و از جمله بنده به آقای احمدی نژاد گفتم که پس از ارتحال امام ، رابطه روسای جمهور و رهبری انقلاب از آن قالب عاطفی و ولایت پذیری بیرون آمد حتی برخی از روسای جمهور خودشان را در حد رهبری دانستند و برخی دیگری اساسا صاحب اختیار منصب ریاست جمهوری نبودند و کار در دست احزاب ساختار شکن بود ... گفتم که متدینین و بچه های انقلاب انتظار دارند که از این دوره، رابطه شما با رهبری ، ‌زنده کننده آن رابطه با امام باشد. آقای احمدی نژاد در پاسخ گفت : فلانی ما آمده ایم تا تیرها به ما بخورد نه به رهبری ! جمله دکتر خیالم را راحت کرد . از حق نگذریم در طول چهارسال گذشته نیز احمدی نژاد با تمام توان با حرکت در مسیر خط رهبری توانست موفق باشد و در مواقع بسیاری نیز تیرها را به جان خرید. هرچند در طول این چهار سال در موارد متعددی نیز ‌رهبری انقلاب با توجه به رویکردها و کارکردهای درست رییس جمهور ، خودش را در برابر تیرهای مخالفان و منتقدان بی انصاف قرار داد تا مدیر اجرایی اش سالم بماند و بتواند کار کند که این رفتار ایشان خود نیاز به تحلیل جداکانه دارد و ...

 

چهار سال گذشت تا چهار روز پیش ... مجددا توانستم رییس جمهور را در حالی که عازم جلسه ای بود، ببینم و خاطره منزل پدری شان را یادآوری کنم . احمدی نژاد با تبسمی گفت : من همان آدمم و عوض نشده ام ! گفتم : دکتر عزیز از نامه آقا که در روز شنبه ارسال شده تا به امروز چهار روز می گذرد ... گفت : من دوشنبه با ایشان ملاقات داشتم و در حال تدبیر برای نحوه اجرای حکم آقا و حل موضوع هستم ، عجله نکنید به زودی حل می شود ...

 

 من به احمدی نژاد به عنوان بازوی رهبری اعتماد داشتم و دارم و هرگز اتهام مخالفت با رهبری را از مدیری که چهار سال در این مسیر مردانه ایستاده و مبانی بسیار محکمی در این خصوص دارد ، نمی پذیرم. هر چند معتقدم که از باب «اتقوا من مواضع التهم» باید از تعلل و تاخیر در اجرای دستور رهبری پرهیز می شد تا این ظن نادرست در دل دوستان جان نگیرد. احمدی نژاد مانند فرمانده ای است که در وسط میدان جنگ باید فرماندهی کند ، تصمیم بگیرد و گرفته، اما فرمانده ارشدش این تصمیم را به ضرر کلیت و نتیجه این میدان جنگی می داند و به او ابلاغ هم می کند اما او همچنان برای حل مشکل کمی تامل می کند و در نهایت با اعلام عمومی ابلاغ ،‌ راه تاخیر بسته می شود تا مصلحت بزرگ تر این میدان جنگی و حتی این مدیر لایق و توانمند و وهوشیار تحقق یابد.

 

فراموش نکنیم، تفاوت بسیار است میان کسی که اساسا به قرارگاه فرماندهی اعتقاد ندارد و یا اساسا فرمانده ارشد را قرارگاه را قبول ندارد با کسی که همه این امور را قبول دارد اما در میانه میدان ،‌ برای لحظاتی به دلایل مختلف در اجرای فرمان فرمانده ارشدش تعلل می کند ! آیا باید بیش از یک اشتباه با آن برخورد کرد ؟ می دانم که برخی خناسان زخم زبان می زنند ،‌ کافی است که به آنها ولایت پذیری خودمان را یادآوری کنیم که حتی وابستگی ،‌ حمایت و علاقه ما به احمدی نژاد هم نمی تواند آن را کم رنگ کند و همچنین به یادشان بیاوریم کسانی را که نه چهار روز بلکه چهار سال و حتی بیش از آن، چهارده سال فرمان رهبری شان را به زمین نهادند و هر روز یک توجیه کردند و حتی امروز هم رو در روی رهبری ایستاده اند، شاخ و شانه می کشند و تهدید می کنند و ... البته همان ها در این چند روز برای سوءاستفاده از فرصت ها به میدان آمده اند و مصاحبه می کنند و دم از ولایت پذیری و رفاقت با رهبری می زنند ،‌ خدا را شکر ! بالاخره حوادث این چند روز برخی را به این مواضع واداشت.

مراقب باشیم در میانه این فتنه ها از ما سواری نگیرند و شیری ندوشند. کن فی الفتنة کابن اللبون،‌ لاظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب. تمام چشم ها و گوش ها باید به سمت فرمانده اصلی باشد یعنی ‌مقام معظم رهبری تا فتنه ها کور شود.»

منبع:http://rasaee.ir/Titr2.php?ID=420


<   <<   41   42   43   44   45   >>   >



بازدید امروز: 319 ، بازدید دیروز: 19 ، کل بازدیدها: 952241
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ