سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درامد زایی فرقه متملق

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/3/19:: 8:22 صبح

معتمد آریا و ایرانی بودن

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/3/12:: 7:30 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
تفاوت‌های ارغوان رضایی با "ف م آ"، "گ ف"، "م ح" و حتی "ف ه"!

سید مصطفی میرمحمدی: هردو زن هستند، هر دو ایرانی و البته هر دو در خارج از کشور حجاب را کنار
گذاشتند و اتفاقا هر دو در فیلم تبلیغاتی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری،
حضور داشته اند. یکی در فیلم تبلیغاتی احمدی نژاد و دیگری در فیلم موسوی.
اما تفاوت‌های این دو در مقایسه با همانندهایشان آن قدر زیاد است که وجه
اشتراک‌شان در حد شباهت خال مه رویان و دانه فلفل باقی می ماند.


فاطمه معتمد آریا درحالی که، بخش قابل
توجهی از فیلم تبلیغاتی موسوی را به خود اختصاص داده است، سر یک میز،
همراه با زهرا رهنورد و معصومه ابتکار درباره حقوق از دست رفته زنان
ایرانی صحبت می کند. تمام حرفی که وی در این "فیلم" می زند آن است که "من
اگر بخواهم تنهایی به شهرستان بروم، اجازه رفتن به هتل ندارم مگر اینکه یک
مرد همراه من باشد!"

ارغوان رضایی، قهرمان ایرانی الاصل فرانسه هم برای مدت کوتاهی در "مستند"
تبلیغاتی احمدی نژاد، نشان داده می شود. این قطعه از مستند مربوط به حاشیه
اجلاس ایرانیان خارج از کشور در سال 88 است که طی آن خانم رضایی، دو راکت
تنیس خود را که در مسابقات بین المللی جایزه گرفته است، به رییس جمهور
اهدا می کند و درحالی که از شدت شوق و هیجان، اشک می ریزد، با فارسی نسبتا
روانی می گوید: "من خیلی احمدی نژاد را دوست دارم چون به تمام جهان، قدرت
ایران را نشان داده و واقعاً من افتخار می کنم."

البته ارغوان رضایی این جملات را حتی پس از برگزاری انتخابات و درحالی که
کشورمان مورد ناجوانمردانه ترین حملات سیاسی و رسانه ای از سوی کشورهای
غربی و ازجمله فرانسه بود، با شجاعت تمام تکرار کرد. وی در مصاحبه ای در
شهریور ماه 88 می گوید: "آقای احمدی نژاد در کشورهای مختلف علی الخصوص،
میان مسلمانان از احترام زیادی برخوردار است و ما هنگامی که به برخی
کشورهایی چون مراکش، مصر، کویت و ترکیه رفته ایم، مشاهده کرده ایم که مردم
آن کشورها او را دوست دارند و نگاه‌شان نسبت به ما تغییر کرده و استقبال
بهتری از ما صورت می پذیرد که این یک اتفاق خوب است. شخصاً از این که
توانستم با ایشان ملاقات داشته باشم و راکت‎هایم را هدیه کنم، خوشحالم."

ارسلان رضایی -پدر خانم رضایی- هم در توضیح این حرکت دخترش می گوید:
"ارغوان این دو راکت را به ملت ایران داد که نماینده شان، احمدی نژاد بود.
او این راکت‌ها را به این خاطر به مردم ایران داد که بگوید من با این
راکت‌ها مبارزه می کنم و در میدان‌ها می جنگم و الا آقای احمدی نژاد، کسی
هست که تمام می شود و می رود اما این راکت‎های تنیس برای ملت ایران است."

البته معتمد آریا هم با یک رییس جمهور خیلی عیاق بود و او سید محمد خاتمی
–رییس جمهور سابق- بود. نقطه تلاقی این دو با هم جشن های مجله زرد چلچراغ
در شب یلدا بود. همان جشنی که خاتمی استارت رفتارهای سریالی خاص و
غیرشرعی‌اش را با بانوان زد. شب یلدای سال 87 بود که خاتمی در این جشن
خطاب به خانم مجری –یعنی معتمدآریا- گفت: "شما هنرمندان، به خصوص، شما
خانم معتمدآریا، شخصیت‌های اخلاقی هستید که متعلق به یک نسل نیستید؛ متعلق
به ایران هستید و نه تنها این نسل بلکه نسل‌های بعدی به شما احترام می
گذارند."

تعبیر خاتمی از "اخلاقی" بودن شخص معتمدآریا و "احترام" نسل‌ها به وی در
حالی ابراز می شود که معتمدآریا در همان زمان اصرار داشت که در
فستیوال‌های مختلف خارجی بدون حجاب اسلامی ظاهر شود. اوج اخلاق‌مداری(!)
معتمدآریا زمانی عیان شد که وی در سال 1384 همزمان با ایام سوگواری امام
حسین(ع) در ماه محرم با وضع بسیار زننده ای در جشنواره آلمان ظاهر شد و
مشخص کرد که مقصود خاتمی از اخلاق‌مداری همان اقدامات غیراخلاقی است که
اتفاقا خود خاتمی هم در این زمینه دستی بر آتش دارد. البته انصافا خاتمی
در این زمینه هیچ گاه به پای وزیر "فرهنگ و ارشاد اسلامی" محبوب خود یعنی
مهاجرانی نخواهد رسید.

وضع ظاهری ارغوان رضایی در خارج از کشور مناسب‌تر از معتمدآریا نبود.
البته این عدم تناسب در مقایسه با حجاب متعارف ایرانی و اسلامی مطرح است
وگرنه درمقایسه با یک زن تنیسور در قلب اروپا که از بدو تولد در آن محیط
رشد کرده، چه ازنظر وضع ظاهری و چه به خصوص از نظر رعایت مسائل اخلاقی،
ارغوان رضایی نمره خوبی می گیرد. جالب است که ارغوان بیشتر اوقات سعی می
کند در مسابقات، لباس های تیره و پوشیده بپوشد و اتفاقاً به خاطر همین
لباس های پوشیده بود که تا مدت‌ها هیچ اسپانسر و حامی مالی برای حمایت
اقتصادی و تبلیغاتی از وی پا پیش نمی گذاشت.

ارسلان رضایی در این باره می گوید: "بارها هم ارغوان و هم من گفته ایم که
قبل از المپیک پکن درخواست دادیم که ارغوان برای ایران در المپیک، بازی
کند اما متاسفانه فدراسیون تنیس گفت نمی شود و گفتند ارغوان از زمانی که
به ایران می آید، باید حجابش را رعایت کند که گفتیم این معلوم است و هیچ
صحبت و شکی در آن نداشتیم. پس از این گفتند که باید حجابش را در خارج از
کشور هم داشته باشد، حال آن که WTA اجازه نمی دهند، تنیسوری حتی با یک تی
شرت وارد زمین شود و لباس یا باید یقه دار باشد یا مثل زن هایی که رکابی
می پوشند و بدنشان را نشان می دهند، باشد که ارغوان لباس یقه دار می
پوشد... اصلاً ارغوان طبق قوانین نمی تواند با لباس کاملاً پوشیده و
شلواری که طراحی شده، مسابقه دهد و مثلاً در همین مسابقات مادرید با این
لباس راهش نمی دادند..."

رزومه اخلاقی و احترام انگیز(!)معتمد آریا به همین جا ختم نمی شود. وی چند
سال پیش در حاشیه کنفرانسی درباره اوضاع اجتماعی ایران که توسط بنیاد
پژوهش های ایران در ایالت مریلند آمریکا برگزار شد در مصاحبه با رادیوفردا
-وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا، سیا- در اظهاراتی وقیحانه گفت: "در سال
های بعد از انقلاب، پیدایش سبک جدیدی در فیلم‌‎سازی که با حذف سه عامل
سکس، خشونت و شراب همراه بود، عملاً سینمای ایران را از مهم‌ترین وجوه
جاذبه در سینما محروم کرد...".علاقه معتمد آریا به یکی از وجوه جاذبه(!)
سینما یعنی شراب در حالی است که ارغوان رضایی 23 ساله متولد سنت اتین
فرانسه، چند بار در مصاحبه با رسانه های آمریکایی و اروپایی می گوید: "از
اینکه یک ایرانی مسلمان هستم به خودم می بالم. مشروبات الکلی نمی نوشم.
گوشت خوک نمی خورم و دروغ نمی گویم..."؛ جالب است که پدر ارغوان رضایی -که
مربی او نیز می باشد- به علت اعتقادات مذهبی که داشته تا به حال حتی یکی
از مسابقات دخترش را مقابل تنیسورهای دیگر تماشا نکرده است. او همیشه با
تلفن همراه، از لحظه به لحظه بازی دخترش در زمین با خبر می شود.

معتمدآریا که به برکت فرصت‌ها و امکاناتی که انقلاب و جمهوری اسلامی در
اختیار وی قرار داد، به بازیگری، طراز اول در کشور تبدیل شد، سال هاست که
اصرار دارد در مصاحبه با رسانه های بیگانه علیه کشور و سیاست‌های فرهنگی،
اجتماعی و حتی سیاسی نظام، مطالب ساختارشکنانه ای ابراز کند و نمکدان
بشکند و نشان دهد که "هر کسی لیاقت ایرانی بودن را ندارد" او در مصاحبه با
نشریه ایتالیایی ایل مانیفستو، در پاسخ به این سؤال که آیا با سانسور
مخالف است، می گوید: "مسلماً! اما من موفق شدم که کلک بزنم. من در گیلانه،
نقش مادری را بازی می کنم که پسرش را بغل می کند و می بوسد و لمس می کند.
اما این کارها طبق قانون، ممنوع است و هیچ برخورد فیزیکی نباید بین زن و
مرد صورت گیرد. اما با این حال اداره سانسور با آن موافقت کرد و درنهایت
نتوانستند با آن مخالفت کنند. اگر هنر سینما را آموخته باشی، صاحب یک جور
قدرت می شوی."

از آن سو، ارغوان رضایی که چند روز پیش بدون کوچک‌ترین کمکی از سوی ایران
به مقام قهرمانی تنیس بانوان جهان دست یافت، در موقعیت‎های مختلفی نشان
داده که با وجود آن که متولد فرانسه است اما خون ایرانی در رگ‌های او جاری
است و به هیچ وجه مشتاق محو شدن در فرهنگ غربی نیست. او بارها گفته که به
مسلمانیت و ایرانی بودن خود افتخار می کند و اصلا "هرکسی لیاقت ایرانی
بودن ندارد". او از کودکی گردن آویزی با طرح نقشه ایران را به گردن می
بندد و می گوید: "در خانه هرگز به زبان فرانسه، صحبت نمی کنم و فقط به
زبان مادری‌ام تکلم می کنم."

ارسلان رضایی در این باره می گوید: "ارغوان، هیچ‌وقت خارجی نبوده و من از
خانواده هایی نیستم که بروم خارج و اسم و ملیتم را عوض کنم. خیلی از
خانواده ها به محض خروج از ایران اولین کاری که کردند، اسم‌شان را عوض
کردند و دومین کاری که کردند، به بچه هایشان اصلا اجازه ندادند فارسی حرف
بزنند. من یک ایرانی‌ام و بچه هایم هم ایرانی هستند و ارغوان برای ایران،
بازی می کند."

فرق ارغوان رضایی با معتمد آریا، گلشیفته فراهانی و میترا حجار این است که
عزت، اقتدار و سربلندی ایران، تمام آرزوی ارغوان و خانواده اش است درحالی
که سقف آرزوهای آن سه نفر دیگر، محو شدن در فرهنگ شرابی و مبتذل هالیوود و
کن به قیمت دهن کجی به نظام جمهوری اسلامی ایران و پادویی اربابان سینما
است، وگرنه برای ارغوان رضایی کاری نداشت که قیافه اپوزیسیون نظام را به
خود بگیرد و مورد احترام و لطف فرانسوی ها و غربی ها قرار بگیرد و
دربدرهای بالاترینی به جای اینکه او را هو کنند، هم نوا با بی‌بی‌سی و
صدای آمریکا برایش هورا بکشند.

پدر ارغوان رضایی در این باره نیز حرف دارد: "من هنوز پاسپورت ایرانی دارم
و هیچ وقت تا به حال آمریکا نرفته ام و نخواهم رفت. اینها با انگلیسی های
کثیف، دنیا را زیر سلطه خودشان گرفته اند و همه بدبختی مردم از سر انگلیسی
ها و آمریکایی هاست. فکر می کنید من افتخار می کنم ارغوان برای فرانسه
بازی می کند؟ نه! این باعث خجالت من است. یک روز آرزو می کردم در تیم ملی
ایران بازی کنم، امروز دخترم بازی می کند. چگونه بگویم که دخترم یک ایرانی
وطن پرست است."

فرق ارغوان با آن سه نفر دیگر این است که معتمدآریا و گلشیفته و میترا با
شیفتگی هرچه تمام تر با انجلای سرزمین مادری خود، جلوی دوربین های انواع و
اقسام جشنواره ها و فستیوال ها، عریان می شوند و با کمال میل حاضرند که در
کنار کارگردانان و بازیگران یهودی و صهیونیست نقش های ضداسلامی و حتی ضد
ایرانی را بازی کنند اما ارغوان رضایی با اینکه می داند مسابقات ورزشی
زنان مسلمان در سطح بسیار پایین‌تری نسبت به مسابقات معتبر بین المللی
برگزار می شود، مشتاقانه به ایران می شتابد و حجاب اسلامی را رعایت می کند
و درمقابل رقبای بسیار ضعیف بازی می کند تا بتواند سهمی هرچند کوچک در
اعتلای نام ایران اسلامی داشته باشد.

هرگز ارغوان رضایی را در جمیع جهات به عنوان الگوی دختران ایرانی معرفی
نمی کنیم، چرا که همین الان در ایران هستند بانوانی که می توانند الگوی
جهانیان باشند؛ امثال سیده زهرا حسینی و مرضیه دباغ و ... هیچ گاه قابل
مقایسه با امثال ارغوان رضایی و هلن سپاهی و مرجان کلهر نیستند اما این‌ها
کسانی هستند که انسانیت در آنها مشتعل است و البته که یک تار موی آنان را
به "ف م آ" و "گ.ف " و "م ه" و حتی "ف ه" نمی دهیم چون "هر کسی لیاقت
ایرانی بودن را ندارد".

راستی معتمدآریا و ارغوان رضایی کاندیداهای اصلح خودشان را خوب شناخته بودند!



خرداد پر از حادثه

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/3/12:: 2:35 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم

امسال تولد امام با فوتش یک روز فاصله دارد. یعنی همان گونه که در قرآن هم هست ،گویا ما در دنیا یک روز اقامت داشته ایم. اما یک روز امام روز خدا بود: یوم الله. روزی که سپیده ظهور سرزد و به طلوع ظهور نیز خواهد انجامید انشاءالله. روز زندگی امام شب زندگی شیطان بود که ایام «مهلت»ش به سر آمد. گویا وقتی که از خداوند برای اغوای نوع بشر گرفت دارد تمام می شود، روز زندگی امام این را می گوید. این روزها دیگر شیطانها هرچه بیشتر دست و پا می زنند بیشتر و بیشتر روسیاه می شوند و ایادی شان در هرجایی رسوا و خوار می شوند. گویا هرچه به طلوع خورشید نزدیک می شویم سایه ها و تاریکی ها هرچند در پس «اشیاء» پنهان شده باشند مجبور به گریز یا نابودی اند. گرچه اکنون پس از سپیده در گرگ و میش پیش از طلوع ایم اما چه غم که گرگ چند میش رابدرد؛ مهم آن است که پس از طلوع در وقتی نزدیک، گرگها برای همیشه گم خواهند شد.
حوادث خردادِ  پر از حادثه همه بر همین محور می گردد. تلخ یا شیرین همه به سوی طلوع می رود. همچنان که آن جانِ عزیز فرمود:
روزها می گذرد حادثه ها می آید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

طلایی بنام طلا و مس

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/3/10:: 4:18 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دیشب رفته بودیم سینما، فیلم طلا و مس.

واقعا همون جوری که خیلی ها گفته اند در این بلبشوی فیلم های آبکی و افسار گسیختگی سینمای هرزه و بی ادب ایران و جهان و نیز تلویزیون؛ فیلم هایی مثل طلا و مس برای سینما رفتن با خانواده فرصتی مغتنم اند.

فیلمی خودمانی که هم میخنداند و هم می گریاند. داستانی نزدیک به زندگی دارد. حاصل مالیخولیای نویسنده و کارگردان بی درد نیست.


2012 پروژه یا پروسه؟

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/3/1:: 5:21 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

2012 پروژه یا پروسه؟

پنجشنبه گذشته جلسه سخنرانی موسسه موعود رفتم.

 موضوع جلسه پروژه 2012 و واقعه شریف ظهور بود.

سخنران آقای صلواتیان که جوانی بود، می گفت از سالهای 2000 به بعد ( انجمن مخفی یهود) شروع کرده مطلبی را در ذهن مردم جهان جا انداختن که قرار است در سال 2012 اتفاق خاصی بیفتد. این کار را با پیدا شدن پیش گویی های فردی بنام نوستراداموس شروع کردند تا مردم را به وجود پیش گویی باورمند کنند بعد با استفاده از پروژه هایی مثل هری پاتر و راز داوینچی و ... مردم را به وجود مراکز مخفی و پیش گویی و راز و رمز عادت دهند تا کتاب دوم نوستراداموس در سال 2007 پیدا شود که حاوی نقاشی هایی است که رمز هایی از ان استخراج می شود که نشان می دهد سال 2012 اتفاقی خاص روی می دهد مانند قیامت.

از سال 2009 این گونه تبلیغات بسیار فشرده تر شده به نحوی که به صورت ماهانه و هفتگی کتاب و فیلم و سریال باموضوع 2012 به خورد مردم داده می شود. اما قضیه چیست؟

گویا انجمن های سری یهود (فراماسونری) قصد دارند در سال 2012 کار مهمی صورت دهند مانند علنی کردن حکومت جهانی یهود و این را با واقعه ای بسیار چشمگیر مثل انفجاری اتمی همزمان خواهند کرد و شاید انفجار اتمی در المپیک 2012 لندن (که صهیونیستی ترین المپیک تاریخ لقب گرفته و حتی لوگوی آن به وضوح واژه zion را می سازد) .

صلواتیان می گفت که ما باید هوشیار باشیم وارد بازی آنها نشویم و مردم دنیا و اطرافیانمان را نسبت به نقشه آنها آگاه کنیم.

دکتر شفیعی هم می گفت که انجمن های سری یهود مثل بنیاد سوروس (همانگونه که جورج سوروس یک ماه پیش گفته : ارز جایگزین دلار را تعیین کرده ایم و اگر آمریکا در مقابل کاهش ارزش دلار مقاومت کند دلار را نابود خواهیم کرد) مسئولیت فراهم کردن مقدمات حکومت جهانی یهود را از امریکا گرفته اند و به چین داده اند و همانطور که در فیلم 2012 می بینیم کشتی های نجات را چین می سازد نه امریکا و حکومت جهانی یهود حکومتی سوسیالیستی و فاشیستی است نه لیبرالیستی.

در تحولات سال 2012 یک پای ثابت قضیه هم ایران است چون تنها نقطه ای از جهان است که مقاومت می کند.

 


ای کاش-شعر

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/2/30:: 7:42 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

جاده را تا انتها می رفتم ای کاش

باشما من با شما می رفتم ای کاش

جای این غوطه وری در رود شیطان

تا خدا با ناخدا می رفتم ای کاش


اسامی نمایندگان امضاکننده طرح دو فوریتی وقف اموال دانشگاه آزاد د

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/2/30:: 7:40 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

اسامی نمایندگان امضاکننده طرح دو فوریتی وقف اموال دانشگاه آزاد در مجلس

اسامی نمایندگان طراح "طرح دوفوریتی وقف اموال دانشگاه آزاد " به همراه متن کامل این طرح از سوی فارس منتشر شد.

به گزارش فارس، طرح وقف اموال دانشگاه آزاد به عنوان "طرح اجازه وقف اموال در اختیار مؤسسات غیردولتی غیرانتفاعی " با قید دوفویت از روز گذشته در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار گرفت که 23 تن از نمایندگان آن را امضاء کرده بودند اما پس از تذکرات تعدادی از وکلای ملت مبنی بر غیرقانونی بودن این طرح، 9 تن از امضاءکنندگان طرح مذکور امضای خود را پس گرفتند و از آنجایی که تعداد نمایندگان امضاءکننده طرح به 14 نفر رسید، به علت مغایرت با آیین‌نامه داخلی مجلس این طرح از دستورکار پارلمان خارج شد.

در این زمینه لازم به یادآوری است که طبق آیین‌نامه داخلی مجلس اگر نمایندگان بخواهند طرحی را ارائه دهند باید حداقل 15 امضاء داشته باشد.

بر این اساس، "طرح وقف اموال دانشگاه آزاد " که طراحان این طرح آن را "طرح اجازه وقف اموال در اختیار مؤسسات غیردولتی غیرانتفاعی " می‌نامند، امروز نیز پس امضای 62 تن از نمایندگان با قید دوفوریت در دستورکار صحن علنی قرار گرفت و پس از صحبت‌های مخالفان و موافقان، دوفوریت آن به رأی نمایندگان گذاشته شد که رأی نیاورد از این رو یک فوریت طرح مذکور با 129 رأی موافق، 69 رأی مخالف و 2 رأی ممتنع از مجموع 207 نماینده حاضر در صحن علنی مجلس به تصویب نمایندگان رسید.

اسامی نمایندگان امضاء کننده طرح مذکور بدین شرح است:

1- علی عباسپورتهرانی نماینده تهران
2- مجید نصیرپور نماینده سراب
3- کاظم دلخوش نماینده صومعه سرا
4- مهرداد لاهوتی نماینده لنگرود
5- سید مهدی صادق نماینده آستانه اشرفیه
6- ابوالقاسم رحمانی نماینده اقلید
7- علی‌اصغر یوسف‌نژاد نماینده ساری
8- محمدمهدی شهریاری نماینده بجنورد
9- حسینعلی شهریاری نماینده زاهدان
10- محمدحسن دوگانی‌آغچغلو نماینده فسا
11- حمید سعادت نماینده نجف‌آباد
12- علی ادیانی‌راد نماینده قائم‌شهر
13- اقبال محمدی نماینده مریوان و سرو آباد
14- احمد ناطق‌نوری نماینده نور و محمود آباد
15- عباسعلی نورا نماینده زابل و زهک
16- محمدقسیم عثمانی نماینده بوکان
17- علیرضا منادی‌سفیدان نماینده تبریز
18- حسن ونایی نماینده ملایر
19- محسن نریمان نماینده بابل
20- جمشید انصاری نماینده زنجان و طارم
21- حسین گروسی نماینده شهریار
22- احمدعلی کیخا نماینده زابل و زهک
23- هادی قوامی نماینده اسفراین
24- سید رمضان شجاعی‌کیاسری نماینده ساری
25- بهمن محمدی نماینده فریدن، فریدون شهر و چادگان
26- داود محمدجانی نماینده آباده، بوانات و خرم‌بید
27- سید عماد حسینی نماینده قروه
28- عبدالله رستگار نماینده گنبد کاووس
29- محمدرضا سجادیان نماینده خواف و رشتخوار
30- محمدحسین‌ نژادفلاح نماینده ساوجبلاغ، طالقان و نظر آباد
31- بهمن مراد‌نیا نماینده بیجار
32- امین شعبانی نماینده سنندج، دیوان دره و کامیاران
33- فخرالدین حیدری نماینده سقز و بانه
34- کاظم فرهمند نماینده مهریز، بافق، ابرکوه و خاتم
35- سید حسین هاشمی نماینده میانه
36- مصطفی رضا‌حسینی نماینده شهر بابک
37- نصرالله کمالیان نماینده قوچان و فاروج
38- سید یونس موسوی‌سرچشمه نماینده فیروز آباد، کارزین و فراشبند
39- شهریار طاهر‌پور نماینده تویسرکان
40- محمد‌علی حیاتی نماینده لامرد و مهر
41- نصر‌الله ترابی‌قهفرخی نماینده شهرکرد
42- عبد‌الرضا ترابی نماینده گرمسار
43- مهدی مهدی‌زاده نماینده گناباد
44- حشمت‌الله فلاحت‌پیشه نماینده اسلام آباد‌غرب
45- یونس اسدی نماینده مشکین شهر
46- سید ‌جلال یحیی‌زاده نماینده تفت و میبد
47- عزت‌الله اکبری‌تالارپشتی نماینده قائم‌شهر و سواد کوه و جویبار
48- غلامحسین مسعودی‌ریحان نماینده اهر و هریس
49- قدرت‌الله علیخانی نماینده قزوین
50- محمد‌رضا خباز نماینده کاشمر
51- بهمن اخوان نماینده تفرش
52- عبدالله کعبی نماینده آبادان
53- امیر طاهر‌خانی نماینده تاکستان
54- سیروس سازدار نماینده مرند و جلفا
55- سید ‌مصطفی طباطبایی نژاد نماینده اردستان
56- مصطفی کواکبیان نماینده سمنان
57- حسین امیری‌خامکانی نماینده زرند و کوهبنان
58- حسین هاشمیان نماینده رفسنجان
59- علی اسلامی‌پناه نماینده جیرفت و عنبر آباد
60- علی‌اکبر اولیاء نماینده یزد و صدوق
61- انوشیروان محسنی‌بند‌پی نماینده نوشهر و چالوس
62- محمد ضابطی‌طرقی نماینده نطنز و قمصر


دانلود بازی

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/2/22:: 7:8 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

دانلود بازی جدال با فتنه:

در این بازی باید با سلاح بصیرت فتنه گران را نابود کنید :

دانلود مستقیم بازی (حجم : ?/? مگابایت) :   سرور ?   یا   سرور 2

منبع:وبلاگ نفوذی

http://nofuzi.blogfa.com/post-44.aspx


شعر:زندگی عادلانه است؟

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/2/16:: 7:24 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

زندگی عادلانه است؟

سهم من از زندگی

انبان سرخ بود

سهم همسایه ام: حلوای سرخ

سهم همسایه دیگرم

نان سرخ بود.

صبح به دنبال یک لنگ میش،

تا بدوشمش

شب گلاویز کهنه لباس،

تا بپوشمش

#

زندگی عادلانه است؟

سهم من از عاطفه

مشت های سنگین

سهم همسایه ام گونه های رنگی

سهم همسایه دیگرم

انگشت های رنگین.

صبح

 در تب و تاب زائیدن و درد

شب

 در آغوش دارْ-قالیِ سرد-

#

زندگی عادلانه است؟

آرزوهای من:

یک نفس راحتی، قالبی خربزه، قرص نان

آرزوهای همسایه ام لذت همزمان

آرزوهای همسایه دیگرم:

آنچه آمده جدید، آنچه آمده گران.

...

زندگی گرچه عادلانه نیست

هیچگاه

مثل همسایه ام

مثل همسایه های دیگرم

خسته و ناامید نمی شوم

چون هنوز لحظه ها به من هدیه می شود.

 


سمند سورن، نبرد حران، سرزمین انجیل Bible land

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 89/2/8:: 5:19 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

سمند سورن، نبرد حران، سرزمین انجیل Bible land

 

شناسایی و تحلیل دقیق و همه جانبة وقایع اجتماعی و سیاسی امروز، در گرو شناسایی رخدادهای گذشته و ردیابی تغییرات و تحوّلات تأثیرات آن وقایع تا زمان حال است. آنچه امروز مشاهده می‌شود، ما را شاد یا غمناک می‌سازد، تنها بخش بیرونی و آشکار کوه بزرگی از یخ است که از دل اقیانوس زندگی بیرون زده است. بخش بزرگتر این کوه زیر آب قرار دارد که بدون ملاحظة آن بن و دامنه و عظمت کوه معلوم نمی‌شود.

تصمیم‌گیری دربارة آن بخش بیرونی نیز در گرو این شناسایی است ورنه، ناامیدی و شکست، رفیق دائمی ما خواهد بود.

متأسّفانه گاه ساکنان شرق به دلیل ولع نابخردانه برای دسترسی به مدرنیته و به قول معروف قافلة تمدّن نه تنها تمامی آثار فرهنگی و تمدّنی خود را ویران می‌سازند بلکه همة سوابق، رویارویی‌ها، تعامل و بنیادهای دشمنی و دوستی دیرین با سایر سرزمین‌ها و اقوام را هم از خاطر می‌برند و دربارة آنها صحبت نمی‌کنند. چنانکه، منابع تاریخی آموزشی و مدرسه‌ای آنها به دفتر ثبت گورستان بیشتر شباهت دارد تا منبعی برای توانمند ساختن جوانان برای دیدار امروز، برانگیزانندة آنها برای تولّی جستن و تبرّی یافتن در شرایط امروز و بالأخره کشف نمونه‌ها و اسوه‌ها برای دست یازیدن به دامان آنها و برخاستن دیگر بار پس از تجربة هر شکست و ناکامی. بگذریم!

از گذشته‌های دور واقعة تصلیب حضرت عیسی(ع) در زمرة مهمترین نقطة عطف در تاریخ حیات مسیحیان و رابطة آنان با بنی‌اسرائیل بود. مسیحیان انگشت اتّهام به سوی بنی‌اسرائیل دراز می‌کردند و آنان را به جرم آزار و اذیّت حضرت عیسی بن مریم(ع) و به صلیب کشیده شدن ایشان به دست رومیان محکوم می‌کردند.

نیاز به تکرار این امر واضح نیست که حضرت هیچ گاه به صلیب کشیده نشد، بلکه به امر خداوند، ایشان به آسمان عروج کردند و رومیان به اشتباه مرد دیگری را به صلیب کشیدند.

به هر حال واقعة تصلیب شکاف عمیقی میان پیروان صلیب و صهیون به وجود آورد.

از آن زمان بنی‌اسرائیل در کار توطئه وارد شد تا این شکاف پوشیده شود، چه این کین کشی نه تنها برای همیشه بنی‌اسرائیل را در تمامی سرزمین‌های مسیحی‌نشین در انزوا فرو می‌برد و ناامنی را بر ایشان در پی داشت، بلکه مانع از پیشبرد اهداف بنی‌اسرائیل نیز می‌شد و موضوع منجی و مسیح را چنان تمام شده معرّفی می‌کرد که بنی‌اسرائیل دیگر بهانه‌ای برای استمرار دروغین دوران فاعلیت یهود نداشت. در حالی که، همة حیات شیطانی بنی‌اسرائیل در گرو «جعل انتظار عیسی» بود.

اگرچه جبران این فاجعه و جنایت سخت می‌نمود، امّا دو نقطة عطف مهمّ دیگر یکی از آستین بیرون آوردن پولُس قدّیس در قرن اوّل میلادی و در اوّلین دهه‌های نخست مسیحیت و دیگر ظهور مارتین لوتر آلمانی در قرن شانزدهم تا حدّ زیادی نه تنها آن شکاف ژرف را برای بنی‌اسرائیل پر کرد بلکه به تدریج مسیحیّت و مسیحیان را در زیر نگین قدرت بنی‌اسرائیل آورد.

پولُس قدّیس، هرگز مسیح را قبل از ماجرای تصلیب ملاقات نکرده بود و به رغم آنکه یهودی بود و در آزار و اذیّت مسیحیان نخستین در حدّی افراطی پیش رفته بود و به عنوان یکی از اصلی‌ترین عامل سیاست و تسلیم مسیحیان به رومیان شناخته می‌شد، به ناگاه خود را صاحب مقام ارتباط مستقیم با مسیح اعلام کرد و مدّعی تجربة ملاقاتی ویژه با حضرت در مسیر دمشق شد. با این ادّعا، به تدریج به عنوان صاحب سرّ و راز، تعالیم اوّلیه و سادة مسیحیّت را به انحراف کشید و مسیحیت پطرسی را که نمایندة واقعی حضرت عیسی(ع) بود، رها کرد. پولس آموزه‌های خود را بر اساس سنّت یهودی بیان کرد. اگرچه کین پولس دربارة پطرس برای همگان از میان مسیحیان آشکار است، لیکن از آن زمان به بعد تمامی تشکیلات مذهبی کلیسای مسیحی زیر سلطة نگاه و نگرش پولس رفت.

آموزه‌های شرک‌آلود تثلیث و تزریق روحیة تسلیم‌پذیری از فرمانروایان و بسیاری دیگر از آموزه‌های مورد تأیید کلیسای مسیحی منبعث از کلام و تئولوژی پولس رسول است.

در کنار این همه، با دستکاری مسیحیّت اوّلیه، پروژة «صهیونیسم مسیحی» از عهد و عصر او متولّد شد.

نفی ضرورت عمل و تکلیف در مقابل ایمان صرف، بطلان تمامی اناجیل الّا انجیل پولس، اعطای جنبة اولوهی به حضرت مسیح(ع) یعنی اعلام تجسّم خدا در مسیح در زمرة دستاوردهای این قدّیس بنی‌اسرائیلی بود.

سرانجام پولس به دست رومیان زندانی و کشته شد. این واقعه خلال سال‌های 54 ـ 68 میلادی اتّفاق افتاد. یکی دو سال بعد هم یعنی در سال 70 میلادی معبد و هیکل بنی‌اسرائیل منهدم و معدوم شد.

در نقطة عطف دوم، مارتین لوتر که خود یهودی زاده بود، علیه کلیسای کاتولیک شورش کرد و با سر دادن اعتراض مبدع و مؤسّس کلیسای اعتراضی پروتستان‌های اروپا شد. لوتر در حرکت‌های اعتراضی خود، با تکیه بر آموزه‌های بنی‌اسرائیلی، به ستایش یهودیان پرداخت و موضوع برگزیده بودن قوم بنی‌اسرائیل را دیگر بار مطرح کرد. مارتین لوتر، با تکیه بر عهد عتیق، تغییرات مهمّی را در معرفت دینی مسیحیّت باعث شد.

او به پیشگویی‌های تورات پیرامون نجات تمام بنی‌اسرائیل به عنوان یک امّت اعتقاد داشت. همّت اصلی لوتر مصروف یهودی کردن مسیحیان شد تا آنجا که از مسیحیان به عنوان سگ پای سفرة بنی‌اسرائیل یاد کرد.

پس از قرن‌ها تلاش آنچه بنی‌اسرائیل در پی آن بود، حاصل آمد.

نه تنها پس از لوتر و انشعاب پروتستان‌ها دیگر از کینة مسیحیان علیه بنی‌اسرائیل خبری نبود، بلکه مسیحیان در هیئت خادمان و خدمتگزاران بنی‌اسرائیل در آمدند.

نهضت مارتین لوتر در قرن 16 به نهضت اصلاح دینی معروف شد و پس از این واقعه، در میان مسیحیان پروتستان، عهد عتیق یا همان تورات مبدّل به مرجع اصلی شد، برگزیدگی بنی‌اسرائیل پذیرفته شد، دین از حوزة‌ مسئولیّت اجتماعی خارج و مسیحیت به تمام معنی سکولار شد و بالأخره تعلّق سرزمین‌های مقدّس به یهود به عنوان هدیة خداوند به بنی‌اسرائیل اعلام شد. انعقاد نطفة صهیونیسم سیاسی را باید مرهون مارتین لوتر آلمانی دانست و همو بود که ربا را حلال اعلام کرد و موجد تولّد سرمایه‌داری جدید اروپایی شد.

بد نیست بدانید که جمعیت حدّاکثری انگلستان را پروتستان‌ها تشکیل می‌دهند و جمعیّت 70 میلیونی پروتستان ایالات متّحده نقش عمده‌ای را در حیات فرهنگی و سیاسی و حتّی سیاست خارجی آمریکا ایفا می‌کنند.

در واقع تقدیس بنی‌اسرائیل و یهودیّت در ایالات متّحده به عنوان یک امر ضروری دینی مسیحی شناخته شده است و نمی‌توان به آن به عنوان یک موضوع صرفاً سیاسی نگاه کرد. مبلّغان یهودی زادة پروتستان آمریکایی و انگلیسی را با عنوان اوانجلیست‌ها می‌شناسند. خدمات پولس و مارتین لوتر، کینة مسیحیان علیه یهودیان را تبدیل به کینة مشترک «اتّفاق صلیب و صهیون» علیه مسلمانان ساخت.

نکتة مهم و جالب توجّه در این اتّفاق صلیبی و صهیونی، سر بر آوردن پروژة آخرالزّمانی بازگشت دوم مسیح پس از واقعة آرمگدون برای بنی‌اسرائیل و به خاطر بنی‌اسرائیل، تجدید بنای هیکل سلیمان و تأسیس حکومت جهانی بنی‌اسرائیل با مرکزیّت بیت المقدّس است.

چنان که می‌دانید، اتّفاق صلیب و صهیون همة همّت خودش را صرف زمینه‌سازی برای تخریب مسجد الاقصی طیّ ماه‌های آینده کرده است.

چندی پیش، یکی از اسقف‌های اوانجلیک وابسته به کلیسای جهانی پروتستان مسلمان شد. ایلکر چینار، اسقف سابق کلیسای جهانی پروتستان تارسوس ترکیه، پس از اسلام آوردن پرده از برخی حقایق و فعّالیت‌های تبشیری اوانجلیک‌ها برداشت.1

اگرچه بارها از جانب محافل صلیبی و صهیونی مورد تهدید به مرگ و آزار و اذیّت قرار گرفته، از اغراض و پروژه‌های خطرناک اتّفاق صلیب و صهیون برای اسلام ستیزی، اشغال سرزمین‌های اسلامی و اعاده به اصطلاح سرزمین انجیل یعنی خاورمیانه، آناتولی و بین النّهرین به عنوان سرزمین مقدّس پرده برداشته است.

در واقع، مسلمانان، از یک سو در معرض خطر پروژة از نیل تا فرات صهیونیست‌ها و از دیگر سو، در معرض طمع صلیبیّون انجیلی برای تصاحب به قول خودشان «سرزمین انجیل» هستند. حتّی نقشة این سرزمین مورد ادّعا منتشر شده است. شایان ذکر است «ارض موعود» مورد نظر صهیونیست‌ها در شکم «سرزمین انجیل» مورد ادّعای اوانجلیست‌ها قرار دارد. از اینجا می‌توان راز حضور اشغالگران انگلیسی و آمریکایی در بین النّهرین را کشف کرد. این اسقف که تا چندی پیش هم‌کیش جرج دبلیو بوش بود دربارة وی می‌گوید:

بوش با سروجان خود در حال ترویج و توسعة بشارت خونین در سرزمین‌های اسلامی است. در واقع، طرح خاورمیانة بزرگ، به دست آورن «سرزمین انجیل» است که این مبلّغان با شدّت و بی هر گونه انعطاف آن را دنبال می‌کنند. او آنها را به عنوان سربازان جنگ صلیبی معرّفی می‌کند که در حال تدارک جنگ جدید صلیبی علیه مسلمانان هستند.

این میسیونرها در میان کردها و علویان ترکیه فعّالیت گسترده‌ای دارند. به اتّکای اعتراف این اسقف انجیلی، این تبشیری‌ها سعی در پوسیده معرّفی کردن اسلام دارند و با نزدیک شدن به دانشگاهیان، مردم کوچه و بازار خود را افرادی آکنده از عشق و محبّت می‌نمایانند و با توزیع پول و کمک خیریّه سعی در جلب مردم ساده دل و گمراه نمودن آنها می‌کنند.

آنها، ترکیه و عراق را جزو سرزمین انجیل Bible Land می‌شناسند و حتّی آمریکایی‌ها در منطقة‌ حرّان، 48 هزار کیلومتر زمین خریداری کرده‌اند.

حرّان منطقه‌ای مهم و استراتژیک در شمال بین النّهرین است که این همان منطقه‌ای است که در 16/2/53 پیش از میلاد رومی‌ها از سپاهیان ایرانی شکستی سخت خوردند.

کراسوس رومی در برابر سپاه سورنا سردار اشکانی شکست سختی خورد. کراسوس داعیة سلطه بر مشرق زمین را داشت. با جنگ‌های داخلی روم با اسپارتاکوس در جنوب شبه جزیرة ایتالیا و پیروزی بر بردگان شورشی به املاک و طلاهای بسیاری دست یافته بود.

جالب است که بدانید سورنای سی ساله و ایرانی در منطقة حرّان با کراسوس رو به رو شد و ابتدا با ارسال سفیری به او امکان برگشت به سلامت داد وقتی گستاخی کراسوس را دید سفیر ایرانی با لبخندی کف دست خود را به کراسوس نشان داد و گفت اگر کف دست من مویی یافتید، سلوکیه، پایتخت ایران را هم خواهد دید.

رومی‌ها با فرماندهی پابلیوس کراسوس با لژیون‌ها مرکّب از 60 هزار نظامی مجهّز به میدان آمدند در حالی که سپاه ایران تنها یک هزار سواره نظام سنگین و نه هزار سواره نظام سبک به میدان آورده بود. با این همه، رومی‌ها شکست سنگینی متحمّل شدند و با بیست هزار کشته و 20 هزار اسیر جنگ را واگذارده و روی به هزیمت گذاشتند. در این جنگ کراسوس کشته شد. سر او به نیزه رفت و بدین سان تاوان گستاخی و تجاوز خود را پس داد.

پلوتارک، مورّخ مشهور یونانی در این باره می‌نویسد:

هنگامی که پابلیوس (کراسوس) اصرار کرد تا لژیونرها به سواره نظام دشمن [ایرانی‌ها] حمله برند. دید که دستان آنها به سپرهایشان چسبیده است و پاهایشان چون میخ در زمین محکم شده به گونه‌ای که توان جنگیدن یا دفاع از خود را نداشتند. اگرچه سال‌ها بعد «سورنا» به خاطر حسد ورزیدن سرداران کشته شد، امّا نام او، شکست کراسوس و منطقة حرّان در تاریخ بلند ایران و رویارویی آنها با غربیان (روم) ماند. امروز، درست از همین نقطه یعنی حرّان هم استراتژیک متفقین صلیبی و صهیونی قصد شرق اسلامی کرده‌اند. در منطقة مرزی عراق (بین النهرین)، ترکیه و سوریه، نزدیک منطقة مرزی ایران، هزاران هکتار زمین را تصاحب کرده‌اند و با ساخت شهرک‌های مسکونی و کارخانه‌های اسلحه‌سازی سعی در ایجاد اسرائیلی نو در این نقطة مهم دارند.

آنها به قصد سلطة تمام عیار بر شرق بزرگ و تأسیس جهان تک حکومتی قصد بیت المقدّس، بین النّهرین، ترکیه و به زبان خودشان «سرزمین انجیل» کرده‌اند.

باید متذکّر این همه شد و با بازخوانی گذشته استراتژی غرب در رویارویی با شرق را شناخت. این بر عهدة دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است که هوشیارانه حرکت‌های منطقه‌ای را رصد کرده و با شناسایی وقایع، امکان تصمیم‌گیری به موقع را فراهم آورد. هیهات که نام جهان پهلوانانی چون «سورن» را از یاد برده‌ایم و تنها بی‌هیچ مقدّمه و ذکر پیشینه بر این نام سوار می‌شویم...

تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.

والسّلام

 اسماعیل شفیعی سروستانی – 20-1-89

پی‌نوشت:

1. برای مطالعة کامل سخنان این اسقف به مصاحبة انجام شده با ایشان که در سایت موعود درج شده، مراجعه کنید.


<   <<   31   32   33   34   35   >>   >



بازدید امروز: 296 ، بازدید دیروز: 19 ، کل بازدیدها: 952218
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ