سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مگر احمدی نژاد پیامبر است؟!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/5/5:: 5:53 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

1-   یاران و دوستداران احمدی نژاد را چه شده است؟

2- مگر احمدی نژاد پیامبر است که از وی انتظار «ترک اولی» نیز نمی باید داشت؟! اینکه از آنچه مورد انتظار «ولایت مداران» بوده دیرتر به امر آقا عمل کرده، بالاتر از یک ترک اولی نیست که!، ما احمدی نژاد را بشر می دانیم وبرای وی ترک اولی بماند، که گناه صغیره و کبیره را نیز محتمل می دانیم!

3- ولایت مداران توجه داشته باشند که روی سخن آقا با آنها بود آنجا که فرمودند با عدل و انصاف در مورد افراد قضاوت کنید و کسی را بخاطر« یک امری» از کلیه صلاحیت ها خلع نکنید.

4- نه از نامه آقا به احمدی نژاد و نه سخنرانی اخیر شان مخالفت با انتصاب مشایی و شخص وی برداشت نمی شود بلکه آنچه در نامه نوشته اند از روی عطوفت و مهربانی به دولت نهم و دهم و اینکه دولت جایگاهش را نزد «هوادارانش» از دست ندهد بوده است.

5- ممکن است احمدی نژاد با شناخت از افراد، پیش بیاید که با یک نفر غیر معتقد بهتر بتواند در منصبی کار کند تا معتقدین هم ردیف وی. چنانکه بسیاری از منسوبین به اصولگرایان در4 سال گذشته بخوبی حسن! تعامل خود را با رئیس جمهور نشان دادند.

6-   گذشته از همه اینها مشایی در اردوگاه غیر خودی ها نیست.

7-   گاهی آدم بوی سهم خواهی از دولت دهم را هم در این غوغا استشمام می کند!

8-   گویا برخی از خودی ها برای اثبات بی طرفی به دروازه خودی ها گل می زنند!

9- البته این هم هست که ما ولایت مداران مارگزیده هایی هستیم که از ریسمان سیاه و سفید هم می ترسیم.

 


فتنه می وزد

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/5/4:: 7:44 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

فتنه می وزد میان چشم و گوش ها

از سر همه پریده عقل و هوش ها

باور تورا نجنبی نیش می زنند

در هجوم فتنه صاحبان نوش ها

آنچنان به روی گوش ما هوار شد

جیغ نحس شان که نشنویم سروش ها

از میان اینهمه صدای رنگ رنگ

گوش تیز کن برای یک سری خروش ها

البته نه از دهان جمع بانگ زن

بلکه از درون قلب آن خموش ها


مردی در قد و قواره شعیب ابن صالح

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/4/31:: 7:58 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

این مطلب را از این آدرس نقل می کنم:

http://naghimokhtari.blogfa.com/post-74.aspx وبلاگ: در انتظار موعود

 

 « یکی از همکاران که ارتباطات نزدیکی با فرزندان هاشمی رفسنجانی دارد می گوید: در انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال 1384 روزهای اول همه فکر می کردند احمدی نژاد رای نمی آورد . بعضیها پیشنهاد دادند بهتر است احمدی نژاد یک پستی بگیرد و به نفع رفسنجانی برود کنار ! موضوع را به یکی از نزدیکان آقای هاشمی گفتند و او هم با لحنی تمسخر آمیز اینطور جواب داد که احمدی نژاد را ولش کن قدش کوتاه است رای نمی آورد ! این موضوع را سید حسین مرعشی از نزدیکان آقای هاشمی هم با این عبارت که : "این جوان هنوز به اون حد نرسیده است که در حلقه بگنجد. لباس ریاست جمهوری برای او خیلی گشاد است " به زبان آورده بود . آقای نوبخت یکی دیگر از نزدیکان اقای هاشمی هم ظاهرا درباره احمدی نژاد اینطور گفته بود که " بالاخره قیافه و ظاهر رئیس جمهور از نظر تعاملات بین المللی در جایگاه اول از اهمیت قرار دارد. این فرد با این تیپ و قیافه و رنگ پوست اگر در مجامع حاضر شود باعث شرمندگی مردم می شود . " اما انگار تقدیر چیزی دیگری شده بود. این موضوع را بیاد داشته باشید امروز می خواهم درباره یکی از شخصیتهای مقارن ظهور صحبت کنم .

 کتاب عصر ظهور شیخ علی کورانی را می خوانم . درباره دو شخصیت ایرانی مقارن ظهور می نویسد . سید خراسانی و شعیب ابن صالح ( در برخی روایات صالح ابن شعیب آمده است ). شیخ علی کورانی در مطلبی با عنوان " ظاهر شدن خراسانی و شعیب در ایران " می نویسد : " بطور خلاصه نقش آن دو چنانچه از منابع اهل سنت و برخی از روایات شیعه روشن می شود این است که در آن زمان ایرانیانیان درگیر جنگی نابرابر با دشمنان خویشند و در اثر طولانی شدن جنگ سید خراسانی را به عنوان سرپرست امورشان انتخاب می نمایند. گرچه وی به این امر چندان رغبتی نشان نمی دهد اما با اصرار زیاد آنان می پذیرد و زمانیکه رهبری ایرانیان را پذیرفت با ایجاد وحدت کلمه در صفوف نیروهای مسلح ایرانی سردار رشید خود شعیب ابن صالح را به فرماندهی کل نیروهای مسلح تعیین می کند. "

شیخ علی کورانی سپس با توضیح شرایط ظهور حضرت مهدی عج می نویسد : " خراسانی و شعیب در زمره یاران خاص آن حضرت قرار می گیرند و شعیب به فرماندهی کل نیروهای حضرت منصوب می گردد نیروهای خراسانیان مرکز ثقل و یا هسته مرکز لشکریان حضرت را تشکیل می دهند که وی برای تصفیه وضع داخلی کشور عراق و مخالفان و شورشیان و سپس در درگیری با ترکان ( روسها ) و در نهایت در پیشروی بزرگ جهت آزادسازی قدس بر آنها تکیه می کند . "

کورانی سپس به روایاتی که ویژگیهای شعیب پرداخته اشاره می کند و می گوید : " اما نسبت به شعیب ابن صالح و یا صالح ابن شعیب باید گفت که روایات ویژگیها و اوصاف وی را ذکر کرده است که جوانی است گندم گونه لاغر دارای محاسنی کم پشت صاحب بصیرت و یقین و اراده ای خلل ناپذیر و از جنگاوران بنام و ممتاز می باشد . او مردی است شکست ناپذیر اگر کوه در مقابلش بایستد آن را منهدم کرده و عبور می کند ... تا آخر . البته احتمال دارد که جهت حفظ و ایمنی نام او مستعار باشد ... بیشتر روایات می گوید او اهل ری است .. سئوال دیگر از زمان ظاهر شدن آن دو شخصیت است .. آنچه بهتر به نظر می رسد این است که ظاهر شدن آن دو تن در سال ظهور حضرت مهدی عج و همزمان با خروج سفیانی و یمنی است البته احتمال دارد روایتی که می گوید : " فاصله بین خروج شعیب و بین سپردن زمام امور به مهدی ع هفتاد و دو ماه می باشد " می توان حکم به صحت آن نمود که در این صورت ظاهر شدن خراسانی و شعیب شش سال قبل از ظهور حضرت مهدی ع خواهد بود . "

روی سخن من بیشتر درباره ویژگیهای جسمی شعیب ابن صالح است : " مردی گندمگون لاغر با ریشهای کم پشت صاحب بصیرت و دارای اراده ای خلل ناپذیر " . برخی روایات هم او را متوسط القامه معرفی کرده اند.

فرض کنیم که امام عصر ظهور کند و شعیب بن صالح را که مردی گندمگون و لاغر و یا متوسط القامه است به فرماندهی سپاه خود منصوب کند ممکن است برخیها همان معامله ای که با احمدی نژاد کرده اند با شعیب ابن صالح هم بکنند چرا که طبق روایات شعیب ابن صالح هم در قد و قواره و تیپ احمدی نژاد است که ممکن است به ظاهر جذابیت ظاهری نداشته باشد. و در آن هنگام هم بگویند لباس فرماندهی سپاه حضرت مهدی ع برای شعیب ابن صالح گشاد است! البته آنها کسانی هستند که آیه " ان اکرمکم عند الله اتقاکم " را نخوانده اند و شاید هم خوانده اند و آنرا نفهمیده اند .»

 

 


تشییع

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/4/23:: 7:50 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مرده ایم تشییع ماست این راه رفتن

تا لب گور اینچنین جانکاه رفتن

من به قدر عقل خود تحقیق کردم

-ناگزیر از این ره گمراه رفتن-

وصف عمر ما همین یک جمله است:

«خارج از چاله شدن در چاه رفتن»

لحظه ها را قطعه قطعه خرج کردن

در خرید یک سراب آنگاه رفتن

بی تو ای معنای هستی! زندگی

آمدن با گریه و با آه رفتن


رمزگشایی از یک ادعا

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/4/7:: 4:22 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

رمزگشایی از یک ادعا:

این مقاله را بخوانید:

«...ذهنیت آن کاخ‌نشینی که به قیمت پایمال کردن حقوق مردم مستضعف صاحب ثروت و قدرت شده، این است که از حقوق بیشتری نسبت به یک کارگر، کشاورز و یا کسبه خرده‌پا برخوردار است و وقتی که در دنیای واقعی این چنین است، چرا چنین ذهنیتی وجود نداشته باشد. همین ذهنیت در مورد روشنفکران متعهد به دفاع از منافع طبقات مالدار نیز صادق است. آنان نیز که بعضا و به دروغ تحت لوای حمایت از حقوق مردم عرض اندام می‌کنند، خود را از همین مردمی که دم از آن می‌زنند برتر می‌دانند. برای آن آقای حنجره طلائی، نویسنده برنده فلان جایزه ادبی، حقوقدان برنده جایزه نوبل و خانم هنرپیشه پر مدعا، این باور سخت است که او یک رأی دارد و روستائی و کارگر بی نام و نشان نیز یک رأی. درک این واقعیت حل معمای انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران را ساده می‌کند. ...»


همراه صد آیا!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/4/6:: 6:16 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

تو مثل معجزه می آیی آیا؟

سپه داری؟و...یا تنهایی آیا؟

چو می آیی؛ تورا ما می شناسیم؟

ویا... همراه صد آیایی آیا؟


باورم نمی شود!

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/4/5:: 6:5 عصر

بسم  الله الرحمن الرحیم

 

باورم نمی شود!

             بزودی مثل آفتاب

                      -از نگاه پنجره-

به ما طلوع می کنی

باورم نمی شود!

            زلال و پاک مثل آب

                      -روزی از کنار ما-

خیزش زمانه را

شما شروع می کنی!


با رنگ سبز آمده اند کودتا کنند

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/3/26:: 1:40 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

با رنگ سبز آمده اند، کودتا کنند

یا لااقل شورش و غوغا به پا کنند

غافل از آنکه حبابند و خواهند ترکید

گر مومنین بخداوند التجا کنند


الهی شکر

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/3/23:: 7:45 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الهی شکر

 

باز مردم به تواضع، به صداقت رای دادند

به شب وروز کار کردن، به نجابت رای دادند

باز مردم خط سرخ شهدا را برگزید

باز مردم به امامت به ولایت رای دادند

مقاله جالب:

سندرم توهم پیروزی قبل از رایگیری


قصة آن دست خالی

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 88/3/19:: 7:22 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

قصة آن دست خالی، آن یل تنها چه بود؟

انتظار چشم و گوش و حنجره از ماچه بود؟

گفتگو باز از علی بود؟ عدل و غوغا و خروج؟

قصة طوفان و امواج و کف دریا چه بود؟

گفته اند که: این مبادا، آن نباشد، این بد است

این همه تا لا الاهست، قسمت الا چه بود؟

من چنین بودم چنان بودم، نماد انقلاب

آفرین که آنچنان بودی، ولی «حالا» چه بود؟

من کسی دیدم، برای شوکت مردی غریب

جام چشمش نیمه شب پیش خدا دریاچه بود


<   <<   41   42   43   44   45   >>   >



بازدید امروز: 320 ، بازدید دیروز: 19 ، کل بازدیدها: 952242
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ